چرا فکر می کنیم که قدیم آدم ها مهربان تر بودند!؟
خراسان/ این روزها اگر با افراد میان سال و سالمند هم صحبت شوید، ممکن است چنین گزاره هایی را زیاد بشنوید که «زندگی در گذشته بهتر بود!»، «قدیم آدم ها مهربان تر بودند!» و «دورهمی های قدیم اصلا چیز دیگری بود!». در مقابل اما اگر شما جوانی بیست یا حتی سی ساله باشید، بر مبنای آن چه از وضعیت زندگی در حدود پنجاه سال قبل خوانده اید، به احتمال زیاد با تردید به این گزاره ها نگاه خواهید کرد. حتی ممکن است با نسل قبل خود وارد بحث شوید تا اشتباه بودن چنین گزاره هایی را اثبات کنید. اما چرا افراد درباره زندگی در گذشته چنین برداشت های مثبتی دارند؟ آیا چنین نتیجه گیری هایی نشانه ناامیدی افراد درباره زندگی این روزهای آن هاست؟ و در آخر به عنوان جوانی که این حرف ها را باور نمی کند، بهتر است چه برخوردی با افراد میان سال داشته باشیم؟
شایع بودن یادآوری گذشته به صورتی زیبا!
مطالعات در کشورهای دیگر نشان داده است که یادآوری گذشته به صورتی زیبا نه تنها عجیب نیست که بسیار بیشتر از آن چه تصور می کنیم هم شایع است. به عنوان مثال در یک نظرسنجی در آمریکا بیش از نیمی از افراد بالای پنجاه سال اعلام کرده بودند که در گذشته زندگی بهتر بوده است. البته برخی مطالعات نشان داده اند بسته به نوع سوال، پاسخ افراد می تواند تا حدی تغییر کند. به عنوان نمونه یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که وقتی از افراد پرسیده می شود که خود آن ها در مقایسه با گذشته شادتر هستند یا خیر؟ غالب افراد اعلام می کنند که الان شادترند اما وقتی از آنها پرسیده می شود که زندگی افراد معمولی در قدیم بهتر بود یا الان؟ آن ها می گویند افراد معمولی در گذشته زندگی بهتری داشته اند. اما چرا افراد وقتی که به میان سالی می رسند درخصوص وضعیت کلی زندگی در گذشته چنین قضاوت هایی می کنند؟
کم تجربه باش و لذت ببر!
طعم میوه های تابستانی دوران کودکی خود را به یاد دارید؟ طعم پلوهای عروسی آن زمان را چطور؟ آیا می دانید در واقعیت احتمال این که شما طعم غذاها و میوه های دوران کودکی خود را به عنوان طعم هایی خاص و بسیار خوشمزه طبقه بندی کنید، بسیار زیاد است؟ اما چرا؟ ما هر پدیده جدیدی را در مقایسه با تجربیات پیشین ارزیابی می کنیم. از سویی در گذر زمان، نتیجه ارزیابی خودمان را به یاد می آوریم اما بعد از مدتی، فراموش می کنیم که در مقایسه با چه مواردی به آن نتیجه رسیده بودیم. حالا داستان غذاهای دوران کودکی را دوباره در نظر بگیرید. شما در کودکی تجربه محدودی داشتید و هنوز طعم های زیادی را نچشیده بودید. در آن شرایط خوردن غذایی با کمی کیفیت بالاتر می توانسته شما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. هرچند اگر همین امروز درست همان غذا را بخورید، به همان اندازه تحت تاثیر قرار نخواهید گرفت چراکه تجربه بیشتری دارید و ذهن شما حالا باید با مجموعه بزرگ تری آن را مقایسه کند.
وقتی مشکلات مان را فراموش می کنیم
ما نمی توانیم درباره وضعیت خودمان در این روزها بدون یادآوری قبض گازی که دیروز پرداخته ایم و به ما فشار آورده است، قضاوت کنیم اما در مقابل وقتی می خواهیم درباره گذشته قضاوت کنیم، بسیاری از دغدغه های آن زمان خود را به یاد نخواهیم آورد چراکه بیشتر دغدغه ها و مشکلات ما تاریخ مصرف دارند و بعد از عبور از آن ها، دیگر اهمیت خود را از دست می دهند و حتی یادآوری شان نیز برای ما ناخوشایند نیست. بر همین مبنا، افرادی که پا به سن می گذارند، بسیاری از دغدغه های قدیم خود را فراموش کرده و زندگی آن دوران را ساده تر و راحت تر از آن چه در واقعیت بوده به یاد می آورند. به عنوان مثال در حالی که فرد از پرداخت قبض گاز اوقاتش تلخ است، آن روزها و شب هایی که در اوایل جوانی به واسطه نبود نفت در سرما خوابیده دیگر آزارش نمی دهد و حتی ممکن است چنان تجربه ای را به عنوان خاطره ای بامزه تعریف کند! البته این موضوع نه تنها ایرادی ندارد که حتی کمک کننده نیز هست چراکه ما انرژی روانی محدودی داریم و اگر قرار بود هنوز با یادآوری دغدغه های گذشته مان مضطرب شویم، انرژی روانی کمتری برای مقابله با مسائل امروز خود داشتیم.
حوادث منفی در بوته فراموشی
جدای از بحث دغدغه های زندگی روزمره، تعداد حوادث تلخ و شیرین، یکی دیگر از معیارهای ما در نتیجه گیری درباره کیفیت زندگی ماست. مطالعات نشان می دهد مغز ما درباره حوادث تلخ زندگی دو روش برخورد متضاد دارد. وقتی حادثه ای در زمان حال روی می دهد مغز ما انرژی مضاعفی را صرف آن می کند و به عبارتی با سوگیری آن ها را پررنگ تر از آن چه در واقع هستند، در نظر می گیرد. بخشی از این ماجرا نیز به این دلیل است که ما می خواهیم مطمئن باشیم که خطر بالقوه ای را دست کم نگرفته ایم اما وقتی پای حوادث تلخ گذشته به میان کشیده می شود، مغز ما انرژی خود را بیشتر معطوف به حاشیه راندن آن ها می کند چراکه حوادث تلخ گذشته به ویژه اگر مربوط به گذشته دور سی یا چهل سال قبل باشد، به صورت معمول خطری را متوجه ما نمی کند. این سبک برخورد هرچند باعث می شود تا قضاوت ما به ویژه درباره گذشته دور با سوگیری همراه باشد اما در عین حال به ما کمک می کند تا بی دلیل انرژی روانی مان را از دست ندهیم و بتوانیم از خود در زمان حال مراقبت بهتری انجام دهیم.
پیش به سوی همدلی بیشتر
حالا با توجه به تمام نکات مرور شده، متوجه شده اید که چنین قضاوت هایی درباره گذشته نه عجیب است و نه نشانه ای از بیماری روانی! در ذهن همه ما به میزان متفاوتی با افزایش سن، خاطرات مرتبط با دوران کودکی و جوانی مان شیرین تر به یاد آورده می شود و دغدغه ها و مشکلاتی که با آن ها درگیر بوده ایم برایمان کمرنگ خواهد شد. در این شرایط لازم نیست برای اثبات این که افراد میان سال در بهتر دیدن گذشته، دارند اشتباه می کنند خیلی با آن ها وارد بحث و جدل شویم. نهایت این که اگر احساس می کنیم چنین برداشت هایی دارد به آن ها احساس افسوس و ناامیدی تزریق می کند، می توانیم در یک روز که آن ها حوصله دارند، به عنوان موضوعی علمی آن را مطرح کنیم تا بدانند چرا چنین برداشت هایی نسبت نزدیکی با واقعیت ندارد!
نویسنده : نرگس عزیزی| کارشناس ارشد مشاوره خانواده
سوره مزمل؛ صبر داشته باش تکذیب کنندگان نازپرورده را به من واگذار
آخرین خبر/ سوره مُزَّمِّل هفتاد و سومین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء 29 جای گرفته است. نام سوره از آیه اول گرفته شده که اشاره به پیامبر(ص) دارد و به معنای کسی است که لباس به خود پیچیده است.
از جمله موضوعاتی که در این سوره مطرح شده، دعوت پیامبر(ص) به عبادت شبانه و قرائت قرآن و شکیبایی برابر کافران و بحث از معاد است. از آیات مشهور این سوره آیه چهارم است که به پیامبر(ص) دستور میدهد قرآن را به ترتیل قرائت کند.
گفته شده ترتیل به معنای ادای صحیحِ کلمات و تأمل در معانی آیات است. در روایات آمده است کسی که سوره مزمل را در نماز عشاء یا در آخر شب قرائت کند، خداوند به او زندگی پاک میدهد و او را پاکیزه میمیراند.
لینک فایل صوتی: https://akharinkhabar.ir/interestings/7452509/
چگونه از کودکان در بازیهای آنلاین محافظت کنیم؟
تبیان/ بدون راهنمایی صحیح در مورد اینکه کودکان چه بازیهایی را باید انجام دهند یا چه زمانی باید بازی کنند، آنها میتوانند در معرض خطرات خاصی مانند خشونت در بازی، سوءاستفاده جنسی یا در موارد شدید اعتیاد به بازی قرار بگیرند. در ادامه در مورد برخی از خطرات احتمالی و کارهایی که میتوانید برای حمایت از کودکان و نوجوانان در این زمینه انجام دهید و به آنها در انتخاب گزینههای مناسب و ایمن در بازیهای آنلاین کمک کنید، بحث شده است.
اعتیاد به بازیهای آنلاین
اخیراً اخبار زیادی در مورد اعتیاد کودکان و نوجوانان به بازی آنلاین منتشرشده است. بسیاری از والدین نگران هستند که ممکن است فرزندانشان به سرگرمیها و بازیهای آنلاین خود اعتیاد پیدا کنند. این موضوع تعجبآور نیست؛ مانند هر سرگرمی دیگری نظیر فوتبال، شطرنج ومطالعه، کسانی که از اوقات فراغت خود با انجام بازیهای آنلاین لذت میبرند، این کار را باعلاقه خاصی انجام میدهند. این امر میتواند منجر به تمایل کودکان به بازی طولانیتر و تکرار بیشازحد آن شود.
بازیهای آنلاین بهگونهای طراحیشدهاند که موانع تکرار بازی را به حداقل و لذت را به حداکثر برسانند. این روش تشویقی که در بازیهای آنلاین طراحیشده به این معنی است که والدین باید در استفاده کودکان خود از کنسولها و تلفنهای هوشمند محدودیت زمانی قائل شوند، زیرا چنین محدودیت زمانی درواقع مرزهای سلامت روانی و فکری کودکان ماست.
این نگرانیها با انتشار اخباری مبنی بر افزودن بازی توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) در بخش اختلالات ناشی از رفتارهای اعتیادآور (گروه 06) که شامل الکل، مواد مخدر و قمار نیز هست، تشدید شده است. در مورد گنجاندن بازیهای آنلاین در این لیست اختلافنظر شدیدی بین کارشناسان وجود داشته است. معیارهایی جهت شناسایی موارد شدید اعتیاد کودکان و نوجوانان به بازیهای آنلاین تائید شده است.
در مواردی که بازیهای آنلاین سایر بخشهای زندگی آنها را مختل نماید و بااینوجود، کودکان به مدت 12 ماه به این کار ادامه دهند، عنوان اعتیاد در نظر گرفته میشود.
مهم است که بدانیم سطح دوپامینی که در اثر بازیها در مغز ترشح میشود، تنها یکدهم مقادیر ترشحشده توسط مواد شیمیایی است که میتوانند اعتیادآور باشند؛ بنابراین، تغییر رفتار کودکان درواقع کمک به ایجاد عادتهای جدید است تا اینکه بخواهیم با استفاده از مواد شیمیایی آنها را وادار به ترک این اعتیاد کنیم.
توصیههایی برای خانوادهها
1- بررسی کنید که فرزندانتان چه مدت و چه بازیهایی میکنند.
2-برایشان محدودیت زمانی قائل شوید. در مواردی که زمان بازی بیشازحد زیاد میشود، محدودیتهای زمانی میتواند اقدامی کوتاهمدت برای اصلاح مجدد عادتهای بد باشد.
3-آنها را به استراحت تشویق کنید. بهعنوان یک قانون، بهطورمعمول حداقل 5 دقیقه استراحت در هر 45 - 60 دقیقه بازی داشته باشند.
4-از تعیین محدودیت زمانی صرف خودداری کنید و در عوض با کودکان بازی کنید و به آنها کمک کنید فعالیتهای مختلفی را برای لذت بردن پیدا کنند.
5- اگر نگران سلامتی فرزندانتان هستید که بیشازحد مشغول بازیهای آنلاین هستند، باید با پزشک مشورت کنید.
تماس با افراد ناشناس
مانند بسیاری از جنبههای زندگی، انجام بازیهای آنلاین در کنار دیگران بسیار سرگرمکنندهتر و جذابتر است. درواقع اکنون، بازی با همسالان در یک اتاق واقعی به بازی با سایر افراد آنلاین تبدیلشده است. علاوه بر این، تعداد افرادی که میتوانند در یک بازی آنلاین شرکت کنند نسبت به بازی معمولی بسیار افزایشیافته است. محبوبیت بازی آنلاین Fortnite تا حدودی به این دلیل است که در آن همزمان بیش از 100 فرد ناشناس وارد یک مبارزه میشوند و تا مرگ همگی آنها بازی ادامه مییابد.
سطح و نوع ارتباطاتی که دربازیهای آنلاین ارائه میشود طی سالهای اخیر بهطور قابلتوجهی پیشرفت کرده است. درگذشته بازیهای آنلاین مجزا از شبکههای اجتماعی بودند، اما اکنون همپوشانی بسیار بالایی با شبکههای اجتماعی آنلاین دارند. در حقیقت، اولین تعامل اکثر کودکان ما با افرادی که نمیشناسند، بیشتر از هر جای دیگری در یک بازی آنلاین مانند Roblox اتفاق میافتد.
در بازیهای آنلاین، افراد لزوماً نمیدانند با چه کسانی بازی میکنند. ممکن است شخصیتهای آنلاین در این بازیها سایر کودکان باشند اما تأیید آن بسیار دشوار است. به همین دلیل، والدین باید بدانند که فرزندانشان چه بازیهایی را انجام میدهند و چگونگی ایمن نمودن محیط این بازیها برای فرزندان خود را یاد بگیرند. با کنترل معقول و منطقی، بازی با سایر کودکان بهصورت آنلاین میتواند برای کودکان لذتبخش باشد و همچنین آنها را با فرهنگها و دیدگاههای مختلف از سراسر جهان آشنا کند.
توصیههایی برای خانوادهها
1- تنظیمات دستگاهها را بررسی کنید. هنگام خرید کنسول بازی، تنظیمات تعاملات آنلاین را در حالت کنترل والدین قرار دهید.
2-دستگاهها و کنسولهای بازی را در فضاهای مشترک خانوادگی قرار دهید تا بتوانید تعاملات فرزندانتان را ببینید.
3-صدا را روی بلندگوها و نه هدست پخشکنید. اگر فرزند شما از یک هدست برای بازی استفاده میکند، مطمئن شوید که او گاهی اوقات صداها را از بلندگو پخش میکند تا بتوانید صحبتهای گفتهشده را بشنوید.
4-اعلانها (نوتیفیکیشن) را در حساب خود روشن کنید. اپلیکیشنهایی را بر روی کنسولهای بازی مانند PlayStation و Xbox نصب کنید تا از پیامهای مستقیم به حساب خود مطلع شوید.
5-برای فرزندان خود که در سنین مختلف هستند حسابهای کاربری جداگانهای ایجاد کنید تا بتوانید متناسب با سن آنها تعاملات آنلاینشان را تنظیم کنید.
6-باهم بازی کنید؛ با استفاده از حساب کاربری فرزند خود بازیها را باهم انجام دهید و ببینید با چه کسانی صحبت میکند.
7-از تنظیمات دستگاهها برای ایجاد گروههایی از دوستان واقعی برای بازی با آنها استفاده کنید. در کنسولها، میتوانید قبل از شروع بازی، گروهی از دوستان شناختهشده فرزند خود ایجاد کنید و سپس سایر بازیکنان را حذف کنید تا یک تجربه بازی امن اما آنلاین داشته باشید.
دست از مقایسه کردن زندگیتان بردارید
مردمان/ اکثر ما میفهمیم که چقدر مقایسه کردن خودمان با دیگران کاری احمقانه است. همه ما میدانیم که اینکار هیچ سودی برایمان نخواهد داشت. اما ما این نوع مقایسهها را انجام میدهیم، چه مقایسه کردن اندازه خانهمان باشد، چه درآمدمان، چه ویژگیهای ظاهریمان یا هر چیز قابلشمارش (یا غیرقابلشمارش) دیگر.
بااینکه میدانیم این کار مشکلات زیادی دارد، ولی
1) در اکثر مواقع چیزهای اشتباهی را مقایسه میکنیم. چون خیلی راحت ممکن است چیزهایی که قادر به اندازهگیری آن هستیم را مقایسه کنیم، در دنیایی زندگی میکنیم که برای اندازهگیری و مقایسه عالی است. عادت کردهایم با مقایسه لباسها، ماشینها، خانهها، درآمدها، زیبایی یا حتی فالوورهای اینستاگرام تصمیم بگیریم که چه کسی زندگی بهتری دارد. ولی چیزهای خارجی معمولاً مقیاس خوبی نیستند.
2) ما معمولاً بدترینهای خودمان را با بهترینهای دیگران مقایسه میکنیم. مقایسه کردن زندگیتان با دیگران همیشه نشانه بازنده بودن است چون همیشه کسانی هستند که بهتر از شما «به نظر میرسند» و به نظر زندگی بهتری نسبت به شما دارند. از اینها گذشته، ما معمولاً بدترین چیزهایی که درمورد خودمان میدانیم را با بهترین ویژگیهای زندگی دیگران مقایسه میکنیم. ولی مطمئن باشید زندگی آنها به آن ایدآلی که در ذهن شماست، نیست.
3) بازی مقایسه انتها ندارد. مقایسه کردن دستهبندی نامحدود و بینهایت دارد ولی تعداد کسانی که میتوانید خودتان را با آنها مقایسه کنید محدود است. وقتی وارد این راه شدید، هیچوقت انتهای آن را پیدا نخواهید کرد.
4) زندگی روی نمودار ارزشگذاری نمیشود.اینکه شما چه جایگاهی در مقایسه با دیگران دارید، مطلقاً هیچ اهمیتی در زندگیتان ندارد. هیچ تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. هدف زندگی این نیست که بهتر از 50? بقیه مردم روی کره زمین باشید. هدف زندگی این است که بهترین چیزی باشید که میتوانید.
5) مقایسه تمرکز شما را روی فرد اشتباهی میاندازد. شما فقط قادر به کنترل یک زندگی هستید: زندگی خودتان. وقتی مداوماً خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، انرژی باارزشتان را برای تمرکز روی زندگی دیگران و نه زندگی خودتان هدر میدهید.
6) مقایسه لذت زندگی را از شما میگیرد.مقایسه کردن خودتان با دیگران همیشه حسرت چیزهایی که نیستید و چیزهایی که ندارید را برایتان به ارمغان میآورد و نهتنها هیچ لذتی به زندگیتان اضافه نخواهد کرد بلکه تمام لذت زندگیتان را هم خواهد گرفت.
خیلی از خوشیهای زندگی با عادت ناسالم مقایسه کردن خود با دیگران از بین میرود. اینکار قدرشناسی، لذت و حس رضایت از زندگی را از ما میدزدد.
ولی بیشتر از این، نمیگذارد به طور کامل از زندگیمان استفاده کنیم. باعث میشود به زندگی فرد دیگری حسادت کنیم و به جای زندگی خودمان به دنبال زندگی او باشیم. اینکار مهمترین و باارزشترین داراییمان را از ما میدزدد: یعنی خودِ زندگی. و بااینکه وسوسه مقایسه کردن هیچوقت به طور کلی از بین نمیرود ولی روشهایی وجود دارد که بتوانید تا حد زیادی از آن جلوگیری کنید.
1) مشکلات مقایسه کردن خودتان با دیگران را تشخیص دهید. به لیستی که در بالا به آن اشاره کردیم نگاهی بیندازید. چرا باید عادتی را وارد زندگیتان کنید که حس حقارت را در شما تقویت کند؟ یا مداوماً شما را به حسادت، رقابت و تقلای بیثمر و هدف ترغیب کند؟ گاهیاوقات فقط یادآوری احمقانه بودن اینکار به خودتان باعث میشود بتوانید به آن غلبه کنید.
2) قدر چیزی که هستید را بدانید. زندگی شما نقاط فوقالعاده زیادی دارد. چه هنرمند باشید، چه تاجر، چه یک مادر، یک شنونده خوب یا یک انسان سخاوتمند. مطمئناً ویژگیهای فوقالعادهای برای قدرشناسی دارید. هرگونه مقایسه بین شما و یک فرد دیگر مثل مقایسه کردن سیب با پرتقال است. نه آنها در جای شما زندگی میکنند و نه شما جای آنها، درنتیجه نتیجه کار هم باید کاملاً متفاوت باشد.
3) روی درونتان تمرکز کنید. به سخاوت، فروتنی، نیکی، مهربانی و عشق بها دهید. سعی کنید به کیفیات درونی یک زندگی ساده توجه کنید تا مسائل بیرونی در نظرتان کمرنگتر شوند. و هرچه سریعتر بتوانید زیباییهای درونی زندگی را ببینید و تشخیص دهید، خیلی زودتر دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران برمیدارید.
4) درک کنید که زندگی مسابقه نیست. خیلی جاها ممکن است رقابت خوب باشد ولی زندگی مسابقه نیست. همه ما به طور یکسان در این زمان خاص روی این سیاره خاص فرستاده شدهایم و هرچه زودتر برای برنده شدن دست از رقابت و مسابقه دادن با هم بردارید، سریعتر میتوانیم در کنار هم و با هم برای پیشرفت زندگیهایمان تلاش کنیم.
5) یادتان باشد که هیچکس کامل نیست. ما در جامعهای زندگی میکنیم که به ایدآل بودن بها میدهد. کافی است نگاهی به مجلات و روزنامهها بیندازید و سوپراستارها و هنرپیشهها را با صورتها و بدنهایی ایدآل و بینقص ببینید. ولی این همه ماجرا نیست. این یک طرف داستان است. یک قدم مهم برای جلوگیری از افتادن به دام مقایسه این است که به خاطر داشته باشید که فقط یک عکس از یک لحظه بیانگر همه زندگی نیست. داستان زندگی با ساعتها بودن در اتاق آرایش یا تکنیکهای اصلاح عکس برای از بین بردن عیب و نقصها تمام نمیشود. این عکس به ندرت درمورد مشکلات و شکستهای زندگی این افراد حرف میزند. ولی واقعیت همچنان این است: هیچ فرد کاملی وجود ندارد – ازجمله ما و شما.
6) با قصد و منظور زندگی کنید. خیلی از افراد بدون داشتن هیچ هدف و مقصودی زندگی میکنند. آنها به ندرت وقت میگذارند و در اتاقی ساکت مینشینند تا به خودشان و زندگیشان فکر کنند، اینکه که هستند و از زندگی چه میخواهند. درنتیجه بعنوان واکنشی به اتفاقاتی که اطرافشان میافتد، زندگی میکنند. ولی وقتی با قصد و هدف زندگی کنید، بازی مقایسه برایتان جذابیت کمتری پیدا میکند.
مقایسه کردن خودمان با دیگران جزوی از ذات ما انسانهاست. ولی اینکار هیچ سودی برایمان نخواهد داشت. پس دست از مقایسه کردن خودمان با دیگران برداریم. ما به دنیا نیامدهایم که زندگی آنها را زندگی کنیم. احمقانه است که زندگیمان را با حسادت به زندگی دیگران تلف کنیم. درعوض، شروع به زندگی کردن زندگی خودتان کنید و سعی کنید از همین امروز این کار را به نحو احسن انجام دهید!
مهارت زندگی/ رفتارهایی که رابطه شما را برای همیشه پایان می دهند
طلا/ همیشه لازم نیست که کسی که یک رابطه را پایان میدهد فرد مقابل شما باشد گاهی این خود شما هستید که با انجام برخی رفتارها به رابطه تان با شوهر صدمه می زنید. برخی از صدمات قابل ترمیم و جبران هستند و برخی می توانند باعث پایان یافتن رابطه شما با همسرتان برای همیشه شوند.
1. مطرح کردن مسائل جلوی دیگران: برخورد ناشایست یا شرمنده کردن همسر در جلوی دیگران کار درستی نیست
2. باج گیری عاطفی: استفاده کردن از چیزهایی که همسرتان به صورت خصوصی با شما در میان گذاشته است که باعث ایجاد احساس بد در او می شود
3. وعده های شکسته شده: شکست های پی در پی در عمل کردن به وعده ها یعنی شما فردی هستید که نمی تواند روی او حساب کرد
4. شمردن اشتباهات: یک همسر خوب به جای دنبال کردن تعداد خطاهای طرف مقابلش بیشتر علاقه مند است که بفهمد چطور می تواند شرایط را بهتر کند
5.تحقیر کردن عامدانه: تمسخر بی اعتبار کردن و سوء استفاده از حساسیت های همسر بسیار آسیب زننده است.
6. خیانت: اعتماد بر اساس توافق های صادقانه مبنی بر اینکه کدام رفتارها درست هستند شکل می گیرد
7.پاک کردن گدشته: بدرفتارهای خودتان را نپذیرید مانند اینکه از همسرتان بخواهید تمام وانمود کند که ناراحتی ها و پریشانی ها هرگز وجود ندارد و اتفاقی نیافتاده است.
8. حمله کردن به آنچه مقدس است: شما می توانید از همسرتان بدون آن که دلبستگی و عقیده او را کوچک بشمارید سوال بپرسید.
حکمت/ شش صفتی که در مومن وجود ندارد
باشگاه خبرنگاران/ امام صادق علیه السلام:
سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّکَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالکَذِبُ وَالبَغىُ.
شش (صفت) در مؤمن نیست: سختگیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.
تحف العقول، ص377
بعثت پیامبر(ص)؛ انقلابی بزرگ بر ضد جهل و فساد
بعثت رسول خدا (ص)، حکایت پایان یافتهای نیست، حکایت امروز و فردای ماست. همه انسانهای دیروز و امروز و فردا مخاطب اویند که فرمود: «قُولُوا: لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» آری! رستگاری، نتیجه حتمی توحید است.
بعثت رسول خدا (ص)، از نظر تاریخی، فقط یک بار و در 14 قرن پیش رخ داده است، ولی این حادثه، برخلاف دیگر حوادث تاریخی و دیگر بعثتها، یک حادثه تمام شده نیست، بلکه فرآیندی است که همواره دوام و جریان دارد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) هنگامی به رسالت مبعوث شد که مردم در جهالت و گمراهی به سر میبردند؛ آثار توحید از میان رفته و فروغ انسانیّت خاموش گشته بود، عقاید مردم دستخوش خرافات و تحریفات گشته و اهداف والای انبیای پیشین، به فراموشی سپرده شده بود و بت پرستی، جنایت، زنده به گور کردن دختران، ظلم و بیدادگری، غارت و خونریزی، پایمال کردن حقوق ضعیفان و فحشا و منکرات، بر سراسر جزیرةالعرب حکومت میکرد.
واقعه بعثت، جایگاه ویژهای در فرهنگ مسلمانان دارد. بعثت در حقیقت، نقطه آغازین اسلام است. دین اسلام که در سالهای نخستین خود با پیروانی اندک و در شرایط سخت آغاز شد، بعدها در سراسر جهان انتشار یافت و دلهای فراوان را به سوی خود جذب کرد.
این اتفاق بزرگ(بعثت پیامبر(ص))، در روز دوشنبه 27 رجب سال چهلم عام الفیل روی داد.
به فرمان خداوند، حضرت محمد (ص) مأمور شد مردم را به سوی پروردگار خویش بخواند، پروردگاری که جهان و انسان را آفرید و آنچه را نمیدانست، به او آموخت.
محمد امین (ص) قبل از شب 27 رجب سال چهلم عام الفیل در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی میدید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی به تدریج آماده میشد.
درعالم واقع روح الامین، جبرئیل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را بر او بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. حضرت محمد (ص) در این هنگام 40 ساله بودند. تنهایی و توجه خاص ایشان در غار حالتی غریب در او ایجاد میکرد. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید، با این پیام:
«بِسْمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»
بخوان به نام پررودگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته. بخوان به نام پروردگارت که گرامیتر و بزرگتر است. خدایی که نوشتن آفرید. به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست.
فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمیدانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من اُمی و درس ناخواندهام» و شنید: «بخوان»، این بار روحالامین او را سخت فشرد و محمد (ص) دریافت که این بار میتواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند.
آن حضرت از کوه پایین آمد و به خانه رفت واقعه عجیبی را که بر او گذشته بود با همسر بزرگوارش در میان گذاشت. ایشان حضرت را دلداری داد و گفت: «بدان که خداوند مهربان هرگز به تو که با خانوادهات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری میکنی بد نخواهد کرد و تو را تنها نمیگذارد.» حضرت خدیجه (س) دانست که ماموریت بزرگ همسرش آغاز شده است.
حضرت خدیجه (س) به منزل عموزادهاش «ورقة ابن نوفل» که از دانایان عرب بود رفت و شرح ماوقع را بیان داشت ورقه اظهار داشت که پروردگار بزرگ برای همسرت مأموریتی بس عظیم قرار داده و اراده خداوند بر رسالت محمد (ص) قرار گرفته است و او همان آخرین پیامبر موعود است.
بدین ترتیب پیامبر رحمت در سن 40 سالگی برای نجات و سعادت ابناء بشر به مقام نبوت رسیدند. ایشان آمدند تا برای همه آدمیان الگویی باشند نمونه تا رسم چگونه زیستن را به آنان بیاموزند و راه هدایت را به انسانها بنمایانند.
اهداف بعثت پیامبران
نخستین و اساسیترین هدف بعثت پیامبران، دعوت به توحید و یکتاپرستی و نفی هرگونه شرک و طاغوت است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»
هدف دیگر بعثت پیامبران، اصلاح فرد و جامعه در تمام جنبههاست. در زمینه اصلاح اجتماعی، مهمترین کار پیامبران الهی را میتوان در از میان بردن ارزشهای جاهلی و کاذب و معیارهای نادرست و جایگزینی ارزشهای الهی دانست. یکی دیگر از مهمترین اهداف بعثت پیامبران، اقامه قسط و عدل در جامعه است. پیامبران مبعوث شدند تا با اجرای احکام الهی و سیراب کردن تشنگان عدالت از منبع فیض الهی، زندگی بشری را رنگ الهی بزنند.
خداوند بزرگ با بعثت پیامبران، با انسانها اتمام حجت کرده است تا عذر و بهانهای برای آنان وجود نداشته باشد. عقل انسان، پیامبر درونی و یکی از دو حجت خداوند به شمار میآید، ولی فعالیتهای عقلی، خالی از تردید و شک نیست. پس جای این گفته برای انسان وجود دارد که: خدایا! اگر حجت خود را میفرستادی، ما از او پیروی میکردیم و فرد شایستهای میشدیم. از این رو خداوند در قرآن کریم فرموده است: «ما هرگز قومی را مجازات نمیکنیم، مگر اینکه پیامبری مبعوث کرده باشیم.»
بعثت پیامبر اسلام و جهانی سازی
پایه و اساس همه ادیان یکی است، ولی جهانی ساختن و برتری بخشیدن به دین خدا، تنها به دست پیامبر اسلام انجام گرفته است. پیامبر اسلام مبعوث شدند تا کار ناتمام پیامبران پیشین را به کمال برسانند. نکته مهم این است که ادیان دیگر نمیتوانستند مانند اسلام، برنامههای کامل و جاودانی ارائه کنند؛ چون ادیان گذشته برای مخاطب و زمان خاصی فرستاده شده بودند و قابلیت جاودانگی و در نتیجه، جهانی شدن را نداشتند. پس با گذشت زمان دچار تحریف شدند. بنابراین، پیامبر اسلام مبعوث شدند تا برنامه کاملی برای انسان به ارمغان آورند. منظور از غالب بودن و غلبه اسلام، غلبه آن در بعد نظامی، سیاسی، منطق و استدلال و محتواست.
هدف از مبعوث شدن پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: * اِنَّما بُعثِتُ لِاُتَمَّمَ مَکارِمَ الأخلاقِ؛ من مبعوث شدم تا بزرگواریهای اخلاقی را کامل کنم.
*بُعثِتُ بِمَکارِمِ الأخلاقِ و مَحاسِنِها؛ من برای مکارم و نیکیهای اخلاقی مبعوث شدم.
*بُعِثتُ بِالحَنفیَّةِ السَمَحةِ السَّهلَةِ؛ من بر اساس آیین پاک ابراهیم (ع) که سهل و آسان است، مبعوث گردیدهام.
*اِنَّ اللهَ اَرسَلِنی مُبَلَّغاً و لم یُرسِلَنی مُتَعَنِّتاً؛ خداوند مرا برای تبلیغ و پیام رسانی فرستاده، نه برای سرزنش و تحمیل و مشقتآفرینی.
*امام علی (ع) در مورد بعثت پیامبر (ص) میفرمایند:... الی أن بَعَثَ اللهُ سبحانَهُ محمداً رَسولَ اللهِ لإنجازِ عِدَتِهِ و إتمامِ نُبُوَّتِهِ؛... تا اینکه خداوند سبحان، محمد پیامبر خود را فرستاد تا وعده خویش را به انجام رساند و سلسله نبوتش را کامل کند.
*خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود. مردم در خوابی طولانی به سر میبردند. فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود. آتش جنگها شعله میکشید، دنیا بیفروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.
*امام مهدی (عج) میفرمایند: إن اللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رحمةً لِلعالَمین و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتُه؛ خداوند، محمد (ص) را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند.
آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد.
عجیبترین و زشتترین مدهای تاریخ در دنیا
باشگاه خبرنگاران/ پیروی از مد در بین مردم جامعه از دیرباز تا کنون وجود داشته است، زیرا بشر همواره میل به زیبایی داشته است. اگرچه معیارهای زیبایی در طول زمان تغییر کرده است و امروزه شاهد معیارهای دیگری از معنای زیبایی هستیم، اما در گذشته معیارهای عجیبی از زیبایی وجود داشته است که پس از مشاهده این مدها در تاریخ از تعجب دهنتان باز خواهد ماند.
دندانهای سیاه: در ژاپن باستان اشخاص دندانهای خود را سیاه میکردن و این یک ملاک زیبایی محسوب میشود البته اینکار فقط جنبه زیبایی و آرایشی نداشته بلکه از دندانهای محافظت نموده و آهن بدن را تامین میکرده است.
چیدن مژه و تراشیدن ابرو: در قرون وسطی مردم اروپا اعتقاد داشتند که زنان برای زیبایی هرچه بیشتر باید همه مژههای خود را بچینند. حتی تراشیدن ابروها هم جزو معیارهای جذابیت زنان به شمار میرفته است این رسم را نخستین بار یک اشراف زاده مد کرده است.
کله خربزه ای: در گذشته در کشورهای مختلف جهان مد بوده است که مردم سرهای خود را به شکل خربزه حالت دهند. مردم برای تغییر شکل جمجه از همان ابتدای تولد دور سر نوزاد را با روبان و باند به طور محکم میبستند تا پیش از سفت شدن جمجه کشیده و بلند شود
پاهای سوزنی: در چین باستان پاهای کوچک نشان از زیبایی و اصالت بوده است بستن پاهای دختران در بین سنین 3 تا 11 سالگی آغاز میشد. ابتدا پاهای کودک را با آب داغ شسته و ماساژ داده میشد و به سمت داخل پا برگردانده میشده است سپس در همین حالت با نوارهای پارچهای محکم بسته میشدند و این عمل موجب جلوگیری از رشد پا بیش از 10 سانتی متر میشد.
کفشهای چاپین: زنان در قرون 15 الی 17 کفشهای چاپین را میپوشیدند تا لباس هایشان کثیف و گلی نشود. بلندی پاشنه این کفش تا 50 سانتی متر میرسیده است. هر خانم با پوشیدن این کفشها به یک خدمتکار نیاز داشت تا او را همراهی کند.
آرایش مردان: در قبیله ودابه به جای زنان این مردان هستند که به صورت و بدن خود میرسند و خودشان را آرایش میکنند تا زنان آنها را پسندیده و به عنوان همسر انتخاب کنند. آنها با رنگهای تیره لبها و چشمهای خود را رنگ میکنند تا سفیدی چشمها و لب هایشان بیشتر و بهتر دیده شود.
تونل بینی: زنان قبیله آپاتانی در حالت انقراض قرار داشتند، زیرا زنان این قبیله بسیار زیبا بودند و مردان قبایل دیگر به آنها حمله میکردند و زنان را با خود میبردند زنان برای ازبین بردن زیباییشان درون بینی هایشان مهرههای زشت گذاشته و صورت هایشان را خالکوبی میکردند.
ریشه ضرب المثل/ دست و پایش را در پوست گردو گذاشتن
رویان/ دست و پایش را در پوست گردو گذاشتن یعنی: اگر شخص زود باوری را به انجام کاری تشویق کنند و او بدون دوراندیشی و بررسی به آن اقدام کند و بدین ترتیب در بن بستی گرفتار آید، درباره ی او می گویند که: « دست و پایش را در پوست گردو گذاشتند» یعنی کاری دستش داده اند که نمی داند چه بکند. ریشه : ضرب المثل "دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن" پیش از پیدایش آن، درباره ی انسان نبوده و کاربردی برای او نداشته است، بلکه به جای واژه ی کسی در این اصطلاح، واژه ی گربه قرار داشته است. یعنی این دست و پای گربه بوده است که توسط افرادی بی انصاف و حیوان آزار در پوست گردو نهاده می شده است. گرچه گربه حیوانی اهلی و ملوس و قشنگ و پاکیزه در بین مردم و مخصوصا کودکان ( به عنوان همبازی ) شناخته شده است و در هر خانه ایرانی به عنوان برکت و زیبایی و رفع بلا و حمایت از حیوانات یک جفت گربه زیبا با بچه هایش در انبارها و یا زیر شیروانی ها حضور داشتند . دراین میان به جز تعدادی گربه هایی که در خانه ها به صورت اهلی زندگی می کردند ، مابقی گربه ها به صورت نیمه وحشی روی دیوارها و پشت بام ها رفت و آمد می کنند و با شکار موش و کبوتر و گنجشک و خوردن از زباله های مردم زاد و ولد می کردند . این گربه ها بخاطر گرسنه ماندن زیاد، در دزدی و ربودن خوردنی های مردم ورزیده می شدند و می توانستند از هر روزنه و سوراخی بگذرند و چون صدای پایشان را کسی نمی شنود، هرگاه فرصتی دست بدهد از در و پنجره های باز و نیمه باز خانه های مردم وارد شده و در آشپزخانه مرغ بریان و گوشت خام یا سرخ کرده را می ربودند و به سرعت از همان راهی که آمده اند بیرون می روند.و به گربه دزده ( دلّه) مشهور بودند . یکی از راه های دفع این گربه ها شیوه ای بوده است که شرح آن را از قول شادروان امیرقلی امینی در کتاب «فرهنگ عوام»( برگ 274 ) می خوانیم : " . . . سابقا افراد بی انصافی بودند که وقتی گربه ای دزدی زیادی می کرد و چاره ی کارش را نمی توانستند بکنند، قیر را ذوب کرده در پوست گردو می ریختند و هر یک از چهار دست و پای او را در یک پوست گردوی پر از قیر فرو می بردند و سپس او را سُر می دادند. بیچاره گربه در این حال، هم به زحمت راه می رفت و هم چون حالا دیگر صدای پایش را همه ی اهل خانه می شنیدند، از انجام دزدی باز می ماند".این گربه ی مفلوک ، با این حال و روزگارش ؛ کارش بجایی می رسید که نه تنها دزدی از یادش می رفت، بلکه چون کسی هم چیزی به او نمی داد از شدت درد و گرسنگی تلف می شد. رفته رفته انجام این روش و ابتکار نابخردانه نسبت به این حیوان ملوس و پاکیزه ، گرچه در نهایت بی انصافی بوده است، شکل ضرب المثل یافته و اکنون در مواردی که کسی با تنگی و مشکلی رو به رو شود که " نه راه پیش داشته باشد
مهارت زندگی/ 7 گام رسیدن به اهداف در افراد مضطرب و پر استرس
ایران/ تعیین هدف میتواند برای غلبه بر برخی از جنبههای اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) مفید باشد. در این نوشتار چند نکته برای کمک به رسیدن به اهداف در افراد مضطرب و پراسترس خواهیم دید.
بهترین انواع اهداف
اهداف شما در شرایطی بهترین محسوب میشوند که ویژگیهای زیر را داشته باشند:
– مشخص
– قابل اندازهگیری
– قابل دستیابی
– واقع بینانه
– دارای محدودیت زمانی
به عنوان مثال، شما ممکن است هدفی را برای ایجاد پنج دوست جدید امسال تعیین کنید. هدف شما مشخص است (5 دوست)، قابل اندازهگیری است (خواه به این هدف برسید و خواه نه)، قابل دستیابی است (اگر برای آشنا شدن و ملاقات با افراد جدید سخت تلاش کنید)، واقع بینانه است (بسیاری از افراد حداقل 5 دوست دارند) و زمان محدودی (در 12 ماه آینده تحقق مییابد) هم دارد.
یک مثال از یک هدف غیر واقعی این است که هرگز در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی احساس اضطراب نکنید. چنین تفکر سیاه و سفیدی شما را برای شکست آماده میکند، زیرا ممکن است در چنین شرایطی احساس اضطراب کنید.
در اینجا چند گام عالی برای تعیین اهداف آورده شدهاست.
1. اهداف خود را مشخص کنید
دوست دارید با توجه به اضطراب اجتماعی خود چه چیزی را تغییر دهید؟ اهداف کوتاه، متوسط ??و بلند مدت را در زمینههایی مانند موارد زیر تعیین کنید:
– پیدا کردن دوستان جدید
– به دست آوردن شغل
– رسیدن به سلامت ایدهآل
مراقب باشید اضطراب شما مانع انتخاب اهداف نشود. اهداف را بدون توجه به میزان اضطرابی که ممکن است در شما ایجاد کنند، شناسایی کنید.
اهداف خود را حتماً یادداشت کنید تا مطمئن شوید که به آنها پایبند هستید
2. اهداف را به چند بخش تقسیم کنید
به عنوان مثال، اگر هدف شما برقراری هر روزه یک تماس تلفنی است، با انتخاب شخصی که قرار است با او تماس بگیرید شروع کنید و مطمئن شوید که شماره تلفن مناسب را دارید.
3. موانع را شناسایی کنید
چه عاملی میتواند مانع ایجاد پنج دوست جدید شود؟ این چالشها را شناسایی کنید و راههایی برای برای از بین بردن آنها به دست بیاورید. به باشگاهی بپیوندید یا در یک دوره آموزشی شرکت کنید. به این ترتیب میتوانید آدمهای جدیدی را ملاقات کنید که ممکن است روزی دوست شما شوند.
4. برای رسیدن به اهدافتان برنامهریزی زمانی داشته باشید
یک برنامه زمانی مشخص داشته باشید و بر اساس همان برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید. به عنوان مثال برای داشتن پنج دوست جدید، فعالیتهای منظمی را برنامهریزی کنید که شما را در تماس با دوستان احتمالی قرار دهد. به عنوان مثال، شما میتوانید هر هفته در یک زمان مشخص و ثابت به باشگاه سر بزنید به این امید که هر بار با همان افراد یکسان روبرو شوید.
5. هدف خود را کامل کنید
شاید لازم باشد مراحل دقیق برداشتن برای رسیدن به هدف خود را یادداشت کنید. برای مثال پیدا کردن دوستان جدید؛ این ممکن است به معنای نوشتن مراحلی مانند شروع مکالمه، نحوه ادامه مکالمه و غیره باشد.
6. انگیزه برای دستیابی به اهداف
داشتن اهدافی برای کار روی اضطراب اجتماعی و از بین بردن آن اگر انگیزه کافی نداشته باشید کارایی چندانی نخواهد داشت. دقت کنید و موانعی را که مانع از ایجاد انگیزه میشوند شناسایی کنید، از جمله اینکه باور کنید چیزها هرگز خود به خود تغییر نمیکنند و این سد و موانع را به چالش بکشید.
7. پاداش بدهید یا تجدید نظر کنید
اگر در اهداف خود موفق بودهاید، به خود پاداش دهید. اگر اینگونه نبوده، پس تجدید نظر کنید و رویهتان را تغییر بدهید تا موفقیت بعدی احتمال بیشتری داشته باشد.
کلام پایانی
اختلال اضطراب اجتماعی میتواند دستیابی به اهداف شما را به چالش بکشد. اگر در انجام این کار به تنهایی مشکل دارید، به دنبال کمک حرفهای باشید. یک درمانگر ممکن است به شما کمک کند از موانع و سدهایی که سر راه شما قرار دارد عبور کنید. اگر مراجعه حضوری نزد یک درمانگر برایتان جالب نیست و تمایلی به انجام آن ندارید، میتوانید آنلاین درمانی را امتحان کنید.