چند بازیِ دورهمی و خانوادگی؛ شاید به کارتان بیاید
برترین ها/ تعطیلات نوروز زمان مناسبی برای تفریح، گردش و یک استراحت حسابی است تا خستگی کار و مشغلههای یک سال را از تن بهدر کنید. این تعطیلات، فرصت خوبیست برای اینکه با اعضای خانواده وقت بگذرانید. یکی از سرگرمیهایی که میتوانید در جمع خانوادگی خود انجام دهید، بازیهای گروهی و خانوادگیست. بههمین دلیل امروز در این مطلب، چند بازی گروهی را که میتوانید با آنها ساعتها سرگرم و شاد باشید به شما معرفی میکنیم تا از این فرصت کنارهم بودن استفاده کنید و اوقات خوشی را برای خود و خانوادهتان رقم بزنید. با ما همراه باشید.
1. نقاشی لامسهای
در این بازی به گروههای دونفره تقسیم میشوید. اعضای هر گروه پشت هم قرار میگیرند. کسی که در پشت سر هم گروهی خود ایستاده باید یک کاغذ بر روی کتف نفر جلویی خود بگذارد و یک چیز را نقاشی کند. نفر جلویی باید از طریق حس لامسه، تصویری را که هم گروهیاش بر روی کاغذ روی کتفش کشیده را ترسیم کند. هرچقدر نقاشیهای عضو هرگروه شبیه به هم بود، آن گروه برنده است.
2. حدس بزن، برنده شو!
با چند قطعه کاغذ و خودکار و بیشتر از چند نفر به راحتی میتوانید این بازی را انجام دهید. به این صورت که یک نفر را انتخاب میکنید و او را به بیرون از اتاق میفرستید. سپس با بقیه تصمیم میگیرید، نام یک شخص تخیلی یا حقیقی یا نام یک کارتون یا فیلم را انتخاب میکنید و آن را روی یک قطعه کاغ مینویسید. سپس آن بازیکنی را که برای شروع انتخاب کردهاید صدا میکنید تا بیاید و روبهرویان بنشیند و شما آن کاغذ را به پیشانیاش میچسبانید.
سپس باید از او بخواهید تا نامی را که روزی کاغذ نوشته شده حدس بزند. شما میتوانید برای جذابتر شدن این بازی زمان و تعداد سوالها را محدود کنید. مثلا تعداد 30 سوال در 15 دقیقه. شما میتوانید برای بازیکنانی که نمیتوانند درست حدس بزنند، مجازات تعیین کنید و به برندهها پاداش دهید. هرچقدر نامهایی انتخاب کنید که کمتر عجیب و غریب باشند از عواقب احتمالی بعد از بازی در امان خواهید بود!
3. اسم و فامیل
وقتی اسم بازیهای گروهی به میان میآید بی شک اولین گزینه بازی پر طرفدار اسم و فامیل است! برای انجام این بازی همان طور که میدانید نیاز به وسایل چندانی ندارید، با کمک چند قلم و کاغذ میتوانید بازی را شروع کنید، صفحه را برای اسم، فامیل، شهر، کشور، غذا، اشیا و ... ستون بندی کنید. به نوبت و یا به ترتیب حروف الفبا شروع به پرکردن کنید، توجه داشته باشید که حضور ذهن و سرعت عمل فاکتورهای برتری در این بازی هستند.
هر چقدر تعداد نفرات بیشتر باشد هیجان این بازی هم بیشتر میشود. شیوه امتیازدهی این بازی به این صورت است که به جوابهای صحیح 5 امتیاز تعلق میگیرد و اگر کسی برای یکی از ستونها اسمی منحصر بفرد را نوشته باشد که بقیه آن را خالی گذاشته باشند، 10 امتیاز به آن تعلق میگیرد.
4.مافیا
شرکتکنندگان در این بازی به دو دسته اصلی مافیا (یا دزدها) و شهروندان تقسیم میشوند. بسته به تعداد افراد، شهروندان نقشهای مختلفی شامل پلیس و پزشک میگیرند. در آغاز بازی یک نفر به عنوان حاکم یا کدخدا انتخاب میشود. با پخش کردن کارتها بین افراد نقشها مشخص میشود. کسی نباید نقش خود را فاش کند. سپس کدخدا اعلام میکند که شب شده و همه باید چشمها را ببندند. با اعلام کدخدا مافیا چشمها را باز میکنند، یکدیگر را میشناسند، تصمیم به حذف یکی از شهروندان میگیرند و به خواب میروند.
همه اینها را با زبان اشاره و بدون اینکه شهروندان متوجه شوند، انجام میدهند. با اعلام کدخدا روز میشود. در هر روز شرکتکنندگان باید با بررسی سرنخها و واکنشهای افراد یکدیگر را قانع کنند که اعضای مافیا را شناسایی کردهاند و برای حذف آنها به توافق برسند. در این بین اعضای مافیا هم با در پوست شهروند هدف خود را پیش میبرند! بازی تا جایی ادامه دارد که یکی از دو گروه مافیا یا شهروندان برنده شوند. این بازی دارای کارتهای مخصوصی است که نقش افراد را تعریف کردهاند. اما شما میتوانید خودتان نقشها را روی کاغذی نوشته و ویژگی آنها را مشخص کنید.
5. بازی کنترل خنده
این یک بازی شاد و مفرح است که میتواند اوقات خوشی را برای شما رقم بزند. یک نفر باید انتخاب شود تا بقیه را بخنداند. هرکس که بتواند خندهی خود را کنترل کند برنده است. هرکسی هم که بخندد از بازی بیرون میشود. به همین راحتی.
6. بازی بگو چیه؟
تعدادی اشیا را داخل یک سبد بریزید. به نوبت چشم شرکت کنندگان را ببندید و از آنها بخواهید که یکی از اشیای داخل سبد را بردارند و با لمس آن حدس بزنند که آنچه از سبد برداشته اند، چیست. البته باید سبد را طوری بپوشانید که شرکت کنندگان نتوانند محتویات آن را ببینند.
7. پانتومیم
یکی از بازیهای گروهی خنده دار و سرگرم کننده بازی ساده پانتومیم است. این بازی را در هرجایی میتوان انجام و هیچ ابزار خاصی نمیخواهد. تعدادی کلمه یا عبارت را داخل برگه بنویسید و آنها را تا بزنید و داخل یک کاسه یا ظرف بریزید.
به دو گروه تقسیم شوید. بعد از یارکشی، گروه مقابل، یک نفر از تیم حریف را انتخاب میکند و او باید یکی از کاغذهای داخل کاسه بردارد و بدون لب زدن با حرکات دست و بدن خود آن کلمه یا عبارت را به اعضای گروه خودش بفهماند. در این بازی گروهی برای بالا بردن هیجان یک زمان مشخص، برای حدس زدن کلمه انتخاب کنید.
8. دروغ یا حقیقت
همهی افراد باید به صورت دایره دور هم بنشینند. هر فرد دو حقیقت و یک دروغ را برای خودش در نظر میگیرد. بازی از یک نفر شروع میشود و هرنفر که دروغ و حقیقتهای خود را گفت، نفر سمت راستی او باید تشخیص بدهد کدام حرف دروغ بوده کدام حقیقت. اگر درست حدس بزند بازی با خود آن فرد ادامه پیدا میکند، وگرنه از بازی خارج میشود. کسی که تا آخر بازی در دایره بماند، برنده نهایی بازی است.
9. مشاعره
مشاعره یکی از بازیهای نوستالژیک در جمعهای ایرانی است که نیاز به معلومات ادبی دارد. برای اجرای این بازی جذاب میتوانید قوانین خاص خود را داشته باشید. بهطور معمول روند بازی اینگونه است که یک نفر یک بیت شعر میخواند و نفر بعدی باید با هر حروف الفبایی که شعر تمام شده یک بیت شعر بخواند. میتواند برای خندهدار شدن بازی، از آهنگهای روزمره بهجای شعرهای ادبی استفاده کنید.
10. بازی با لیوان یکبار مصرف و بادکنک
در این بازی گروهی هیجان آور نیاز دارید به:
- چند لیوان یک بار مصرف
- چند بادکنک
- دو میز
نحوه بازی به این صورت است که هر فرد باید با کمک بادکنک که سر آن در دهانش هست و هوای دهن خود، لیوانها را که روی میز 1 بصورت کنارهم مرتب شدهاند، یکی یکی بردارد و آن را روی میز دو با آرایش خاص قرار دهد. هر کسی سریعتر بتواند لیوانها را بچیند برنده میشود.
اگر لیوان بیفتد چه در مسیر و چه در میز 2، باید به میز1 برگرداننده شود تا فرد دوباره آن را با کمک بادکنک و بدون دخالت دست به میز شماره 2 ببرد.
رازداری؛ مهمترین عامل ادامه زندگی مشترک
رکنا/ رازداری در حفظ زندگی مشترک و خانوادهها از عوامل مهم به حساب میآید. رازداری و حفظ اسرار یکی از مولفههای مهم در زندگی مشترک است. به نظر میرسد این مولفه مهم در زندگیهای امروزی رنگ باخته و زن و شوهرها شاید مسائل شخصیشان را از هم پنهان کنند، اما کمتر به حفظ حرفهای شخصی و اسرارشان نزد دیگران اهمیت میدهند.
گاهی اسرار آنها نقل مجالس شده و بین اقوام و دوستان دهان به دهان میچرخد، نتیجه گیری میشود و سپس به زندگی به ظاهر مشترک آنان القا میشود و بنای اختلاف و درگیری را در خانواده ایجاد میکند. گاهی دیده شده زندگی بسیاری از زنان و مردان تنها قربانی اشتباهات کوچک و به خاطر عمل نکردن به اصطلاح رایج اینکه «هر حرفی را نباید هر جایی گفت» زندگیشان از هم پاشیده شده و راهی جز جدایی برایشان باقی نمانده است.
لزوم مشارکت در عمیقترین قرار داد اجتماعی
دکتر جعفر بای، جامعهشناس و محقق آسیبهای اجتماعی درباره کمرنگ شدن رازداری در زندگی مشترک میگوید: ازدواج به عنوان یک قرار داد اجتماعی بین زوجین منعقد و شرکتکنندگان در مراسم عروسی به عنوان شاهد آن را گواهی میکنند، به همین خاطر تایید اجتماعی این قرارداد، تعهدات فراوانی را برای طرفین همراه دارد.
روابط متقابل اجتماعی زناشویی مستحکمترین پیوند اجتماعی محسوب میشود و از وجوه مختلف حائز اهمیت است. این قرارداد اجتماعی به لحاظ زمان با عقد آغاز میشود و پایانناپذیر استمرار داشته و نوعی پیوند ناگسستنی است که میتوان ادعا کرد کاملترین و جالبترین شکل آن جاودانه بودن آن است. ازدواج به لحاظ نوع همکاری عمیقترین قراردادی است که لزوما در همه ابعاد ارکان زندگی مشارکت طرفین را میطلبد و هیچگونه محدودیتی در همکاری زوجین برای پیشبرد اهداف زندگی وجود ندارد. همچنین به لحاظ دامنه محبت و دوستی میتوان مدعی شد که روابط عاطفی ژرف و تمامناشدنی باید در زندگی حاکم شود، زیرا وابستگی همهجانبه طرفین از ویژگیهای منحصر به فرد پیمان مستحکم ازدواج است.
از سوی دیگر به لحاظ مسوولیتپذیری در قرارداد ازدواج، طرفین در همه عرصههای زندگی نسبت به یکدیگر مسوول هستند و شیرینی زندگی در ابراز احساس مسوولیت متقابل است؛ مسوولیتی که هیچگونه محدودیتی ندارد، حد و اندازه نمیشناسد و هر اندازه وسیعتر باشد، زندگی را شادابتر و موفقیتهای زندگی را تضمین میکند.
رازها مرز بین خودی و بیگانه را مشخص میکنند
او ادامه میدهد: متاسفانه انسان ماشینی تحتتاثیر زندگی صنعتی روز به روز کمصبر و بیحوصله شده و آستانه تحمل و مقاومتش در زندگی کم میشود و نمیتواند اصول حاکم بر زندگی را آنگونه که انتظار میرود، محقق سازد. مثلا شیرینی زندگی به وجود راز و رمزهایش بین زوجین است. اسرار زندگی در واقع مرز بین خودی و بیگانه را مشخص میکند و حفظ و نگهداری آن از اغیار نشانه محبت، عشق و دوستی به صاحب راز است و بخش مهمی از زندگی به وجود همین راز و رمزها بستگی دارد.
زندگی سنتی مملو از اسرار اعضای خانواده است. گفتگوهای خانوادگی موجب نشاط در زندگی و ابزاری برای انتقال عناصر فرهنگی و نظام ارزشی و مدل هنجارهای اجتماعی است.
یکی از قسمتهای مهم زندگی نیز به همین گفتگوها اختصاص مییابد که سازمانیافته و مرزبندی شده است. مفاهیم مورد بحث زناشویی به دنیای خاصی مربوط میشود که جنس گفتگوها با فرزندان کاملا متفاوت است.
همچنین موضوع و محتوای گفتگوها با اقوام و خویشان نیز از قوانین نانوشته، ولی سازمانیافتهای پیروی میکند که حدود آنها با حفظ اسرار یکدیگر دنیای هر فرد را نسبت به جایگاهش در نظام خویشاوندی و شرایط سنیاش متمایز میسازد. در واقع شهد و شیرینی زندگی در رعایت این اصول و حفظ راز و رمزها است.
کاهش ارتباطات فردی بین اعضای خانواده
در زندگی صنعتی امروزی گویا دهکده جهانی «مکلوهان» را به جهان شیشهای تبدیل کرده که برای کسی راز و رمزی باقی نگذاشته است. انسانها علیرغم علاقهمندی که به حفظ اسرارشان دارند، نمیتوانند حیاط خلوتی داشته باشند، چون همه اعضای خانواده در تمام نقاط زندگی یکدیگر سرک میکشند و از همه زندگی یکدیگر خبردارند و کوچکترین اتفاقات از همه بخشهای زندگی بیمحابا در اختیار همه اعضای خانواده قرار میگیرد.
وی با اشاره بر اینکه برخلاف زندگی سنتی امروزه اخبار طبقهبندی شده و کدگذاری نمیشود و همه اسرار اعضای خانواده نزد همگان آشکار و پیداست، اظهار داشت: انسانهای امروزی مجالی برای گفتوگوی خانوادگی ندارند، چون ارتباطات در خانواده به واسطه سلطه تلویزیون از حالت افقی به عمودی تبدیل شده و ارتباطات فردی بین اعضای خانواده به شدت کاهش یافته است.
فرزندان علاوه بر اینکه از همه اسرار پدر و مادر باخبرند، حتی از برنامههای آینده آنان نیز سر درمیآورند و از اخبار واقع نشده نیز مطلعاند. جالب است آنان معمولا با دخالت در امور والدین نسبت به چگونگی برنامههای آنها اظهارنظر میکنند و به آنان دستورات لازم را نیز صادر میکنند، اما این در حالی است که در زندگی سنتی افراد باید از آنچه به خود مربوط میشود، مطلع شوند و چیزی را که نباید بدانند از آن خبر ندارند و نمیدانند و اصرار بر کسب خبر آن نیز نمیکنند.
البته مزه برخی وقایع از باخبر شدن به موقع آن است. به عنوان مثال اگر قرار است خانواده صاحب فرزندی شود، هنگام تغییر چهره مادر آن هم در ماههای آخر حاملگی فرزندان مطلع میشدهاند، ولی امروزه فرزندان از همه اسرار والدینشان باخبر هستند. در واقع نابسامانی و به همریختگی اخبار خانواده، آثار وضعی نامناسبی را همراه دارد که ریشه بسیاری از مشکلات خانوادهها را نیز در همین مساله باید جستوجو کرد.
درک آرمانها و اهداف در رمزگشایی از زندگی
این محقق آسیبهای اجتماعی خاطرنشان کرد: یکی از معضلات زندگی صنعتی تهی شدن اعضای خانواده از همین راز و رمزهای یکدیگر است. گویا انسانهای امروزی، چون چیزی پنهان از یکدیگر ندارند، در نتیجه زندگی برای آنان بیمزه، تکراری و پوچ تلقی میشود. انگیزهای برای با هم بودن ندارند، از کنار یکدیگر بودن خسته شدهاند و یارای تحمل یکدیگر را ندارند.
زندگی با راز و رمزهایش مملو از خاطرات تلخ و شیرین از یکدیگر است که هر یک از آنها به زندگی روح میبخشد و معنا میآفریند. به عبارتی دیگر در رمزگشایی از زندگی است که میتوان آرمانها و اهداف زندگی را درک کرد و فلسفه کار، تلاش و کوشش آنان را فهمید. اگرچه در زندگی سنتی اسرار پنهانی بین زن شوهر وجود نداشت، ولی اسرار آنها فقط برای خودشان محفوظ بود.
زنان چیز پنهانی از شوهران نداشتند، شوهر نیز رازی را از همسرش در دل پنهان نمیساخت. دنیای همسران بیکم و کاست برای یکدیگر شفاف و آشکار بود و بسیاری از رمزهای موجود در زندگی زناشویی برای فرزندان پنهان بود، طوری که این امر برای والدین حرمت و عزت و احترام را همراه داشت، ولی متاسفانه امروزه روابط زناشویی کدر، تیره و تار شده است.
چه بسیار حرفهایی که بین زن شوهر پنهان و ناگفته باقی مانده و، چون بیگانگان حرفی برای گفتن با یکدیگر ندارند و برعکس کسانی که نباید از حرفهایی که به آن مربوط نمیشود، سر درآورند از همه چیز باخبر هستند، غافل از اینکه این امر منزلت، حرمت و احترام پدران و مادران را میشکند و باقی نمیگذارد.
راه افزایش عزت نفس نوجوانان بدست والدین
نمناک/ اکثر نوجوانان در این دوره از زندگی عزت نفس پایینی دارند. اما والدین باید برای رشد و پیشرفت نوجوان خود در آینده، به آن ها کمک کنند تا عزت نفسشان را افزایش دهند.
چگونه عزت نفس نوجوان خود را بالا ببریم؟
قطعا شما هم به عنوان پدر و مادر دوست دارید که فرزندتان اعتماد به نفس بالایی داشته باشد. در نتیجه به دنبال راهکارهایی هستید که بتوانید اعتماد به نفس او را افزایش دهید و با این کار به رشد و پیشرفت او در آینده هم کمک کنید اما نباید این حقیقت را فراموش کنید که نوجوان مدام در حال تغییر است.
مغز نوجوان مدام تغییر می کند و در نتیجه ممکن است خانواده ها سردرگم شوند که چگونه به فرزند خود کمک کنند. از آنجایی که نوجوانان بسیار کنجکاو هستند، به همین دلیل ممکن است در شرایط مختلف عکس العمل های متفاوت داشته باشند و شما نیز باید خودتان را آماده کنید.
1. عشق بی قید و شرط
نوجوان شما باید بداند که شخصیتش، وابسته به نمره ها، عملکرد کلاسی، گروه دوستان، دانشگاه یا هیچ عامل دیگری نیست بنابراین مطمئن می شود که شما در هر حال او را دوست دارید و اگر هر اشتباهی هم بکند، عشق خود را از او دریغ نمی کنید.
2. استقبال از ذهن آگاهی در خانه
بسیاری از نوجوانان یک طرز فکر ثابت در مورد خودشان و اتفاقات اطرافشان دارند که بهتر است به آن ها نشان دهید از تغییر فکر آن ها استقبال می کنید و خوشحال می شوید که ببینید او مدام به فکر تحلیل ماجرا های مختلف است و می خواهد خودش را ارتقا دهد.
3. ایجاد فضا برای شکست
اشتباهات و عقب نشینی ها ممکن است عزت نفس کودک و نوجوان را ضعیف کند اما باید به او نشان دهید که همه انسان ها در زندگی شکست می خورند. پس نباید خودش را سرزنش کند. به او یاد بدهید که بعد از هربار شکست خوردن یک نفس عمیق بکشد، به دنبال اشتباهاتش بگردد و با انگیزه بیشتر مسیر را ادامه دهد.
4. قدردانی از تلاش
به او نشان دهید از این که تلاش می کند، بسیار خوشحال هستید و بیش از حد به نتیجه فکر نمی کنید، زیرا می دانید که همین تلاش ها در نهایت برای او مفید هستند و باعث ارتقاء شخصیتی او می شوند. در نتیجه او یاد می گیرد که به خودش ارزش بدهد و خودش را بیشتر دوست داشته باشد.
5. آموزش مهارت های جدید
نوجوانی زمان رشد ذهنی و مغزی است و نوجوان مدام از لحاظ جسمی، آکادمیک، اجتماعی یا احساسی با خودش درگیر است. ممکن است این درگیری ها باعث ایجاد حس منفی در او شود اما باید به او آموزش دهید که چگونه با این شرایط سخت کنار بیاید، مهارت خود را افزایش دهد و همیشه به دنبال فرصت رشد ترقی و یادگیری باشد. او را تشویق کنید تا برای دستیابی به راه های جدید انگیزه داشته باشد.
6. تسلیم نشدن
بسیاری از افراد تا زمانی که نتوانند از یک کار سخت عبور کنند، اعتماد به نفس کافی را به دست نمی آورند. به فرزند خود یاد بدهید که در میانه راه تسلیم نشود و بداند که می تواند سختی ها را کنار بزند؛ به شرطی که به خودش اعتماد داشته باشد و در نتیجه این پشتکار و پیگیری باعث می شود که او اعتماد به نفس بالاتری پیدا کند.
7. اطمینان بخشی
به نوجوان خود اطمینان بدهید که این سختی ها و فراز و فرود ها برای همه انسان ها در زندگی طبیعی است. باید یاد بگیرد که عزت نفس و اعتماد به نفس خود را بسازد و تصمیم گیری های درست انجام دهد. به او اطمینان بدهید که هرگز انسان بدی نیست و هیچ رابطه غلط یا شغل اشتباهی تقصیر آن ها نیست و همین سختی ها باعث رشد و ترقی اش می شود.
8. قاطعیت و جرات
اعتماد به نفس و جسارت و یک ارتباط اثرگذار به راحتی حاصل نمی شود. پس سعی کنید به کودک و نوجوان خود قاطعیت و جرات و شهامت را یاد بدهید. به او یاد بدهید که از بیان نظراتشان نترسد و با دیگران گفتگو کند. به او یاد بدهید که به زبان بدنش توجه داشته باشد، مثلاً جلوی آینه تمرین کند و زبان بدن و طرز صحیح صحبت کردن را یاد بگیرد.
9. تمرین در خانه
حتماً یک محیط امن برای نوجوان خود ایجاد کنید تا بتواند در شرایط سخت تمرین کند. به او آزادی صحبت کردن بدهید. اجازه دهید که چالش ها و مشکلاتش را بیان کند و ناعدالتی ها را به شما بگوید. راه هایی را به او آموزش دهید که بتواند با اعتماد به نفس شرایط سخت را کنترل کند.
10. تشویق خود دلسوزی
رشد ذهن آگاهی، نیازمند مهربانی و صبوری فرد برای خودش می باشد. باید به او یاد بدهید که برای خودش دلسوزانه عمل کند و همیشه خودش را اولویت قرار دهد؛ به شرطی که حق انسان های دیگر را زیر پا نگذارد. اگر احساس می کنید ذهن کودک و نوجوان شما در مورد خودش منفی است، او را تشویق کنید تا اشتباهاتش را در آغوش بگیرد و به خودش عشق بورزد.
11. ایجاد تنوع در فعالیت ها و علاقه مندی ها
نوجوانانی که درگیر فعالیت های مختلف و انجام کار های ورزشی و فرصت های گوناگون هستند، اعتماد به نفس بالاتری پیدا می کنند. پس همانطور که نمناک خاطرنشان کرده است سعی کنید برای انجام فعالیت ها و علاقه ای که دارد تنوع ایجاد کنید تا بتواند آزادی عمل داشته باشد. زمانی که در کار مورد علاقه خود پیشرفت کند، قطعاً عزت نفس او بیش از پیش، افزایش پیدا می کند.
12. کاهش پند و اندرز
می دانید که اصلا راحت نیست یک گوشه بنشینید و مدام اشتباهات فرزندانتان را شاهد باشید اما خواهشاً خودتان را کنترل کنید. مراقب باشید که بیش از حد پند و اندرز ندهید. تا جایی که می توانید کمتر به او توصیه کنید.
مگر این که احساس کنید جسم و روحش در معرض خطر قرار گرفته است. پس سعی نکنید که خودتان مشکلات فرزندانتان را حل کنید. اجازه دهید که او هم کمی درگیر سختی های زندگی باشد تا بتواند از پس آن ها بهتر بر بیاید.
13. گوش کردن
باید رابطه خود را با نوجوان قوی نگه دارید و حس خود ارزشی را در او افزایش دهید و حرف های او را با دقت گوش دهید. روی چیز هایی که می گوید و نظراتی که می دهد، تمرکز داشته باشید. حدس و گمان های خودتان را کنار بگذارید و قضاوتش نکنید.
14. درخواست برای پیشنهاد و یا توصیه
خانواده ها معمولاً بیش از نوجوانان با چالش های زندگی مواجه هستند. پس سعی کنید در این لحظات به فرزندان خود کمک کنید و چالش های پیش رو را با آن ها در میان بگذارید و اشتباهات تان را در شرایط مختلف بپرسید.
سپس از آن ها پیشنهاد بگیرید و نظر آن ها را جویا شوید. با انجام این کار نه تنها رابطه نزدیکتری با او پیدا می کنید، بلکه اعتماد به نفسش را افزایش می دهید.
15. افزایش اعتماد به نفس خودتان
نوجوانتان مدام در حال نگاه کردن به شماست. اگر او ببیند که شما با اعتماد بنفس بالا با شرایط مواجه می شوید و چالش ها را کنار می گذارید و نسبت به خودتان حس خوبی دارید، در نتیجه از شما یاد می گیرد. پس سعی کنید قبل از هر چیز اعتماد به نفس خودتان را افزایش دهید تا بتوانید الگوی مناسبی برای فرزندتان، چه در سنین کودکی و چه در سنین نوجوانی باشید.
16. تصویر مثبت از خود
به کودک خود یاد بدهید که اول از همه ترجیحات خودش را مشخص کند. به او بگویید که حتماً هیچ راه قطعی وجود ندارد اما او می تواند با تصویر مثبتی که از خود و عقایدش دارد، به بهترین نحو ممکن عمل کند و از اشتباهاتش یاد بگیرد.
17. قطعی نبودن رسیدن به همه آرزو ها
حتماً به کودک و نوجوان خود بگویید که باید برای چیزی که می خواهد تلاش کند اما بداند که همیشه هم الزاماً هیچ تضمینی وجود ندارد که به آنچه که می خواهد دست پیدا کند و ناراحت شدن به دلیل نرسیدن به نتیجه مناسب کاملاً طبیعی است. پس هیچ گاه احساسات او را سرزنش نکنید.
چند نکته مهم پیرامون سبک زندگی و بصیرت حضرت «علی اکبر (ع)»
میزان/ حسن حسن زاده، کارشناس علوم قرآنی پیرامون سبک زندگی حضرت «علی اکبر (ع)» گفت: حضرت «علی اکبر (ع)»یکی از فرزندان «امام حسین (ع)» هستند، اگرچه اطلاعات زیادی در مورد زندگی ایشان وجود ندارد، اما آنچه در تاریخ روایت شده نشان میدهد ایشان شخصیت بزرگی داشتند.
وی در همین راستا ادامه داد: مکتب «اهل بیت (ع)» همواره مکتب علم و تربیت بوده فرزندان ایشان نیز که در این مکتب رشد کردهاند الگوهایى ارزنده برای جامعه است، زندگی سراسر نورانی حضرت «علی اکبر (ع)» الگوی سبک زندگی دینی و ایمانی به خصوص در براى نسل جوان است، این حضرت در عین حال که از منظر درآمد خانوادگی، وضعیت خوبی داشتند، اما همچون پدر و عموی بزرگوار خویش، زندگی سادهای داشتند ایشان از حیث ویژگیها و سجایای اخلاقی نیز فرد بزرگى بودند و در برخورد با دیگران بسیار ملایم و متواضعانه رفتار میکردند.
حسن زاده به ولایتمداری حضرت «علی اکبر (ع)» اشاره و ابراز کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» جوانی ولایتمدار بودند ایشان تا پای جان از امام زمان خود حمایت کرده و گوش به فرمان ایشان بودند تا جایی که در حادثه کربلا به شهادت رسیدند، حضرت «علی اکبر (ع)» شبیهترین فرد به «پیامبراکرم (ص)» بودند.
***مدافع حقیقت
وی دیدگاه و بصیرت حضرت «علی اکبر (ع)» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: هنگامی که «امام حسین (ع)» در مسیر حرکت به سوی کربلا بودند در طول راه چند لحظهای بر روی اسب خوابشان میبرد در روایتى آمده که ایشان در خواب میبیند که به این امام بزرگوار میگویند به سوی قتلگاهش میرود و با تعجب از خواب بیدار میشود.
حضرت «علی اکبر (ع)» که کنار پدر بودند از ایشان دلیل آشفتگیشان را میپرسند و «سیدالشهدا (ع)» خواب خود را بیان میکنند، حضرت «علی اکبر (ع)» از پدر بزرگوارشان میپرسد: «پدر جان آیا ما بر حق نیستیم؟ «امام حسین (ع)» فرمودند: آرى، فرزندم سوگند به خدایى که بازگشت همه بندگان به سوى او است، بر حقّیم، حضرت «علی اکبر (ع)» بیان کردند: پس، از مردن باکى نداریم «سیدالشهدا (ع)» فرمودند: خداوند به تو بهترین پاداشى که از ناحیه پدرى به فرزندش داده مىشود، عطا فرماید. دقت در سخنانی که بین حضرت «علی اکبر (ع)» و پدر بزرگوارشان صورت گرفته است، این مطلب را اثبات میکند که این جوان در مسیر حق، از هیچ چیز باک ندارد، و از خبر شهادتی که در راه حق و حقیقت ترسی به دل راه ندادند و با آغوش باز از آن استقبال مىکنند.
***جهان بینى و بصیرت
حسن زاده جهان بینی حضرت «علی اکبر (ع)» را مورد بررسی قرار داد و اظهارکرد: جمله حضرت «علی اکبر (ع)» در مورد شهادت با پدر اگر چه جملهای کوتاه بود، اما یک دنیا جهان بینی در پس خود داشت، فانی دیدن دنیا، دل نبستن به جذابیتهاى دنیا، دفاع از حق و حقیقت حتی تا پای مرگ نکاتی است که خود دریایی از معرفت و بصیرت را به دنبال دارد، اما اینکه حضرت «علی اکبر (ع)» هدف را در حقیقت میبیند و ابراز حقیقت را در زندگی بکار میبندد همچنین مسیر حقیقت را در زندگی بر میگزیند نکاتی ارزنده است که باید به آن توجه کرد.
***اولین مرد میدان
این کارشناس علوم قرآنى پیرامون حضور حضرت «علی اکبر (ع)» در میدان نبرد واقعه کربلا ابراز کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» اولین فردی از بنی هاشم بودند که به میدان نبرد در واقعه کربلا رفتند، ایشان دلیرانه جنگیدند و در این راه به شهادت رسیدند ایشان به درخواست خود و به اصرار از پدر بزرگوارشان اولین نفر بودند که به میدان رفته این امر حقیقت جویی و ولایتمداری حضرت «علی اکبر (ع)» را نشان میدهد.
وی در همین راستا تصریح کرد: روز ولادت حضرت «علی اکبر (ع)» را روز جوان نامیدند تا جوانان کشورمان بدانند جوانی موهبتی از نعمتهای خداوند است و باید در بهار زندگی قدمها را درست برداریم، زیرا دشمن اصلی انسان شیطان همواره در تلاش است تا انسان را به سوی نابودی راهنمایی کند اگر بتوانی در جوانی مسیر را درست انتخاب کرده و در آن قدم برداریم قطعا ادامه مسیر را نیز به درستی خواهیم پیمود.
*** اسوهای به نام حضرت «علی اکبر (ع)»
حسن زاده پیرامون الگوبرداری از حضرت «علی اکبر (ع)» اظهار کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» الگویی ارزنده برای جوانان هستند ایشان شخصیتی استثنایی بودند که سبک زندگى، رویکرد و اهدافشان تنها حقیقت جویی و رستگاری را نشان میدهد لذا بهترین الگو و اسوه برای جوانان و نسل جوان محسوب میشوند.
***مطالعه و اندیشه پیرامون حضرت «علی اکبر (ع)»
وی به سیره رفتاری حضرت «علی اکبر (ع)» اشاره و خاطر نشان کرد: مطالعه در شخصیت و رویکرد حضرت «علی اکبر (ع)» ابعاد گستردهای از ویژگیها ایشان را بیان میکند و به ما نشان میدهد چگونه باید راه و مسیر زندگی را درست انتخاب کرده و بر اساس آن اعتقادات خود را پایه ریزی کنیم. الگو برداری از حضرت «علی اکبر (ع)» قطعا مسیر تعالی انسالی را پیش پای ما خواهد گذاشت و راه جوان امروز باز خواهد کرد.
یدالله بهتاش پیرامون سیره اخلاقی حضرت «علی اکبر (ع)» گفت: حضرت «علی اکبر (ع)» فردی دلیر و شجاع بودند، ایشان در صحنه قیام عاشورا از خود دلاوری را به نمایش گذاشتند و به عنوان اولین شهید از بنی هاشم محسوب میشوند.
***سخاوت و مروت حضرت «علی اکبر (ع)»
وی به سخاوت حضرت «علی اکبر (ع)» اشاره و ابراز کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» در سخاوت و مروت شناخته شده بودند و روایتهای متعددی مبنی بر سخاوت این امام بزرگوار بیان شده است همچنین ایثار و از خود گذشتگی از جمله خصیصههای بارز زندگی ایشان محسوب میشود، زمانی که برای اولین بار آب را بر حضرت «سید الشهداء (ع)» بستند ایشان به همراهی تعدادی از یاران «امام حسین (ع)» به دشمن تاختند و برای کاروان کربلا آب تهیه کردند.
وی به توصیف حضرت «علی اکبر (ع)» از نگاه «امام حسین (ع)» اشاره و بیان کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» شبیهترین مردم به «پیامبراکرم (ص)» بودند، حتی گفته «سید الشهداء (ع)» دلیلی محکم بر این امر محسوب میشود، «امام حسین (ع)» در روز عاشورا هنگامی که حضرت «علی اکبر (ع)» به میدان عازم بودند فرمودند: خدایا من کسی را به میدان فرستادم که هم خُلق و هم منطقش همانند جدش «رسول خدا (ص)»است، به این معنا که حضرت «علی اکبر (ع)» چه از لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ چهره و بیان شبیهترین انسانها به «پیامبراکرم (ص)» بودند.
***فلسفه نامگذاری روز ولادت حضرت «علی اکبر (ع)» به روز جوان
بهتاش به نامگذاری یازدهم ماه شعبان، به عنوان روز جوان اشاره و ابراز کرد: یازدهم ماه شعبان سالروز خجسته میلاد حضرت «علی اکبر (ع)» و روز جوان نامگذاری شده است، روزی که خداوند جوانی را همانند «پیامبر اکرم (ص)» با ضمیر پاک و به دور از گناه و پلیدیها و همچنین شجاع به «امام حسین (ع)» عنایت میکند.
وی به برخی گفتوگوها پیرامون ازدواج حضرت «علی اکبر (ع)» اشاره و بیان کرد: بر خلاف برخی گفتهها حضرت «علی اکبر (ع)» هم فرزند داشتند و هم ازدواج کردند، این مهم در زیارتنامه ایشان بیان شده است و به عنوان دلیلی مستند که از زبان یک «امام معصوم (ع)» مطرح شده قابل توجه است.
***حضرت «علی اکبر (ع)» الگویی ارزشمند برای جوانان
بهتاش حضرت «علی اکبر (ع)» را الگویی مناسب برای جامعه جوانان دانست و تاکید کرد: وجود حضرت «علی اکبر (ع)» به عنوان الگویی ارزشمند برای جوانان محسوب میشود، زیرا فرزند بزرگ «امام حسین (ع)» دارای صفات نیک و رویکردی ارزشمند در طول زندگی خود بودند و چنانچه ایشان الگو قرار بگیرند میتوانند راهنمای جوانان برای رسیدن به سر منزل سعادت باشند.
وی پیرامون عبادت در جوانی که یکی از رویکردهای ارزشمند حضرت «علی اکبر (ع)» بوده است، بیان کرد: عبادت در جوانی کاری ارزشمند است که تمام بزرگان دین بر آن تاکید داشتهاند عملی که در زندگی افرادی بزرگ همانند حضرت «علی اکبر (ع)» نیز به خوبی دیده میشودف ثواب عبادت جوانان به درگاه خداوند نیز بیشتر مورد توجه است لذا عبادت در جوانی فضیلت بیشتری دارد، در روایتی پیرامون توبه نیز نکاتی بیان شده و چنانچه این توبه در زمان جوانی باشد قطعا ارزشمندتر است.
***حدیثی از «پیامبر اکرم (ص)» پیرامون عبادت جوانان
بهتاش به حدیثی از «پیامبر اکرم (ص)» پیرامون عبادت جوانان اشاره و اظهار کرد: «پیامبراکرم (ص)» همواره بر ارزش و عبادت جوانان تاکید داشتند در حدیثی از «رسول خدا (ص)» بیان شده است: «فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الذی تَعَبَّدَ فی صِباهُ علی الشیخِ الذی تَعَبَّدَ بعدَ ما کَبِرَت سِنُّهُ کَفَضلِ المُرسَلِینَ علی سائرِ الناسِ، برتری جوان عابدی که در جوانی خود ره بندگی پیش گرفته، بر پیری که در بزرگسالی به عبادت روی آورده؛ همچون برتری فرستادگان الهی بر دیگر مردمان است».
این کارشناس علوم قرآنی پیرامون ارزش عبادت در ماه رجب و شعبان بیان کرد: ماههای رجب و شعبان از جمله ماههای برتر هستند و عبادت همچنین توبه اعمالی پرفضیلت در این دو ماه محسوب میشود. پیرامون توبه نیز آیات و روایت فراوانی برای مردم خصوصا برای نسل جوان بیان شده است، در آیه 50 سوره ذاریات پروردگار متعال فرمودهاند: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ? إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را میترسانم»، در حقیقت این آیه بیانگر این مفهوم ارزشمند است که از خدا فرار نکیند بلکه به سوی خدا بشتابید.
***حضرت «علی اکبر (ع)» الگو و سرمشق جوانان
وی بر ارزش خواندن قرآن به عنوان یک فضیلت اشاره و ابراز کرد: خواندن قرآن یکی از اعمال ارزشمندی است که حضرت «علی اکبر (ع)» نیز بر آن توجه داشتند لذا جوانان با الگوبرداری از ایشان با خواندن و توسل به آن حضرت میتوانند از خطا، تباهی و ضلالت دور شوند، همچنین توجه به دوست و همنشین خوب که امروز بهعنوان دغدغه والدین مطرح است و جوانان باید به آن توجه داشته باشند امری مهم است، زیرا دوست و همراه خوب انسان را به تعالی نزدیکتر میکند و در عین حال دوست بد نیز افراد را به تباهی میکشاند هرچند هم که انسان سالم و درست کار باشد.
بهتاش پیرامون فرمول سعادت جوانان خاطرنشان کرد: روایتی در در صفحه 181 کتاب بحارالانوار آمده است: اگر میخواهید به خدا نزدیک شوید باید از گنهکاران فاصله بگیرد و در عین حال تلاش کنید تا به خداوند نزدیک شوید. در صحنه عاشورا دو نوع جوان حضور داشتند، جوانانی خطا کار و فرومایه همانند پسر عمر سعد که مایه عبرت شدند و جوانی دیگر به نام حضرت «علی اکبر (ع)» که به عنوان الگو و سرمشق از ایشان یاد میشود.

بازاندیشی در مفهوم پرستیژ اجتماعی
بخش قابل ملاحظهای از آدمها برای پرستیژ و موقعیت اجتماعی خود اهمیت ویژهای قائلند. آنها نگران ارزیابی و قضاوت دیگران هستند. لذا در تلاشند از رهگذر اثبات خود مورد توجه و احترام عموم قرار بگیرند و بعنوان افراد متشخص و اصطلاحا باکلاس مورد پذیرش واقع شوند. البته مشکل در باکلاس شدن نیست، ایراد در برداشت اشتباه و ناقص از مفاهیم تشخص و پرستیژ است. بنظر میرسد بخش عمدهای از توسعه اجتماعی و رشد فرهنگی جامعه در بازتعریف واژهها و اصطلاحات رایج است. من تصور میکنم یکی از مفاهیمی که باید مورد بازنگری قرار گیرد مفهوم “کلاس” و پرستیژ است.
عدهای کلاس را در داشتن خانهای وسیع منوط میکنند. اما کلاس صرفا مربوط به بزرگی یک خانه نیست، عمدتا به بزرگی قلب آدمهایی است که در آن خانه زندگی میکنند.
اینکه خانواده چه موقعیت و اولویتی در زندگی فرد دارد مهمتراز موقعیت خانهای است که فراهم کرده است.
بعضی کلاس خود را در داشتن اتومبیل گرانقیمت دیدهاند.
ولی بیشتر از نوع اتومبیل، نحوه رانندگی و میزان احترام به قوانین راهنمائی و رانندگی پرستیژ و کلاس را به نمایش میگذارد.
مهم نیست چه میرانیم، مهم این است چگونه میرانیم.
بسیار دیدهام آدمهایی که با افکار منسوخ، کهنه و نخ نما دغدغه سوار شدن بر ماشینهای روز بازار دارند.
آنقدر که دنبال بهروز کردن سواری خود هستند در جستجوی بهروز کردن اندیشهها و نگرشهای از رده خارج خود نیستند.
کلاس انسان به قیمیت ماشین زیر پایش نیست بلکه به میزان ارزشی است که برای خود قائل است.
کلاس یعنی خود را بیقید و شرط پذیرفتن.
کلاس یعنی همین که هستیم، کامل (فول آپشن) هستیم.
عدهای از ما با ساعتی که بدست میکنیم، خود را باکلاس میدانیم.
اما باید پذیرفت بیش از نوع ساعت، میزان تعهد ما به زمان و قول و قرارها پرستیژ را نشان میدهد.
افراد باکلاس وقتشناس و خوشقولند.
آنها فرق بین ساعت هفت و هفت و پنج دقیقه را میدانند.
آدم بیکلاس فقط به ساعتی که دارد فکر میکند و آدم باکلاس بیشتر به ساعتی که قول داده و زمانی که متعهد است میاندیشد.
همه ساعتها وقت را نشان میدهند اما همه آدمها یک انداز قدر وقت و عمرشان را نمیدانند.
کلاس یعنی مدیریت زمان.
کلاس یعنی نپرداختن به کارهای غیرضروری و بیارزش.
گاه سعی میکنیم با عطر و ادکلنی که استفاده میکنیم روی دیگران اثر بگذاریم اما مهمتر از بوی خوش، احساس خوبی که به دیگران میبخشیم مارا جذابتر میکند. عطر گل لبخندی که بر لب آدمها مینشانیم، رایحه چهره گشاده و خلق نیکمان روح افزارتر از بویی است که از خود ساطع میکنیم.
بعضی با لباسی که میپوشند کلاس میگذارند، آنها در واقع لباس نمیپوشند بلکه با آنچه بر تن میکنند، صرفا میخواهند زشتیها، عقدهها و اضطرابهای درونی خود را بپوشانند.
گروهی در خیال خود با مدارک بالای تحصیلی صاحب پرستیژ شدهاند.مدرک دارند اما از درک صحیح و ذهنیت سازگاری برخوردار نیستند. چه دانش آموختگانی که هنوز الفبای روابط انسانی را نیاموختهاند و چه به ظاهر کم سوادانی که از هوش و سواد اجتماعی بالا بهرهمندند.
افراد ناایمن و هراسانی را دیدهام که با جذابیت جسمانی در پی اثبات خود و کسب امنیت هستند. آنها نمیدانند کلاس به قد آدم نیست، به بلندای فکری است که در ذهن دارند.
کلاس بیشتراز آنکه به وزن و تناسب اندام مربوط باشد، به تناسب افکار و وزن آرزوها و اهداف ارتباط دارد.
نگینی که به دندان میزنیم ضامن زیبایی نیست، جذابیت به کندن دندان طمع است.
کلاس و زیبایی صرفا به اندازه و رنگ چشم بستگی ندارد، بلکه عمدتا به نگاه مثبت اندیش و واقعبین همبسته است.
برخی وقت زیاد میگذارند تا به خود برسند، کسانی هم هستند که کلاس را در رسیدگی به وضع و امورات دیگران میبینند.
به قول سهراب:
ساده باشیم،
چه در باجه یک بانک
چه در زیر درخت.
خودمان باشیم، بیشتر از اینکه فکر کنیم درباره ما چگونه فکر میکنند، به فکر بهسازی و شکوفایی درونی باشیم.
آدمهای با کلاس به خود احترام میگذارند.
آدمهای با کلاس خود را دوست دارند.
آنها با خود راحتند و با خویشتن خویش به صلح رسیدهاند.
آدمهای باکلاس، بصورت افراطی دغدغه چگونه بنظر رسیدن ندارند.
هرچه کمتر در فکر تاثیر گذاشتن باشیم بیشتر دیگران را تحت تاثیر قرار خواهیم داد.
هرچه کمتر بدنبال کسب احترام باشیم بیشتر احترامها را جلب میکنیم.
و هرچه کمتر به فکر بدست آوردن تحسین باشیم، تحسین برانگیزتر ظاهر خواهیم شد.
گاه کلاس در این است که به فکر کلاس نباشیم.
نویسنده مقاله: مسعود لعلی
این مقاله در مجله راز نیز به چاپ رسیده است.
چه کسانی برای رفاقت مناسبت هستند؟
تسنیم/ در تعالیم ناب اسلامی به ظریفترین نکتههای اخلاقی و شاخصترین عوامل مؤثر در سرنوشت و زندگی انسان توجّه شده است که از جمل? آنها مسئله دوستان و همنشینان است. از آنجایی که طبیعت عمد? انسانها به گونهای است که از اطرافیان تأثیرات فراوان روحی و اخلاقی میپذیرند، بنابراین انتخاب یک همنشین و دوست مناسب برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی بسیار مهم است. این مسئله، حقیقتی است که حتی خداوند در آیاتی از قرآن آن را بیان میدارد؛ در آیات 27 و 28 سور? فرقان، پس از بیان حسرت ظالمانِ محبوس در جهنم که از مسیر رسالت نبوی پیروی نکردند، از قول آنها میفرماید «یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا؛ اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.» این آیه، به روشنی به تأثیر دوستی در سرنوشت انسان تصریح دارد. از این جهت است که احادیث متعددی دربار? معیارهای انتخاب دوست از پیامبر(ص) و ائمه علیهمالسلام صادر شده است.
امام سجاد علیهالسلام همواره یاران خود را از نشست و برخاست با افراد نادان و احمق برحذر می داشتند؛ ایشان در این زمینه میفرماید «وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّک» یعنی از همنشینی با احمق (کم عقل) بپرهیز؛ چون او می خواهد به تو سود برساند، اما بر اثر کم عقلی و ناتوانی از شناخت خیر و صلاح به جای سود، زیان می رساند.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص377)
یا در حدیثی دیگر از امام صادق علیهالسلام میخوانیم «الصَّدَاقَةُ مَحْدُودَةٌ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ تِلْکَ الْحُدُودُ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى کَمَالِ الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ تِلْکَ الْحُدُودِ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ أَوَّلُهَا أَنْ یَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یُغَیِّرَهُ مَالٌ وَ لَا وِلَایَةٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً مِمَّا تَصِلُ إِلَیْهِ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَاتِ.» یعنی «دوستى حدودى دارد و این حدود در هر کس نباشد، او را دوست کامل نشمار و در هرکه نباشد، او را به دوستى نسبت نده:
اول اینکه آشکار و نهانش با تو یکى باشد
دوم اینکه زینت تو را زینت خود و عیب تو را عیب خود بداند (احتمالاً یعنی فضیلتهای دوست برایش پررنگ جلوه کند و از عیبهای او چشمپوشی کند و به روی او نیاورد)
سوم اینکه مال و مقام، حال او را تغییر ندهد
چهارم اینکه آنچه در توان دارد از تو مضایقه نکند
پنجم اینکه تو را به هنگام مصیبتها رها نکند. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص639)
نکته آخر اینکه اگر انتخاب دوست عاقلانه و بر اساس معیارهای صحیح صورت گیرد، عاملی جهت استحکام بنیانهای اجتماعی خواهد بود، چرا که دستیابی به آرامش روانی و تقویت بنیههای معرفتی و علمی، دو گزاره مهم در استحکام یک سرزمین است که این مهم در پرتو روابط اجتماعی سالم تحقق مییابد.
داستانک/ عاقبت سپردن کارها به غیر متخصص
یوتاب/ مردی مبتلا به چشم درد شد. پیش دامپزشکی رفت که چشمش را معالجه کند. دامپزشک از آنچه که در چشم خَرها می ریخت در چشم او ریخت و کور شد . مردک شکایت به قاضی برد و گفت : این دامپزشک من را خر فرض کرد و از آنچه که در چشم خرها می ریخت در چشم من فرو ریخت و کور شدم.
قاضی گفت : دامپزشک هیچ گناهی ندارد، اگر تو خر نبودی با حضور پزشکان کاربلد پیش دامپزشک نمی رفتی .
ندهد هوشمندِ روشن رای --- به فرومایه ، کارهای خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است --- نبرندش به کارگاه حریر
*بوریاباف = حصیر باف
نتیجه گیری حکایت
سپردن کارهای بزرگ به افرادی که در آن زمینه دانش یا تجربه کافی ندارند منجر به شکست و ضرر های جبران ناپذیری می شود!
ریشه ضرب المثل/ قمپز در کردن
آخرین خبر/ صدای شلیک شدن توپ هنگام ورود به سال جدید رو شنیدید؟ این توپ و صدای همراه با اون در واقع همون قمپز در کردن معروف خودمونه! قمپز یک نوع توپ جنگی بوده که هیچ اثر تخریبی و خطرناکی نداشته و فقط بخاطر صدای وحشتناکش، برای ایجاد رعب و وحشت در بین سپاهیان دشمن استفاده میشده!
داخل این توپ جنگی که در جنگهای بین عثمانی و ایران توسط عثمانیها ساخته شد، مقدار زیادی باروت بههمراه پارچههای کهنه فشردهشده وجود داشت و چون بعدها معلوم شد که هیچ خطری نداره، ایرانیها اصطلاح قمپز در کردن رو برای موقعیتی که فرد ادعای زیاد ولی تو خالی داره استفاده کردند!
دو برنامه خدا برای پالایش مردم در دوران آخرالزمان
تسنیم/ یکی از مهمترین فلسفههای شکلگیری مقطع آخرالزمان یا به تعبیر غربی آن، آپوکالیپس (Apocalypse)، گرایش عمومیِ مردم بسوی ارزشهای دینی و انسانی است تا از این رهگذر، بسوی بسترسازی ظهور منجی که آن منجی، به باور ما امام عصر عجالله تعالی فرجه است، سوق داده شوند؛ زیرا در عصر حاضر با غلب? تکنولوژی بر دنیا و نیز غلب? اندیشههای الحادی بر افکار عمومی جهان، عموم مردم از یاد خدا و ارزشهای آسمانی غافل شدند. هر یک از ما به این تجربه دست یافتیم زمانی که در زندگی دچار دستانداز میشویم و یا خدایی نکرده مبتلا به یک گرفتاری یا بیماری میشویم، بیشتر از گذشته خدا را یاد میکنیم و بیشتر از او مدد میطلبیم، اما همین که آن چالش از ما دور میشود، باز هم زندگی را به غفلت و دوری از یاد خدا میگذرانیم. خداوند در آیه12 سور? یونس میفرماید «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُون؛ و چون انسان را آسیبى رسد، ما را -به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده- مىخواند و زمانی که گرفتاریش را برطرف کنیم، چنان مىرود که گویى ما را براى گرفتاریاى که به او رسیده، نخوانده است. این گونه براى اسرافکاران آنچه انجام مىدادند زینت داده شده است.»
فراگیری کرونا نمون? بسیار بارز از رویدادی بود که سبب شد مردم دنیا رو به درگاه خداوند بیاورند؛ حال یا با دعا و یا هر نوع ابزار دیگری مثل نماز و یا حتی یاریرسانی و مواسات به همنوعان. بنابراین در ورای هر حادثه تلخی، رشدی عمومی نهفته است. قبلاً نمونه آن را در حوادث تلخی همچون زلزله کرمانشاه و یا سیلهای جاری در چند استان کشور مشاهده کردیم. به دنبال این رویدادها گروههای جهادی فراوانی از قشر مردم شکل گرفت و هر فرد و گروهی وظیفه خود دانست به حد وسع خود خدمتی به آسیبدیدگان و مصیبتزدگان کند. در واقع آنچه اهمیت دارد، خالصسازی قلب مؤمنان و رشد استعدادهای معنویِ نهفته در آنهاست؛ دیدگاهی که سالها قبل حضرت زینب (س) به عنوان تربیتیافت? مکتب وحی، در یک جمله به ما آموخت؛ آنجا که در دل مصائب فرمود «ما رأیتُ إلا جمیلا»؛ چرا که ایشان از دل آتش نمرودیان، بهشتی به وسعت آسمانها و زمین میدید و یارانی که در اندک مدتی، به عالیترین درجه رشد دست یافتند.
با این منظر، مقطع سخت آخرالزمان و آتش فتنههای آن، از یک سو برای رشد پاکطینتان عالم و از دیگر سو جهت جداسازی دشمنان خدا و یا خبیثان از ردیف مستعضفان عالم و پیوستن آنها در لشکر ابلیس طراحی شده است؛ چرا که بهشت موعود خداوند برپا نمیشود مگر آنکه انسانها از هر نوع رذیله پاک شوند و ابلیسیان، همانها که اکنون ریختن خون بیگناهان را بر خود مباح میشمارند، از صحفه روزگار محو شوند. امام کاظم در روایتی فرمود:
ای ابو اسحاق؛ به خدا سوگند، این قضیه (ظهور قائم) اتفاق نمیافتد تا آنکه شما از یکدیگر متمایز شده (تُمَیَّزُوا) و مورد آزمایش و پالایش (تُمَحَّصُوا) قرار گیرید و از شما جز اندکی باقی نمانده باشد؛ سپس کف دستش را (به نشانه کمی افراد) متمایل کرد. أَمَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا إِسْحَاقَ! مَا یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ، ثُمَّ صَعَّرَ کَفَّهُ.
امام کاظم علیه السلام طی این روایت، برنامهای از برنامههای خداوند برای مقطع آخرالزمان را معرفی میکند که شامل «تمییز» و «تمحیص» است. تمییز به معنای فصل و جدا کردن است. تمحیص از ماد? محَصَ به معنای خالص کردن و تنقیه شیء است. عبارت «مَحَصْتُ الذهب و محصته» در وقتى است که من طلا را از ناخالصى خالص کنم و مواد زائدش را دور کنم. طبیعتاً چنین حالتی همراه با سختی و آتشی همراه خواهد بود.
اما دربار? خداوند در قبال بندگان، پاکسازی از هر عیب است؛ گفته میشود مَحَصّ اللَّه العَبدَ مِن الذّنبِ؛ یعنی خداوند بنده را از گناه پاک میکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی میفرماید «یُمْحَصُ الناس فیها کما یُمْحَصُ ذَهَبُ المَعدِن مِنَ التّرابِ»؛ یعنی خداوند مردم را از فتنه تمحیص میکند، همچنان که طلای معدن را از خاک تمحیص میکند. پستَمْحِیصاینجا مانند تزکیه و تطهیر است و از اینگونه الفاظ در دعا گفته میشود «اللَّهُمَ مَحِّصْ عَنَّا ذُنُوبَنَا». خدایا گناهان را از ما بزدای.
اما درباره تمییز و تمحیص نیاز است بیشتر بررسی کنیم.
الف) تمییز:
دربار? تمییز در آیات 178 و 179 سور? آلعمران میخوانیم:
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین»، «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب ...»
ترجمه: «و البته نباید کسانى که کافر شدهاند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت مىدهیم براى آنان نیکوست؛ ما فقط به ایشان مهلت مىدهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند، و [آنگاه] عذابى خفتآور خواهند داشت. خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى] که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک تمییز کند.»
در این دو آیه، وعد? جداسازی خبیثان (بدطینتان) از پاکان (پاکطینتان) مطرح شده است که به طور قطع این اتفاق به طور کامل رخ نداده و بر اساس اعتقاد ما بناست تا قبل از حکومت آرمانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه این امر صورت گیرد. در این باره عیاشی در تفسیر خود ذیل همان آی?179 سور? آلعمران از عجلان بن ابى صالح روایت کرده از امام صادق علیهالسلام شنیدم میفرمود «روزها و شبها بپایان نمیرسد تا اینکه صدایى از آسمان شنیده مىشود که میگوید: اى پیروان حق، اى اهل باطل؛ از هم جدا شوید پس از هم جدا میشوند. عرض کردم بعد از این اعلام باز هم اهل حق و باطل به هم مخلوط میشوند؟ فرمود: نه؛ خداوند در قرآن میفرماید:ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّب.»
ب) تمحیص
همان طور که مطرح شد در بین افراد مثبت (در اینجا اهل ایمان) صورت میگیرد. در این باره خداوند در دو آیه سخن میگوید:
آی? اول: 140 و 141 سور? آلعمران:
«إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین»
اگر به شما آسیبى رسیده، آن قوم را نیز آسیبى نظیر آن رسید؛ و ما این روزها[ى شکست و پیروزى] را میان مردم به نوبت مىگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانى را که [واقعاً] ایمان آوردهاند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانى بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمىدارد.
«وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ» تا خدا کسانى را که ایمان آوردهاند خالص و کافران را [به تدریج] نابود کند.»
آی? دوم: آیه154 آلعمران است؛ آنجا که خداوند از گروهی از مسلمانانی سخن میگوید که در یکی از نبردها قلبشان مورد آزمون قرار میگیرد و به خداوند گمان نا روا میبرند؛ بعد خداوند در انتها میفرماید « ... قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور؛ اگر شما در خانههاى خود هم بودید، کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش مىرفتند. و [اینها] براى این است که خداوند، آنچه را در دلهاى شماست، [در عمل] بیازماید؛ و آنچه را در قلبهاى شماست، پاک کند؛ و خدا به راز سینهها آگاه است.»
در این دو آیه، خداوند حداقل سه حکمت از فلسف? گردش ایام برای مردم در بین شاهان و حاکمان را برگزیدن اهل ایمان از بین آنها، تمحیص اهل ایمان و نیز نابودی و سرکوب کافران معرفی کرده است که قطعاً به صورت تدریجی و در طی زمان و اوج آن، در عصر ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه شکل میگیرد.
در روایتی جابر بن عبدالله از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: آیا قائمى که از فرزندان توست غیبت دارد؟ حضرت با اشاره به آیه141 سوره آلعمران فرمود: به خدا چنین است وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِین؛ تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافران نابود شوند. بعد فرمود یَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِیٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِیَّاکَ وَ الشَّکَّ فِیهِ فَإِنَّ الشَّکَّ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُفْرٌ. اى جابر، این امر از امور الهى و سرّى از اسرار ربوبى و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شکّ کنى که شکّ در امر خداى تعالى کفر است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص288)
از عبارتحَتَّی لَا یَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ بر میآید که امر ظهور بند به تعداد فراوان یاران نیست بلکه مسئل? اصلی، رشد یاوران است هرچند اندک باشند؛ یکی از این دستهجات یاوران ظهور، گروهی به نام امة معدودهاند که خداوند عذاب کافران را در گروی تشکیل چنین گروهی قرار داده است (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ...) (8 سوره هود) همچنان که (معدود) در مورد چیز کم و اندک به کار میرود.
ترفندهایی برای سربهراه کردن بچه بدزبان
خبرآنلاین/ بهتر است برای مقابله با بددهنی کودک و نوجوانتان به جای داد و فریادبا گفتن اینکه «بچه خوب حرف بد نمی زنه» از لحن و صدای متناسب با سن فرزندتان اسفتاده کنید و کلمه قابل قبولی را به جای آن واژگان جایگزین کنید.
خیلی از کودکان و نوجوانان در دوران رشد و ارتباط با همسالان و رسانه ها و ارتباط با اعضای فامیل و دوست و آشنا جملاتی را یاد می گیرند که شاید اصلا معنی اش را هم ندانند اما در موقعیت های مرتبط یا مرتبط آن را تکرار می کنند و موجبات ناراحتی خانواده را فراهم می کنند. گاه پیش می آید حتی برای لجبازی با مادر و پدر بیشتر از این لغات استفاده می کنند و بنابراین خیلی پدر مادرها به این بچه ها لقب بددهن هم می دهند.
کودک سه تا چهار ساله کم کم متوجه می شود پدر و مادرش به برخی لغات و کلمات حساس هستند و بقیه به برخی حرف هایش انعکاس نشان می دهند همین باعث می شود کودک به دنبال امتحان مجدد بر بیاید و حسن شوخ طبعی اش به عبارتی گل کند. طرف برخورد با بچه ای که بد صحبت می کند اگر با همان بد صحبت کردن باشد، نهایتا به تشدید رفتار می انجامد.
پدر و مادرها در این موقعیت باید بیاد داشته باشند که اولا از صحبت بچه هایشان در این طور مواقع خشمگین نشوند و بدانند حرفی که یک بچه زیر سن پیش دبستانی می زند، نمی داند و اطلاعی از معنی آن ندارد بنابراین بچه را نباید به خاطر برخی کلمات و لغت ها مواخذه کنند.
** تکنیک های مقابله با بددهنی
بچه های کوچک معنی لغات بد را نمی دانند حتی وقتی تکرار می کنند، اگر فرزندتان کوچک است و لغات زشت را تکرار می کند که به تقلید از دیگران است، فقط بگویید: «آدم های خوب نباید چنین کلماتی را به کار ببرند» و به جای آن کلمه قابل قبولی را جایگزین کنید البته بهتر است با لحن و تن صدای متناسب سن بچه این کار را انجام دهید نه با عصبانیت و ناراحتی سن و سال خودتان.
برخی والدین هستند که در برابر بکار بردن حرف زشت از دهان بچه خردسالشان واکنش منفی نشان نمی دهند، بهتر است به خاطر شیرین زبانی او شادمانی نکنید و احساسات خود را کنترل کنید و همان لحظه به او بگویید که سخنش نادرست است.
اگر فرزند شما بزرگتر است و معنی حرف هایش را می دانید می توانید با آرامش به او بگویید که این نوع حرف زدن قابل قبول نیست ، تو بچه باهوشی هستی و بهتر است به جای این کلمات ، کلمات بهتری جایگزین کنید.
بهتر است در برابر بدزبانی نوجوان فقط اخم کنید و در یک موقعیت مناسب عاطفی با او صحبت کنید که تاثیرگذار باشد
نکته دیگر در مقابل بدزبانی و بددهنی نوجوان بهتر است فقط اخم کنید و در یک موقعیت مناسب با سخن آرام او را از نوع رفتارش برحذر کنید. این صحبت کردن هم بهتر است در موقع عاطفی و رابطه خوب بچه با شما صورت بگیرد زمانی که او را در آغوش گرفته اید و به او ابراز محبت می کنید. این زمان بهترین موقعیت برای نهی فرزند از رفتار نادرست است چرا که مقاومتش کمتر است. بهتر است به او بگویید که فحش و بددهنی، احساسات دیگران را تحت تأثیر منفی قرار می دهد، دوستی ها را از بین برده و آنها را متنفر می کند.
یکی از سوالاتی که خانواده ها در برابر اولین حرف بد فرزندشان دارند، این است که چطور واکنش نشان دهند. پاسخ این است که وقتی بچه ای برای اولین بار حرف بدی را می گوید پس از گفتن آن منتظر واکنش والدینش است. اگر خانواده ای باشیم که برایمان در فرهنگمان این نوع حرف زدن مهم نباشد قطعا ما هم عکس العملی نشان نمی دهیم، اما در مقابل خانواده ای دیگر به سرعت عکس العمل نشان می دهند. در هر حالتی که هستید درباره ارزش های مثبت با بچه هایتان صحبت کنید و کلمات آزاردهنده را منع کنید بنابراین بهتر است که از همان اول واکنش مناسب نشان دهید.
برای بررسی رفتار بددهنی کودک بهتر است که رسیدگی کنید از کجا آموخته و کجا به کار می برد ، اگر یک بچه شش ساله از اتوبوس یک کلمه زشت شنیده و تکرار می کند، خیلی متفاوت از بچه پانزده ساله ای است که به معلمش فحش می دهد. پس از آن به دلیل به کار بردن آن رسیدگی کنید، گاهی بچه ها به خاطر عدم مهارت با دیگران بد صحبت می کنند بهتر است به جای اتلاف وقت ، به آنها مهارت درست اجتماعی را آموزش دهید وگرنه ممکن است در آینده نوع صحبت کردنشان عواقب بدی داشته باشد.
خیلی از بزرگسالان هستند که به دلیل رفتارهای ناشایست و بددهنی در بزرگسالی از محل کارشان اخراج می شوند، این افراد اگر در کودکی و نوجوانی مهارت کسب کرده بودند، در روابطشان دچار مشکل نمی شدند.بنابراین اگر احساس میکنید کودکتان به خاطر عدم کنترل خشم نمی تواند درست صحبت کند، بهتر است این مهارت را به او آموزش دهید.
*برای بچه هایتان الگوی خوبی باشید
نکته دیگر هم این است که گاه ما به همه چیز توجه می کنیم الا نحوه صحبت کردن خودمان در خانواده و بین اطرافیان گاه خود پدر و مادرها بددهن هستند که بچه ها یاد می گیرند. گاه بچه ها خودشان به بزرگترها اعتراض می کنند اما بزرگترها در قبالش می گویند که این حرف ها برای بزرگسالان است! این جمله باعث می شودبچه خودش نیز ما را الگو قرار بدهد و در بزرگسالی این نوع حرف زدن را الگو قرار دهد.
بنابراین از هر جایی و هرسنی که بچه دارید بهتر است نوع صحبت کردن خود را توجه کنید و اگر الگوی خوبی تا به حال نبودید، آن را تغییر دهید تا بچه ها هم همان کار را انجام دهند.
گاه هم پیش می آید بچه ها از فیلم و سریال ها بددهنی را یاد می گیرند، بهتر است نگذارید در معرض این نوع رسانه ها و فیلم و سریال ها باشند.
گاه خود پدر و مادر حس می کنند که بچه شان با نوع حرف زدنش دنبال جلب توجه است، در این طور مواقع بهتر است در مقابل حرف های بد بچه، واکنش افراطی یا مثبت و منفی نشان ندهید.
بی توجهی بهترین راهی است که مقابل حرف زدن بد بچه ها جواب می دهد به خصوص اگر کم سن و سال تر باشند.
*قانون تعیین کنید
گاه پیش می آید که خانواده ها می گویند کار از این حرف ها گذشته و نمی توانند مقابله ای برای بددهنی بچه هایشان انجامدهند در این طور مواقع بهتر است برای استفاده از زبان برای بچه ها قانون بگذارید. مثلا به بچه ها بگویید فقط در اتاقت می توانی فحش بدهی یا اینکه کسی نباید صدای تو را بشنود که بد حرف می زنی.
باز هم اگر این جواب نداد، بهتر است در مواقعی که بچه بددهنی می کند او را از محیط دور کنید تا متوجه بشودنمی تواند دردسر درست کند. یا برایش جریمه تعیین کنید که اگر در هر موقعیت حرف بد زد باید در شیشه حرف بد پول بیاندازد و در آن را ببنند وبعد هم آن پول نباید صرف تفریح و خرید برای خود بچه یا سفر و کار خیریه بشود مثلا پول را صرف پرداخت قبض های خانه بکنید.
در مقابل جریمه هم می توان در برابر خوب صحبت کردن بچه ها به آنها پاداش داد. سیستم اقتصاد ژتونی که بچه ها در برابر رفتارهای مثبت تقویت میشوند ، خیلی کارساز است اما در بلندمدت بچه ها باید آموزش ببیند که هر حرف بد عواقب دارد و بر دیگران تأثیر می گذارد.
*چند مثال
بچه می گوید: «بوی پی پی می دی!» مثلا بچه به تازگی از پوشک گرفته شده و توالت را آموزش دیده است و از این کلمات استفاده میکند.
طرز برخورد درست بدون عصبانیت ، نباید کاری کرد که بچه کلمه بد را تکرار کند. بهتر است به بچه یادآور شوید که آدم ها دوست ندارند این کلمات را بشنوند باید در جای خاصی فقط به کار ببرید که مخصوص توالت است. بنابراین احساساتی رفتار نکنید و بحث را عوض کنید.
بچه می گوید: «کوله پشتی لعنتی من کو؟» شاید شوکه شوید اما بهرحال بچه ها از جاهای مختلف این حرف ها را یاد می گیرند. مثلا شاید وقتی یک ماشین جلوی ماشین شما پریده، شما این حرف را زده باشید و او هم یاد گرفته باشد. بهتر است در برخورد اول واکنش منفی نشان ندهید چون بچه فکر میکنید برایتان جذابیت دارد و تکرار می کند بهتر است با آرامش به او بگویید که این کلمه خوبی نیست و ما این کلمه را در خانه مان استفاده نمی کنیم.
اگر پیش بیاید که خودتان کلمه زشتی به کار بردید به جای دست پاچه شدن بهتر است بگویید نباید این حرف را می زدم و اتفاقی بود.