سخن بزرگان/ ضرر برخی مسلمین برای اسلام
آخرین خبر/ سخن استاد مطهری با ایرانیان بیانصاف در قضیه فلسطین در دهه 1350:
به اندازهای که ما مسلمین خودمان علیه یکدیگر فعالیت میکنیم دشمنان ما علیه ما فعالیت نمیکنند. چندی پیش دیدم یک آقای محترمی اظهار ناراحتی میکرد که فلان شخص گفته است هیچ فرق نمیکند که فلسطینیها اسرائیلیها را بکشند یا اسرائیلیها فلسطینیها را بکشند!
?? از یک طرف قرآن میگوید: «وَالَّذینَ کفَروا بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ الّا تَفْعَلوهُ تَکنْ فِتْنَةٌ فِی الْارْضِ وَ فَسادٌ کبیرٌ» [و آنان که کافرند، دوستان و یاران یکدیگرند واگر شما فرمان پیوند (با اهل ایمان و قطع رابطه با کافران) را به اجرا نگذارید فتنه و فسادی بزرگ در زمین پیدا خواهد شد.] از طرف دیگر ما میگوییم اسرائیل که «الَدُّالْخِصام» مسلمین است - یعنی مسلمین دشمنی عَنودتر و خطرناکتر از اسرائیلیها ندارند - هیچ فرق نمیکند که آنها فلسطینیها را بکشند یا فلسطینیها آنها را! بعد هم میخواهیم یک ملت سعادتمند باشیم.
?? من با شنیدن این حرف یاد آن حدیث افتادم. حدیث معروفی است در تفسیر امام عسکری علیه السلام و از قدیم یادم هست. امام راجع به بعضی از آنهایی که نامشان علماست و در آخرالزمان پیدا میشوند میفرماید: «هُمْ اضَرُّ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِنْ جَیشِ یزیدَ عَلَی الْحُسَینِ بنِ عَلِی عَلَیهِ السَّلامُ وَ اصْحابِهِ»؛ یعنی ضرر اینها بر امت اسلام از لشکر یزید بر حسین بن علی علیه السلام بیشتر است.
واقعاً هم همینطور است. آدمی که این فکر را در میان مردم تبلیغ بکند، ضررش بر اسلام از لشکر یزید بر امام حسین(ع) کمتر نیست.
استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج3، ص197
حکمت/ سرآمد تمام زشتیها
حوزه/ امام حسن مجتبی علیه السلام در روایتی به سرآمد تمام زشتیها اشاره کردهاند.
امام حسن مجتبی علیه السلام:
البُخْلُ جامِعٌ لِلْمَساوی وَالعُیُوبِ وَ قاطِعُ لِلْمَوَدّاتِ مِنَ القُلُوبِ.
فقال ـ علیه السلام ـ : «هُوَ أَنْ یَرَی الرَجُلُ ما أَنْفَقَهُ تَلِفاً وَ أَمْسَکَهُ شَرَفاً.»
«بخل سرآمد همه بدیها و زشتیهاست که محبت و دوستی را از دلها جدا می نماید.»
و نیز فرمود: بخل آن است که انسان آنچه را جمع می کند شرف بداند، و هرچه را انفاق می کند تلف بشمارد.»
حیاة الامام الحسن، باقر شریف قرشی، ج 1، ص 319
ضرب المثل/ از هول حلیم افتاد تو دیگ
بیتوته/معنی ضرب المثل: به خاطر ذوق و طمع و حرص زیاد عجله کردن و دچار ضرر شدن. به حالتی گفته میشود که کسی در تلاش برای کسب سود زیاد، ناگهان دچار خسران و ضرر شدیدتری میشود.
داستان ضرب المثل:
گویند در روزگاران قدیم مردی فربه زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت که بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز مرد که به بازار رفته بود به خانه برگشت همسرش از او پرسید مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای مرد گفت شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم .
وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد ولی چون ظرفی نداشت رفت بالای دیگ و با قاشق شروع به خوردن کرد ولی وقتی دید فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با دو دست سرگرم خوردن شد و چنان بر سر دیگ خم شده بود که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردمان با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ..
مورچه و طمع عسل
آخرین خبر/ قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید.
باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد.
اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش به عسل چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت.
در این حال ماند تا آنکه نهایتا غرق در عسل جان سپرد...
لذت و خوشی چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ...
همانطور که دنیا برای ما انسان ها شیرین است اگر در آن غوطه ور شوید باز هم روزی تمام میشود
ماجرای مار و اره
یکی بود/ شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری میشود. عادت نجار این بود که موقع رفتن، بعضی از وسایل کارش را روی میز بگذارد. آن شب هم اره روی میز بود. همین طور که مار گشتی میزد بدنش به اره گیر میکند و کمی زخمی میشود. مار خیلی ناراحت میشود و برای دفاع از خود اره را گاز میگیرد که سبب خونریزی دور دهانش میشود. او نمیفهمد که چه اتفاقی افتاده و فکر میکند اره به او حمله میکند و اگر کاری نکند مرگش حتمی است. برای آخرین بار از خود دفاع میکند و بدنش را دور اره میپیچد و اره را فشار میدهد.
صبح که نجار آمد روی میز به جای اره، لاشه ماری بزرگ و زخمآلود را دید که فقط و فقط به خاطر بیفکری و خشم زیاد مرده است.
در لحظه خشم میخواهیم دیگران را برنجانیم اما بعد متوجه میشویم خودمان را رنجاندهایم و موقعی این را درک میکنیم که خیلی دیر شده است. در زندگی لازم است که بیشتر گذشت و چشمپوشی کنیم از اتفاقها، آدمها، رفتارها و گفتارها.
آثار خوردن مال حرام؛ از سنگدلی تا تبدیل عبادت به عذاب
تبیان/ در آیات و روایات منظور از لقمه حرام، خاص مواد خوراکی نیست. بلکه هر ثروتی که از راه غیر شرعی بدست بیاید به لقمه حرام تعبیر میشود.
مانند آیه 188 سوره بقره که میفرماید: وَلا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِل
خداوند در این آیه هر گونه تصرف اموال دیگران از راههای غیر شرعی را منع کرده است. (تفسیر نمونه، ج2، ص4)
همچنین در آیه 29 سوره نساء فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ...
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر گونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون یک مجوز شرعی باشد ممنوع است.
مصادیق اموال حرام
انسان طبیعتا تمایل به کسب مال و افزودن به آن دارد. به همین علت یکی از مباحث مهم و گسترده در فقه تبیین مال حرام است. در واقع چیزی که از راههای غیر شرعی بدست می آید، مال حرام است و استفاده از آن جایز نیست و در صورت استفاده از آن، تبعات بسیاری برای مصرف کنندهاش در پی خواهد داشت.
بر اساس آیات و روایات، رشوه، ربا، مال غصبی، مالی که خمس و زکات قاطیاش باشد، مال بدست آمده از راه قمار و فروش شراب، کم فروشی، مال دزدی، تصرف در مال یتیم از مصادیق مال حرام هستند.
آیین بارانخواهی خوزستانیها
ایسنا/ کارشناس ثبت میراث ناملموس استان خوزستان ـ درباره «آیین بَردِبارون» به ایسنا گفت: آیین بارانخواهی از جمله آداب و رسومی است که از دیرباز و از دوران باستان در مناطق مختلف ایران بویژه در فصل سرما و سالهای کمبارش به شکلهای مختلف برگزار میشده است. در استان خوزستان نیز در منطقهای موسوم به شاهزاده عبدالله (امامزاده عبدالله) روستای شاه «قطبالدین» در شهرستان اندیکا، لرهای بختیاری، بیش از پنج نسل و اصطلاحاً «پنج پُشت» است که در خشکسالیها، رسمی دیرینه به نام «بَردِ بارون» را به اجرا میگذارند. این رسم مربوط به سادات منطقه است و هدایت آن بر عهده یکی از فرزندان بزرگ سادات همان منطقه است.
این کارشناس ثبت میراث ناملموس افزود: در گویش لرهای بختیاری «بَرد» به معنی سنگ است و باران را هم «بارون» میگویند. برای اجرای این آیین در موقعیت خشکسالی ابتدا مریدان امامزاده شاه قطبالدین از همان روستا و شهرهای همجوار به سوی امامزاده مُشرَف شده و از فرزند بزرگ درخواست میکنند تا مراسم بارانخواهی را اجرا کنند. پس از پذیرفتن تقاضا، همه اهالی منطقه و مهمانانی که از راه دور و نزدیک حضور پیدا کردهاند، برای برگزاری مراسم در روز معینی به صورت دستهجمعی با به دست گرفتن قربانی (گاو، گوساله یا قوچ فربهای) به سرپرستی یکی از فرزندان سادات به سوی امامزاده و محل ذبح یا قربانگاه حرکت میکنند.
رضوی در شرح جزئیات بیشتر این آیین گفت: محوریت اصلی در اجرای این آیین، سه قطعه سنگ استوانهای در سه اندازه است که هر کدام نماد عناصری چون «باد»، «طوفان» و «باران» است. سنگها را از امامزاده خارج کرده، ابتدا با آب، غسل داده تا پاک و عاری از آلودگی شوند، آنها را رو به قبله قرار داده و دو رکعت نماز حاجت به صورت جماعت میخوانند. سپس عمل ذبح توسط متولی که فرد پاک و قابل احترامی است، انجام میشود. سنگها را به حالت افقی قرار داده و قربانی را روی آنها ذبح میکنند تا به خون آغشته شوند. سپس سنگها را در خون قربانی میغلتانند و دعا میخوانند و فرد مورد نظر نیت میکند که به عنوان مثال تا ده یا پانزده روز دیگر باران ببارد و این را به مردم اعلام میکند.
کارشناس ثبت میراث فرهنگی ناملموس خوزستان ادامه داد: با پایان یافتن این مراحل، سنگها باید از جهت قبله خارج شوند؛ زیرا برخی بر این باورند که بر اثر ماندن سنگها در جهت قبله با بارش باران سیل جاری خواهد شد. پس از آن دوباره دو رکعت نماز با نیت «نماز شکر» به صورت جماعت به جا آورده میشود. در پایان مراسم نیز سنگها را شسته و به محل مخصوص خود در مکان امامزاده انتقال میدهند. همچنین در این مراسم برخی از مردم با توجه به توان مالی خود پول نقد، گوسفند یا هدایی دیگر برای متولی نذر کرده و به او تقدیم میکنند.
این کارشناس بیان کرد: در واقع میتوان گفت این مراسم نمادی از مبارزه دیو خشکسالی با ایزد باران است که ریشهای باستانی دارد. در فرهنگ باستانی، زمین نماد زایش بوده و شاید اهمیت غلتاندن سنگها بر زمین و قربانی کردن، نشانههایی از این باور کهن باشد.
به گفته رضوی، این مراسم بارانخواهی با عنوان « آیین بَردِ بارون (مراسم طلبباران)» شهریورماه سال 1391 به شماره 516 در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
گوناگون/ درس مهم از سبک زندگی پیامبر (ص) در تعامل با مردم
تسنیم/ مشورت کردن با دیگران یکی از دستورات مهمی است که در قرآن کریم بر آن تاکید شده و در عین حال حدیث های بسیاری از اهل بیت علیهم السلام به این موضوع مهم اشاره دارند. اهمیت مشورت کردن به قدری است که خدای متعال در قرآن کریم به رسول گرامی خود دستور داده تا در مواردی با دیگران مشورت کنند اما درنهایت بهترین تصمیم را گرفته و بهترین نوع مقابله و عمل را انجام دهند.
یکی از موارد به جریان لشکرکشی قریش مربوط است، زمانی که خبر لشکرکشی قریش به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید. آن حضرت با شنیدن این خبر، یاران خود را جمع کرده و تشویق به مقابله و جهاد در راه خدا کردند. در این میان مردی به نام عبدالله بن ابی بن سلول حضور داشت که رییس منافقان در آن دوران بود. او به پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله پیشنهاد داد تا در مدینه بمانند و جنگ را در شهر و میان کوچهها انجام دهند تا از مردم ضعیف که در خانههای خود باقی ماندهاند هم در این جنگ کمک بگیرند.
اما سعد بن عباده و چند نفر دیگر که از قبیله اوس بودند، با نظر منافقان مخالفت کرده و گفتند: زمانی که ما مشرک بودیم و برای خدای یکتا شریک قائل میشدیم، کسی نمیتوانست علیه ما لشکرکشی کند، چطور حالا که خدای یکتا را میپرستیم و به قدرت الهی آراسته شدهایم، در خانههای خودمان بمانیم تا دشمن در خانههایمان به ما حمله کند؟ در حالی که میدانیم اگر در میدان جنگ کشته شویم شهید شدهایم و اگر زنده بمانیم مسئولیت جهاد را انجام دادهایم.
نکته قابل توجه در این ماجرا این است که همه مردم و حتی منافقان اجازه داشتند نظر خود را در مقابل رسول خدا صلیالله علیه و آله اعلام کنند. اما سوال این است که مگر آن حضرت به علم الهی از بهترین نوع عمل در آن شرایط آگاه نبودند؟
در پاسخ باید دقت داشت که درست است نبی مکرم اسلام از بهترین تصمیم در آن شرایط آگاه بودند اما به فرموده و امر خدای متعال عمل میکردند که ایشان را دعوت کرده بود که در همه کارها با مردم مشورت کنند. آن حضرت حتی در جنگ و نحوه مقابله با دشمن هم با دیگران مشورت میکردند اما درنهایت بهترین تصمیم را گرفته و بهترین نوع مقابله و عمل را انجام میدادند.
همان گونه که در جنگ احد هم آن حضرت با همه یاران و حاضران در صحنه مشورت کردند و اجازه دادند که همه نظر و رأی خود را ابراز کنند اما بهترین تصمیم گرفتند. به این صورت که با نظر سعد بن عباده که معتقد بود باید از شهر خارج شده و در میدانی وسیع با دشمن جنگید، موافقت کردند.
آن حضرت با چند نفر از یاران خود از مدینه بیرون رفتند تا مکان مناسبی برای جنگ مشخص کنند. چنانکه درباره این ماجرا در قرآن کریم میخوانیم: «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِک تُبَوِّىءُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ و (به یاد آور) زمانى را که صبحگاهان از میان خانواده خود جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بیرون رفتى، و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را که درباره طرح جنگ گفته مىشد، مىشنید و اندیشههایى را که بعضى در سر مىپروراندند، مىدانست).»
در این ماجرا منافقان از اینکه آن حضرت را یاری کنند دریغ کردند. آنچه که خدای متعال درباره آنها فرمود: «إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکمْ أَن تَفْشَلاَ؛ (و نیز به یاد آور) زمانى را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستى نشان دهند.» آیه شریفه به طایفه بنو سلمه و بنو حارثه اشاره میکند که تصمیم گرفتند با عبدالله بن ابی از میدان مبارزه برگردند.
با این تعبیر رسول خدا صلیالله علیه و آله هم از اندیشه منافقان آگاه بودند. آن حضرت هم ریشههای نفاق را خوب میشناختند و هم از حال و فکر آنها مطلع بودند. بر همین اساس اجازه عرضاندام به آنها نمیدادند. در این مدت که آن حضرت و یاران ایشان در جستوجوی مکانی برای مقابله با دشمن بودند، لشکر قریش به مدینه نزدیک میشد، تا اینکه به منطقه احد رسید و جنگ در آن منطقه روی داد.
منابع:
- تحفه الاولیاء؛ شیخ کلینی
- ترجمه من لایحضره الفقیه؛ شیخ صدوق
- تفسیر المیزان؛ علامه طباطبایی
- تفسیر نمونه؛ آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مهارت زندگی/ با کسانی که در زندگی مان فضولی می کنند، چطور رفتار کنیم؟
روزیاتو/ همه ی ما گهگاه با افرادی مواجه می شویم که دوست دارند در زندگی مان فضولی و دخالت کنند. با این حال، ما می توانیم کاری کنیم که آن ها دیگر اجازه ی چنین کاری را به خود ندهند.
1- ببینید که نیت شان خوب است یا بد
گاهی افراد نیت خوبی دارند اما شکل بیان حرف شان درست نیست. سعی کنید متوجه شوید که آیا واقعاً صلاح تان را می خواهد یا خیر. ممکن است چیزهای درستی در حرف هایش باشد. اما در عین حال، ممکن است صرفاً به فکر خودش باشد و حرف هایش در مورد شما صدق نکند، امری که اصلاً تقصیر شما نیست.
2- مرزبندی های واضحی داشته باشید
با جملاتی قاطع بگویید که علاقه ای به موضوع بحث ندارید، مثلاً: «من در مورد حقوقم صحبت نمی کنم». یاد بگیرید نه بگویید و بدانید که شما حتی مجبور نیستید به خاطرش به دیگران توضیح دهید، مثلاً: «نه مرا به کسی معرفی نکن».
به علاوه، خوب است که از حریم شخصی تان محافظت کنید، مثلاً تلفن همراه تان را جایی رها نکنید یا روی کامپیوترهای مشترک وارد حساب های کاربری تان نشوید، تا کسی به اطلاعات شخصی تان دسترسی نداشته باشد.
3- به خودتان نگیرید
این را بدانید که شما فقط می توانید کنترل اعمال و رفتار خودتان را داشته باشید، نه مال دیگران را. بنابراین حتی اگر می دانید که آن ها نباید چیزی را می گفتند یا می پرسیدند، می توانید احساس خودتان را نسبت به آن کنترل کنید. سعی کنید تمرکزتان را روی چیزی که می گویند بگذارید، نه روی اینکه آیا آن چیز باید رخ می داده یا نه. مثلاً اگر کسی از شما پرسید که چرا هنوز مجرد هستید، تصور نکنید که مجرد بودن شما ایرادی دارد و باید حتماً تا پیش از این ازدواج می کردید.
4- بی اعتنا باشید
افرادی هستند که امکان دوری از آن ها را نداریم و مجبور هستیم رابطه ی خود را با آن ها حفظ کنیم، مثلاً همکاران یا همسایه هایمان. اگر در زندگی تان فضولی می کنند، تا زمانی که اوضاع از کنترل خارج نشود، شاید بهتر باشد که به آن ها توجه نکنید.
5- مسائل خصوصی تان را با آن ها در میان نگذارید
اطلاعات شخصی شما برای افراد فضول مانند محرک عمل می کند، چون به محض آنکه چیزی درباره ی شما بفهمند دل شان می خواهد درباره اش اظهار نظر یا سؤال کنند. بنابراین سعی کنید مسائل خصوصی تان را پیش خودتان نگه دارید، حتی اگر درباره اش از شما سؤال کردند، موضوع بحث را عوض کنید. مثلاً اگر کسی از شما پرسید «چرا هنوز مجرد هستی؟» می توانید در پاسخ به او بگویید: «خیلی لطف داری که نگرانم هستی». علاوه بر این، می توانید با محدود کردن دسترسی آن ها به حساب های کاربری تان در شبکه های اجتماعی، مطمئن شوید که به راحتی به اطلاعات شخصی تان دست پیدا نخواهند کرد.
6- با یک کنایه ی مؤدبانه جلویشان دربیایید
درست است که نباید بی ادب باشید، اما این بدان معنا نیست که نمی توانید با یک پاسخ کنایه آمیز جلویشان دربیایید. به علاوه، می توانید ورق را برگردانید و بگویید: «نمی دانستم زندگی من اینقدر برایت مهم است. دلیل بخصوصی دارد؟» این پاسخ شاید آن ها را وادار به عقب نشینی کند، چون حالا آن ها هستند که با سؤالی دشوار رو به رو شده اند.
حکمت/ نادان، مرده است، اگرچه زنده باشد
آخرین خبر/ امام على علیه السلام:
الجاهِلُ مَیِّتٌ وإن کانَ حَیًّا
نادان، مرده است، اگرچه زنده باشد.
غررالحکم حدیث1125