چگونه در شرایط سخت بر مشکلات غلبه کنیم؟
باشگاه خبرنگاران/ غلبه بر مشکلات، درست در زمانی که تحت فشار هستید، میتواند قدمی در مسیر موفقیت باشد.
وقتی سختی میکشید و با هر مشکل پیچیدهای در زندگی روبهرو میشوید، میتوانید انگیزه خود را حفظ کنید، اما مسئله اینجاست که چگونه میتوانید در شرایطی که تحت فشار هستید و اتفاقات بدی در اطرافتان میافتد، انگیزه و خونسردی خود را حفظ کنید؟
در ادامه چند نکته در مورد چگونگی مثبتاندیشی و باانگیزه ماندن در مواقعی که شرایط سخت میشوند و با مشکل روبهرو هستید، آورده شده است، بنابراین اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه بر مشکلات خود غلبه کرده و انگیزه خود را حفظ کنید، به خواندن این مطلب ادامه دهید.
دیگران را مقصر ندانید
برای اینکه بتوانید زندگی خود را به طور کامل در شرایط بحرانی کنترل کنید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که 100 درصد مسئولیت کار خود و هر آنچه را که از این دقیقه به بعد در زندگیتان اتفاق میافتد، بپذیرید، البته علاوه بر پذیرفتن مسئولیت کارهایتان، حتما باید تفکر مثبت داشته باشید و تمرکز خود را تا پایان مسیر حفظ کنید.
مهم تر از همه، از سرزنش هر کسی برای هر کاری خودداری کنید، چون خشم و احساسات، به خودی خود با سرزنش کردن دیگران شکل میگیرند و به محض اینکه سرزنش کردن دیگران را به خاطر رویدادهای زندگی خود متوقف کنید و مسئولیت آینده را بر عهده بگیرید، احساسات منفی شما نیز متوقف شده، ذهن شما آرام و شفاف میشود و در نتیجه، تصمیمهای بهتری میگیرید.
به صورت حساب شده واکنش نشان دهید
اولین حرکتی که باید برای حفظ آرامش در زمانی که تحت فشار هستید، انجام دهید این است که باید از واکنشهای بدون فکر جلوگیری کنید و در عوض، یک نفس عمیق بکشید تا ذهنتان را آرام کنید و سپس، با دقت درباره اعمال و حرفهای بعدی خود فکر کرده و تصور کنید که دیگران شما را نگاه میکنند.
تصور کنید که این وضعیت آزمایشی است و همه منتظرند ببینند واکنش شما به مسائل چگونه است و به چه صورت پاسخ میدهید.
تصمیم بگیرید تا الگویی خوب برای دیگران باشید و روش صحیح برخورد با یک مشکل بزرگ را نشان دهید، گویی که در حال درس دادن این کار هستید.
سؤال بپرسید
به جای واکنش بیش از حد، با پرسیدن سؤال از سایر افرادی که درگیر مشکلی شبیه شما هستند، خود را آرام نگه دارید و با صبر و حوصله به پاسخها گوش دهید.
اگر راه حلی وجود دارد، کار شما قبل از واکنش نشان دادن به آن مشکل، پیدا کردن راه حل آن است.
سعی کنید سؤالات کلیدی از دیگران بپرسید و به دقت به پاسخهای آنها گوش کنید و کار خود را با پرسیدن سؤالاتی از جمله «مشکل دقیقا چیست؟»، «چه اتفاقی افتاده است؟»، «کجا این اتفاق افتاده؟» و ...، شروع کنید.
همین سؤال پرسیدن و جمعآوری حقایق، شما را آرام نگه میدارد و شجاعت و اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد.
هرچه متوجه حقایق بیشتری شوید، در تصمیمگیریهای خوب برای حل مشکل و عبور از بحران، احساس قدرت و توانمندی بیشتری خواهید کرد.
مشکل را بنویسید
بعد از جمعآوری اطلاعات، با دقت فکر کنید و مشکلتان را به صورت دقیق و جزئی روی یک تکه کاغذ یا در یک دفتر، شرح دهید.
ما به این نتیجه رسیدهایم که اگر بتوانید این مشکل را روی کاغذ بیاورید، این مشکل، خودش حل میشود. بنابراین، همه راه حلهای ممکن برای حل مشکل را بنویسید، چرا که با این کار، خواهید فهمید که وقتی مشکل و راه حلهای خود را مینویسید، میتوانید بهترین و سریع ترین راه حل را شناسایی کنید و حتی ممکن است بعد از نوشتن آن، این طور به نظر برسد که اصلا از ابتدا مشکلی وجود نداشته است.
راه حل دیگری را امتحان کنید
شما با امتحان کردن چیز دیگری یا رویکردی متفاوت برای حل مسئله، ممکن است یک راه جدید و مفیدتر برای انجام کارها پیدا کنید.
وقتی راهی منجر به موفقیت نمیشود، اتخاذ رویکردی متفاوت و حل مشکلاتی که بار اول، به دلیل اشتباه رخ داده اند، به شما کمک میکنند تا در طولانیمدت پیشرفت کنید.
همچنین این موضوع، ممکن است در حل کامل مشکل به شما کمک کند. من دریافتم که نقل قولهای انگیزشی و تصاویر الهامبخش میتوانند باعث شوند که انرژی من شارژ شوند و به من این امکان را دهند تا با قدرت کامل با مشکل موجود مقابله کنم.
*دنیای شلوغ و پرهیاهوی ما هنوز هم از آدمهای مهربان خالی نشده است*
مثلی رایج است با این مضمون: «وقتی دور و برتان تاریک است به جای ناسزا گفتن به تاریکی، یک شمع هر چند کوچک روشن کنید».
انگار بعضی آدمها فقط برای این به دنیا آمدهاند که مصداق زندهای باشند برای این جور مثلها.
گویا آنها آمدهاند فقط برای اینکه از همین شمعهای کوچک در حوالی زندگی ما روشن کنند تا حالمان خوب شود و از روشناییش بهره ببریم.
درست است که هیاهو و شلوغی و دود شهر گاهی آنقدر جلوی چشمانمان را میگیرد که از کنار اغلب مسائل بیتفکر و بیتأمل عبور میکنیم اما کم نیستند از آدمهایی که حتی به اندازهی لحظهای کوتاه به خاطر انسانهای دیگر از حرکت میایستند و بار مشکلات آنها را سبکتر میکنند.
هنوز هم وجود دارد انسانهایی که به جای طراحی انواع راههای خلاقانه اختلاس و دزدی و کلاهبرداری و عملکرد خلاف، به فکر ابداع راههای بدیع کمکرسانی به دیگران هستند.
آنها وظیفه همدلی و کمکرسانی به همنوع را نه وظیفه شهرداری میدانند و نه وظیفه مسولین و مدیران دولتی.
آنها نیکی را وظیفهای انسانی میدانند، که در هر شرایطی حتی با دستان خالی کودکانه نیز میتوان انجامش داد.
چه معامله پر سودی! و خداوند خود وعده داده است که مهربانی در هستی هیچگاه گم نخواهد شد. محو و نابود هم نخواهد شد.
نیکی آنها میچرخد و میرقصد و بزرگ میشود و در نهایت طبق قانون عمل و عکسالعمل، به خود آنها باز میگردد و دقیقاً در همان زمانی که تمام دنیا ناتوان از کمک به آنها خواهد بود، کائنات دست به دست هم میدهند تا آنها را از سختی روزگار نجات دهند.
منبع: پایگاه خبری گلونی
توصیههای عملی برای رشد تفکر خلاق در کودکان
خراسان/ وجود تفکر خلاق برای رشد یک جامعه ضروری است. آدمهای خلاق مثل یک فوتبالیست ویژه هستند که درست در زمانی که کاری از دست هیچفردی ساخته نیست با تکنیک خود، جور ضعف تاکتیک تیم را میکشند. آدمهای خلاق موتور موفقیت جامعه هستند. اگر این ویژگی از همان مراحل کودکی پرورش یابد، فرد فرصت بیشتری برای خودشکوفایی پیدا خواهد کرد. اما چرا باید تفکر خلاق را در کودکان ارتقا دهیم؟
ویژگیهای افراد خلاق
افراد خلاق از شکست نمیترسند، موانع را با شیوههای مختلف دور میزنند. استقلال فکری دارند، به هر مشکل به چشم یک چالش نگاه میکنند که اگر با شیوههای مرسوم حل نشد، تبدیل به یک تجربه جدید میشود. آدمهای خلاق همیشه به دنبال اختراع چیزهای تازه نیستند بلکه به دنبال روشهای نو برای کارهای قدیمی هستند. آنها میخواهند خدمات تازه و متفاوت ارائه بدهند. توجهات را به حرفه و کسب و کار خود جلب کنند و موفق باشند. به همین دلیل بسیاری از والدین به دنبال روشهای تربیتی برای پرورش خلاقیت در کودک خود هستند تا خلاقانه بیندیشد و رفتار کند.
8 توصیه برای ایجاد تفکر خلاق در فرزند
اگر شما هم میخواهید تفکر خلاق را در فرزند خود ایجاد کنید و برای رشد آن بکوشید به توصیههایی که در ادامه مطرح میشود، دقت کنید.
1- برای فرزند خود سوالاتی مطرح کنید که او را به حدس زدن و فکر کردن درباره علتها و معلولهای اتفاقات تشویق کند.
2- در هنگام گرفتن تصمیمات ساده با فرزندتان گفت وگوهای صمیمانه برقرار کنید و اجازه دهید تا او هم نظرات خود را آزادانه بیان کند.
3- ایدههایی را که فرزندتان مطرح میکند جدی بگیرید و از آنها مشتاقانه استقبال کنید.
4- هنگامی که او نظر یا کار خلاقانهای انجام میدهد با استفاده از تشویقهای کلامی این رفتار را تقویت کنید.
5- برای فرزندتان معما طرح کنید. او را در معرض چالش و مجهولات گوناگون قرار دهید.
6- برای پرورش تفکر خلاق، فرزندتان را به پرسیدن و جست وجوی راه حلها عادت دهید.
7- او را از آزمون و خطا نترسانید و در این مسیر تشویق اش کنید.
8- ورزش، نقاشی و مطالعه را جدی بگیرید. ورزش استرس و اضطراب را از ذهن کودک دور و زمینه پرورش نیروی فکرش را فراهم میکند. هنر مثل نقاشی ذهنش را درگیر و ورزیده میکند. مطالعه هم دریچههای تازهای از زندگی را پیش رویش باز میکند.
در تهیه این مطلب از سایت «هنر زندگی» کمک گرفتیم.
رواج فالگیری در جامعه از دیدگاه روانشناسی و جامعهشناسی
جام جم/ فکر نکنید حالا که کرونا آمده، حالا که بیماری مثل خوره به جان بشریت افتاده، حالا که به خاطرش کسب و کارها تعطیل شده و شهرها در حالت نیمه قرنطینه فرو رفته، حالا که نمیشود آزادانه از شهری به شهر دیگر رفت و به لذتهای معمول زندگی پرداخت یا حالا که فشار اقتصاد، آدمها را لای منگنه گذاشته و دلمشغولی بیشتر مردم باز نگه داشتن سفره خانواده و نریختن عرق شرمندگی جلوی سر و همسر است، بازار فال و فالگیری و جادو و جنبل از رونق افتاده. برعکس این بازار چنان داغ است، این فشارهای روانی چنان غالب است و زنها و مردها (البته با غلبه زنها بر مردها) چنان سراغ فالگیرها میروند و فضای مجازی آنچنان بستری امن برای ارتباط میان مشتری و فالگیرها و رمالهاست که انگشت حیرت به دهان میماند.
آدمهای به ظاهر مدرن، با سر و وضعی قرن بیست و یکمی و افکار به ظاهر روشنفکرانه و مشعشع، آنچنان دلبسته فال و جادو و خرافه هستند که رسانههای مختلف اجتماعی و انواع پیامرسانها پاتوق فالگیرها است و همگی روی منوی فالهای چای، شمع، ورق، موکل دار، ازدواج، گل رز، آب، آیینه، عطسه و چند فال من درآوردی دیگرمتمرکز شدهاند.
پولهایی که دراین میان جابهجا میشود و شیوهای که فالگیران و رمالان با مشتریان ارتباط برقرار میکنند، بهخصوص قرار و مدارهای آنلاین آنها و کلماتی که در قالب فال فقط در ازای کارت به کارت شدن وجوه از زبان رمالان خارج میشود، از عجایب این روزهاست. نمیدانیم تعداد مشتریان صفحاتی که در فضای مجازی، فالگیرها را دنبال میکنند چقدر است یا چند نفر از دنبالکنندهها برای باخبر شدن از واقعهای وارد معامله با فالگیرها میشوند، ولی میدانیم عدد دنبالکنندههای این صنف به حدی بزرگ و آمارشان چنان رو به تزاید است که نمیشود آنها را ندیده گرفت.
چه کسانی بیشتر مشتری فالگیرها هستند؟
بازار فال زیر ذرهبین
هیچ جامعه آماری گستردهای برای آگاهی از اینکه زنان بیشتر علاقهمند به طالعبینیاند یا مردان، وجود ندارد. اما نگاهی به دنبالکنندههای مجازی یک صفحه اینستاگرامی با بیش از 90 هزار دنبالکننده، نشان میدهد زنان نزدیک به 80 درصد مخاطبان به طالعبینی این صفحه را تشکیل میدهند. همین درصد تا حدود بسیاری در رابطه با صفحه دیگری در اینستاگرام با 35 هزار دنبالکننده هم صدق میکند. برای فهم فاصله معنادار میان زنان و مردان در این حوزه، نمیتوان دلایل بیولوژیکی یا جنسیتی را مطرح کرد و شاید بهتر باشد سراغ دلایل اقبال به کل مبحث طالعبینی در جامعه رفت.
از کهنسالان به جوانان رسید
طالعبینی سابقهای طولانی و تاریخی دارد، از دربار پادشاهان گذشته آغاز شده و تا روزگار کنونی هم ادامه یافته است. در دهههای پیش، این اقبال محدود به سالمندان بود. آنقدر که هنوز هم اگر بخواهیم گروه سنی مخاطبان طالعبینی را به تصویر بکشیم، ذهنمان بهسرعت براساس همان کلیشه ثابت ذهنی، زنی سالمند را پیش چشم میآورد اما همان کلیشه ذهنی حالا شکسته است، چراکه باید گفت در یک دگرگونی آشکار، حالا مخاطبان اصلی طالعبینی و فالگیران را مردان و زنان جوانتر تشکیل میدهند. اگر پیش از اینها سالمندان به عنوان تفریح در یک گردهمایی معمولی، پای فال قهوه مینشستند، حالا فقط 615 اپلیکیشن فال و طالعبینی در فروشگاههای اندرویدی وجود دارد!
اقبال به قشر مرفه رسید
تقسیمبندی سنی یا جنسیتی مخاطبان طالعبینی و فالگیری و غیره حداقل در ایران براساس گمانه است. استدلال در رابطه با تعلق این افراد به طبقات اجتماعی متفاوت هم همینطور است. اما باز هم براساس مشاهدات و شنیدن روایتهای متفاوت از رواج طالعبینی، میتوان متوجه شد این طبقه اجتماعی مخاطبان طالعبینی هم طی دهههای گذشته تغییرات محسوسی داشته است. اگر در گذشته رواج بیشتر خرافات و سطح پایینتر تحصیلات در طبقههای کمبرخوردار یک جامعه، دلیلی بود تا طالعبینی میان این طبقات اجتماعی بیشتر مورد استقبال واقع شود، حالا بسیاری از مخاطبان فالگیران را افراد متعلق به طبقات متوسط و مرفه جامعه تشکیل میدهند! این ترقی معکوس البته که مرهون بازار داغ این روزهای فالگیران هم هست چرا که گردش مالی بالای این افراد نشان میدهد هرکسی هم از عهده پرداخت هزینههای این بازار برنمیآید.
شایعترین انگیزهها
برخی از جامعهشناسان نسبت سرراستی میان اوضاع نابهسامان اجتماعی و رواج این مباحث متصورند. به این مفهوم که هرقدر اوضاع اجتماعی در یک جامعه متزلزل باشد، به همان نسبت مباحث خرافی در آن جامعه مخاطبان بیشتری دارد. روانشناسانی هم هستند که باور دارند پایین آمدن ضریب اعتماد به نفس افراد در یک جامعه، بیشتر شدن تعداد افرادی که در حل مشکلاتشان درمیمانند و البته افزایش اضطرابهای اجتماعی، باعث رواج فالگیری میشود. از سوالات برخی از کاربران فضای مجازی زیر پستهای برخی از کانالهای اینستاگرامی هم میتوان متوجه برخی انگیزههای شخصی آنها به این حوزه شد. انگیزههای شخصی همچون روشهای پیدا کردن همسر، موفقیت در کار و البته شایعترینشان که کسب مال هنگفت است.
مراجعان در صف
برای ارتباط با بسیاری از فالگیران باید از یک شبکه درهمپیچیده عجیبی عبور کرد. همین درهمپیچیدگی، یکی از ترفندهای آنها برای موجه جلوه دادن کارشان است، یعنی هر چقدر سختتر به فرد طالعبین وصل شوید، به این مفهوم خواهد بود که درصد خطای فرد طالعبین کمتر است. بسیاری از این افراد تنها بهواسطه معرفی از سوی فردی معتمد حاضر به انجام کار میشوند. اما افرادی هم هستند که با طی چند مرحله اقدام به طالعبینی متقاضی میکنند. جالب اینکه یکی از معمولترین این مراحل پر کردن یک فرم ارسالی برای مخاطبان است، فرمی که جزئیترین موارد زندگی شخصی هم از آنها سوال میشود تا به نوعی همان اطلاعات را به فرد متقاضی در بستهبندی به نام طالعبینی تحویل داده شود! قیمتها هم متفاوت است، از 150 هزار تومان برای 20 دقیقه بگیرید تا 4 میلیون تومان برای 70 دقیقه مشاوره و بالاخره اینکه شیوه نوبتدهی این افراد هم گاهی به قدری وقتگیر است که نشان میدهد مراجعان بسیاری در صف انتظار قرار دارند.
در روزهای قرنطینه دکان دونبش فالگیرها برقرار برقرار است
فال آنلاین
میخواهد گوشی را قطع کند، چون در ساعت مشخصی که تعیین کرده، با او تماس نگرفتهایم. میگوید فقط از ساعت 15 عصر تا 12 شب میتواند برایمان فال بگیرد. با اصرار و بهانه اما قبول میکند برایمان فال بگیرد. برای فال ورق، 80 هزار تومان و برای فال تاروت هم باید 100 هزار تومان پرداخت کنیم. فقط همین دو فال را تلفنی برای مشتریهایش میگیرد. میگوید که به خاطر کرونا، بیشتر تلفنی فال میگیرد. وقتی از صحت فال تلفنی میپرسیم، عصبانی جواب میدهد: «من فالگیرم خانم، حتما استعدادهایی دارم دیگر.» خود را فالگیر کبیر معرفی کرده است؛ حدود 43 هزار نفر در اینستاگرام او را دنبال میکنند. در هر زمانی از روز میتوان با فالگیر کبیر تماس گرفت. فال تاروت، ورق، قهوه و شمع را با هزینههای 70، 40، 50 و 30 هزار تومانی میگیرد. قبل از شروع فال، باید هزینه پرداخت شود و بعد برای تماس تلفنی منتظر بمانیم تا از پشت تلفن، فالگیر کبیر تند و سریع و بدون ثانیهای نفس کشیدن، از آینده خبر دهد.
فالهای ریز
فال گرفتن با نیت خاص، این روزها در بین فالگیرها زیاد طرفدار دارد، هزینه کمتری از مشتریها میگیرند، اما بسته به هدف مشتری، تلفنی راحتتر میتوانند فالشان را توضیح دهند. در صفحه مجازیاش، افتخارش را رضایت بیش از 4000 نفر عنوان کرده است. پنج سال سابقه فالگیری دارد و تنها در روزهای فرد، از ساعت 8 صبح تا 14 میتواند فال بگیرد. نکته مهم فالگیریاش اما بهجز تلفنی فال گرفتن، نیت فالهاست. برای اینکه کار مشتریهایش را راحت کند، هر فالی را با نیتی میگیرد. برای فال تاروت احساسی؛ 25 هزار تومان، فال تاروت برای نیت 12 ماه آینده؛ 20 هزار تومان، برای فال تاروت با نیت ازدواج؛ 23 هزار تومان و برای فال تاروت صلیبی (فال پالایش روحی، امیدها و ناراحتیها)؛ 40 هزار تومان دریافت میکند.
فالگیر دیگری که در صفحه مجازیاش، حدود 7000 نفر مخاطب دارد، فال تاروت ازدواج احساسی را 18 هزار تومان، فال ورق احساسی را 40 هزار تومان و فال شغلی و مالی را 40 هزار تومان دریافت میکند. او سرش خیلی شلوغ است و بعدازظهر سه روز دیگر، برای گرفتن فال وقت میدهد. میگوید در هر ساعت از روز، تنها یک فال میگیرد. هر فال نیمساعت زمان میبرد و نیمساعت هم به خود استراحت میدهد تا برای گرفتن فال تلفنی بعدی تجدید قوا کند. میگوید که کارش خیلی سخت است و برای ارتباط برقرار کردن با موکلش خیلی انرژی لازم دارد.
فال رایگان به شرط خرید طلسم
برخلاف فالگیرهای دیگر که صدایی زیر و زنانه دارند، صدای فالگیر بعدی، مردانه و کلفت است. میگوید که فال رایگان میگیرد. تنها کافی است، نیت کنید تا او از پشت تلفن، ورقها را بچیند و از نیت فالت بگوید. بعد از آسمان و ریسمان کردن، اما مشکل بزرگی در بهسرانجام رسیدن نیت میبیند؛ مشکلی که با طلسم او باز میشود. طلسمی که البته پولی است و او میتواند چند ساعته آن را درست کند و با پیک بفرستد. طلسم مهر و آشتی؛ 80 هزار تومان، طلسم برگشت عشق؛ 40 هزار تومان و طلسم ازدواج هم حدود 55 هزار تومان هزینه دارد. فالگیر زن بعدی هم فال ورق، چای، قهوه و چوب میگیرد و هم برای اینکه گرههای ریز و درشت را حل کند، طلسم و دعا مینویسد. هزینه فال قهوه؛ 43 هزار تومان، فال ورق؛ 58 هزار تومان، فال چای؛ 23 هزار تومان و فال چوب هم تنها 10 هزار تومان است. برای طلسم ریشه مهر و محبت؛ 30 هزار تومان، برای طلسم احساسی و ازدواج؛ 20 هزار تومان و برای طلسم برگشت عشق باید 45 هزار تومان پرداخت کرد.
بازار دروغ هوروسکوپ
بسیاری از ابزار و روشهای طالعبینی در فرهنگ ایرانی ریشه ندارد؛ البته همین نکته برای پررونقتر شدن بازار کار فالگیران موثرتر است. فال تاروت، ورق، قهوه و البته مبحث پرطرفدار هوروسکوپ.
هوروسکوپ، ترجمه لاتین کلمهای یونانی به معنی طالعبینی است. چیزی که قرار بوده بر اساس مشاهده حرکات خورشید، ماه، سیارات و ستارگان، حقایقی از آینده را پیشگویی کند. آسترولوژی هم به نوعی شکل دگردیسی شده همان هوروسکوپ است. از آنجا که هوروسکوپها متهم به خرافات و موهومات میشدند نام آن به آسترولوژی تغییر پیدا کرده است، چرا که آسترولوژی را این افراد به علم مطالعه انرژی سیارات و تاثیر آنها در زندگی انسانها معنا کردهاند. وقتی واژه علم پیشوند این خرافات قرار میگیرد البته هواداران پیشین خرافه استدلال محکمتری در تایید این موهومات پیدا میکنند. این بار به جای نقش تفالههای قهوه در فنجان، آنها دیگر ادعای استدلالهای علمی دارند، استدلالهایی مبتنی بر وضع قرارگیری سیاره مشتری در کهکشان یا نقشه فرضی خورشید در آسمان. بسیاری معتقدند در زمانهای که برای مباحث شبهعلمی بستر مناسبی شکل میگیرد، علم و بدیهیات علمی به حاشیه رانده میشوند.
دوره حدود 14 ماهه فراگیری کرونا هم مصداق این باور است، چرا که که اغراق نیست بگوییم به اندازه تمام توصیههای پزشکی و بهداشتی از سوی دانشمندان و کارشناسان حوزه بهداشتی، خرافههای بیاساس وجود داشته است. خرافههایی که البته با پوشش شبه علم به خورد مخاطب منتظر داده شده است. حالا هم بسیاری با توجه به قرارگیری اجرام آسمانی مدعی حرکت انرژی هستند و باور دارند این انرژیهای رها شده میتواند بر سرنوشت آدمی روی کره زمین تاثیر بگذارد. اعتقادی که البته آنقدر بازار دارد که روز به روز به تعداد علاقهمندان این مباحث افزوده میشود اما چقدر این مباحث ریشه در علم دارد؟ کاظم کوکرم، روزنامهنگار حوزه علم است. او به ما میگوید: آسترولوژی، طالعبینی و هوروسکوپ و هر آنچه به نظر میرسد بر اساس آنها میشود از روی موقعیت و احوال اجرام آسمان پیشگوییهایی نسبت به آنچه در زمین برای افراد و حوادث و روزگار اتفاق میافتد بکنیم هیچکدام مبنای علمی ندارد. البته علم به مفهوم علوم مدرن تکرارپذیر و ابطالپذیر است. به این مفهوم که آن چیزی که ما بتوانیم از مسیر علوم تجربی شاهدی برایش پیدا کنیم و بررسی نتایج یک آزمایش از نظر آماری برای ما معنادار باشد. به این مفهوم که در علم ما با آزمایش سروکار داریم و در طالعبینی اساس کار بر شهود است.
رواج فالگیری در جامعه از دیدگاه روانشناسی و جامعهشناسی
معقولها فال نمیگیرند
او نشسته بود گوشهای از دنیا، شاید پشت یک صندلی راک سرخ با فنجانی قهوه در دست و خیره به سواحل آبی رنگ مدیترانه و من اینجا در تهران، جلوی مانیتور و پشت میز کار، دو دل ماندهام میان فال تکنیت و چند نیت تاروت اسرائیلی یا فال احساسی موکلدار و فال شمع. من نوشتهام تهمینه جان کمکم کن و او با شمارهای که لیست کدکشورهاست میگوید یا متعلق به ترکیه یا قبرس شمالی است و خشک و بیاحساس برایم شماره یک کارت بانکی فرستاده تا اگر پولی واریز کنم مفسر اول تا 48 ساعت بعد تماسی آنلاین برقرار کند یا مفسر دوم تا شش ساعت دیگر برایم ویس بگذارد و بگوید فالم چطور است.
من ملتهب شدهام که تهمینه چرا احساس ندارد که چرا فقط پول را میشناسد و چرا وقتی برایش مینویسم عزیزم آیا من بالاخره کرونا میگیرم و آیا مردن با این ویروس در طالعم هست یا نه، او پیغام را سین میکند و جواب نمیدهد. این بازی را دیروز با فالگیری انجام دادیم که خیلیها در فضای مجازی به او دل بستهاند و مثل عاشقان سینه چاک در اینستا برایش لایک میگذارند و برای ریزترین مسائل زندگی سراغش میروند و دل به دل فالها و تفسیرهایش میدهند.
از اینستا جا عوض میکنم به سمت پیامرسان خارجی دیگر که مردم برای «آویسا» پیامهای تشکر گذاشتهاند و از بس از صدای پرانرژی او حین اعلام نتیجه فالها لذت بردهاند قلبهای استیکری را سخاوتمندانه نثارش میکنند.
نه، دنیا هیچ فرقی نکرده؛ مردم و دنیا همانی هستند که بودند، همان طرفداران فال و پیشگویی و پیشانیخوانی و هزار جور جادو و جنبل دیگر که دنیای رازآلودشان هم مردم باستان و هم مردم قرن 21 را جذب میکند. درباره این که چرا مردم عصر جدید با این که گوشیهای تلفن همراه با آخرین تکنولوژی روز دنیا را به دست میگیرند و خود را با عادتهای قرن نو آذین میکنند ولی هنوز مثل اجداد باستانیشان به فال و جادو اعتقاد دارند با عبدا... شفیعآبادی، پدر مشاوره ایران صحبت کردیم که او در جواب، ریشه این مساله را در باورهای سنتی مردم دانست که نسل اندر نسل به بشر امروز منتقل شده است. او به ما گفت اگر امروز کسی به فال و جادو و هرگونه عملی که علم تاییدش نمیکند اعتقاد دارد باید رفت و دلیلش را در خانوادهها جستوجو کرد که چطور این باورها را از کودکی در دل و ذهن فرزندان جای میدهند و این باورها با بزرگ شدن بچهها تبدیل به رفتار میشود.
شفیعآبادی البته میداند که از بین بردن این باورها و رفتارها کار سخت و زمانبری است ولی به این نیز باور دارد که اگر خانوادهها تحت آموزش قرار بگیرند و نظام آموزشی و رسانهها هم به کمک بیایند، این رفتارها تغییر میکند و به قول علامه جعفری، مردم به سمت حیات معقول پیش میروند.
پدر مشاوره ایران میگوید متولیان تربیت از خانواده تا جامعه باید پیش بردن زندگی با عقل و منطق و نه خرافه را به نسلهای بعدی آموزش دهند. در تایید گفتههای پدر مشاوره ایران تا به حال حرف زیاد زده شده و جستوجو در آرشیو خبرها ما را میرساند به اظهارات عالیه شکربیگی، جامعهشناس و کارشناس مسائل اجتماعی.
او فالگیری و رمالی را نوعی آسیب اجتماعی میداند و توضیح میدهد نبود قدرت تجزیه و تحلیل مسائل یکی از دلایل گرایش به دعانویسی و رمالی است به طوری که وقتی اهداف اجتماعی شکل تخیلی و دستنیافتنی به خود میگیرد و تحقق آنها در واقعیت ناممکن است، گرایشها به سمت عوامل خارجی و خیالی میرود و در نتیجه پدیده رمالی و فال بینی رشد و رواج مییابد.
شکربیگی حتی بنابه تجربیاتش میگوید این فالگیریها و رمالیها میتواند باعث بروز بیماریهای روانی از جمله افسردگی شود چرا که کار فالگیرها ایجاد خوشبینی کاذب در افراد است اما چون با گذشت زمان هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد افراد دچار افت روحی و روانی میشوند. اما چه باید کرد تا این چنین نشود؟ نسخه این جامعهشناس این است که در کنار تقویت فرهنگ توکل به خدا، فرهنگ منطقگرایی و استفاده از راهحلهای عقلانی برای حل مشکلات نیز باید به افراد آموزش داده شود.
ترسناک ترین آزمایش های تاریخ که روی انسان انجام شد
باشگاه خبرنگاران/ انسانها همیشه برای انجام آزمایشات آماده بوده اند، اما چه اتفاقی میافتد که پزشکان و مخترعان از حدی در آزمایشات فراتر میروند که ممکن است برای مردم و سیاره زمین کشنده باشد. برخی از آزمایشات انجام شده در گذشته هنوز هم تاثیرات خود را به جا گذاشته اند مانند آزمایش بمب اتم در هیروشیما که هنوز هم تاثیرات عجیبی روی کودکان و نوزادان تازه متولد شده دارد. در این گزارش لیستی از آزمایشات خطرناک و وحشتناک تاریخ آورده شده که زندگی مردم کشورهای مختلف را تغییر داد و باعث ایجاد مشکلات جبران ناپذیری برای آنها شد را جمع آوری کرده ایم.
در ادامه داستان این آزمایشات را میخوانید:
پروژه Stormfury
ایالات متحده آمریکا یکی از کشورهای جهان است که میخواهد در زمینه فناوریهای علمی پیشرفت کند. اواخر دهه 1940 یکی از این آزمایشها که کشنده هم بود، انجام شد. پزشکی به نام اروین لانگمیر ایده استفاده از بلورهای یخ برای تضعیف سیکلونها را ایجاد کرد تا ثابت شود که سیکلونها کمتر کشنده هستند و از تلفات جانی و مالی جلوگیری میشود؛ بنابراین این دانشمند و همکارانش کریستالهای یخی را روی سیکلونها انداختند، اما آنچه اتفاق افتاد دقیقاً برعکس بود. پس از انداختن کریستال ها، طوفان مسیر خود را تغییر داد و به نزدیکی شهر ساحلی ساوانا، جورجیا رسید و موجب خسارات جانی و مالی شد.
فرو کردن خنجر در قلب
وارند تئودور، یک کارآموز جراحی بود و کاری که انجام داد این بود که خودش را بیهوش کرد و یک خنجر را به یکی از رگهای بازوی خود وارد کرد. سپس آن را به آرامی به قلب خود هدایت و خنجر را وارد قلبش کرد و جان خود را به خطر انداخت، زیرا ممکن بود یکی از رگها سوراخ شده و باعث شود که در همان لحظه جان خود را از دست بدهد. اما خوشبختانه او از این آزمایش جان سالم به در برد و با این کار او فرایند کاتتریزاسیون قلب توسعه پیدا کرد. وی در سال 1956 موفق به دریافت جایزه نوبل شد.
آزمایش Russian Borehole
این آزمایش در 24 می 1970 با استفاده از تجهیزات مختلف پیچیده آغاز شد. هدف از این آزمایش تلاش برای کاوش در پوسته زمین بود. عمیقترین مکان در مرکز زمین فضای خوبی برای مطالعات مختلف ژئوفیزیکی بود. هنوز هم ممکن است این آزمایش منجر به تغییر در صفحه تکتونیکی زمین شود که میتواند منجر به زمین لرزههای بزرگ و سایر بلایای طبیعی شود.
پروژه Starfish Prime
همانطور که همه ما میدانیم ایالات متحده کشوری است که فقط میخواهد هرچیزی را آزمایش کند. در 9 ژوئیه سال 1962، این کشور سلاحهای هستهای را در خارج از میدان مغناطیسی زمین نشان داد که در آنها حدود 1.4 مگاتن TNT استفاده شده بود. از پیامدهای این آزمایش این بود که انفجاری در میدان مغناطیسی زمین تغییر ایجاد میکند. در پی انجام این آزمایش آنچه اتفاق افتاد این بود که چراغهای خیابان در مناطقی از هاوایی خاموش شد. همچنین موضوع منجر به اختلال در برخی از سیستمهای ارتباطی نیز شد.
زندگی دوباره
آیا کسی در دنیا میتواند مردگان را دوباره زنده کند؟ پاسخ این است که کسی سعی کرده بود این کار را انجام دهد، پزشکی به نام رابرتای کورنیش. او قرار دادن جنازه روی الاکلنگ، سعی در به جریان انداختن خون در رگهای شخص مرده داشت و همزمان به او داروهای ضد انعقاد و اپی نفرین تزریق میکرد. آزمایشهای او شکست خورد، زیرا هیچ یک از آن اجساد نتوانستند دوباره به زندگی بازگردند. اگرچه او موفق شد فقط دو سگ را زنده کند، اما کمی بعد آنها از نظر بالینی کشته شدند. این یکی از وحشتناکترین آزمایشهای انجام شده در تاریخ است.
کنترل ذهن
ایده کنترل ذهن به خودی خود ایده بسیار وحشتناکی است و صرفا داستانی علمی نیست بلکه واقعیت است. خوزه دلگادو، یک استاد اسپانیایی، روشی را برای کنترل ذهن ایجاد کرد. آنچه او انجام داد اولین تحریک کننده محرک بود که آن را روی مغز یک حیوان کاشت. این دستگاه توسط یک کنترل از راه دور که برای تحریک الکتریکی مناطق مختلف مغز حیوان مورد استفاده قرار میگرفت، کار میکرد. گفته میشود در نتیجه این آزمایش حرکت اندامها، حرکت غیر ارادی قسمتهای مختلف بدن در حیوان ایجاد شده است. او بعداً نتایج شگفت انگیز دیگری را روی سایر حیوانات به وجود آورد.
آزمایش هستهای
بسیاری از مردم حتی خواب آزمایش هستهای را هم نمیدیدند، آزمایشاتی که به نابودی مردم منجر شد؛ اما آمریکا، این آزمایش را انجام داد. آزمایش هستهای ترینیتی که توسط ایالات متحده در 16 ژوئیه 1945 انجام شد، به عنوان بخشی از این پروژه بود. این آزمایش در صحرای Jornada del Muerto در این کشور انجام شد. حدود 20 کیلو تن TNT در این آزمایش استفاده شده و به عنوان یکی از خطرناکترین و وحشتناکترین آزمایشهای تاریخ که نتیجه آن میتواند بسیار کشنده باشد، نام گرفته است.
عجیب ترین و پیچیده ترین ساختمان های دنیا
طلا/ در این مطلب می خواهیم عجیب ترین ساختمان هایی را به شما معرفی کنیم که با دیدن ان ها از خود خواهید پرسید که چگونه می توان آن ها را ساخت و یا از آن ها استفاده کرد.
طراحی و ساخت ساختمان های امروزی کاری بسیار دشوار است زیرا باید فکر و خلاقیت و سلیقه بسیاری در پشت آن قرار داشته باشد و تمام اصول ایمنی و ساختمانی در آن رعایت شود.
به دلیل به اصول ایمنی تاکید می شود که این ساختمان ها قطعا دارای کاربری بوده و باید بتواند از جان افرادی که در آن حضور دارند محافظت کند و در عین حال زیبایی و خارق العادگی خود را نیز حفظ کنند.
در این مطلب چند ساختمان عجیب و و باور نکردنی را به ما نشان خواهیم داد.
1. ساختمان سبد خرید _ اوهایو آمریکا : ساختمان سبد در اوهایو ممکن است عجیب ترین ساختمان اداری جهان باشد. دو سال زمان، صرف تکمیل ساختمان و مبلغی بالغ بر 30 میلیون دلار صرف هزینه ی ساخت و ساز این بنا شده است.
2. کتابخانه عمومی کانزاس سیتی_ میسوری آمریکا: طراحی نوآورانه این کتابخانه با هدف جذب و آشنایی مردم با فرهنگ کتاب و کتابخوانی در شهر میسوری به اجرا درآمد.
3. خانه رقصان _ پراگ جمهوری چک: در طرح معمار یک زوج در حال رقص دیده می شوند که بر سر نبش دو خیابان قرار دارند. به دلیل همین تشابه است که به ساختمان «گینگر و فرد» نیز گفته می شود.
4. ورزشگاه ملی پکن_ پکن چین: این استادیوم که با هزینهای معادل 423 میلیون دلار ساخته شده است، به عنوان بزرگترین سازه فلزی جهان محسوب میگردد.
5. خانه های مکعبی_ روتردام هلند: خانه ها با زاویه پنجاه و چهار درجه ساخته شده و تعداد آن به سی و هشت مکعب می رسد. هر مکعب نماد یک درخت و خانه های دهکده نماد جنگل است.
6. خانه کج _ لهستان: ساخت این خانه عجیب در ژانویه 2003 آغاز در دسامبر سال 2003 پایان یافت. معمار بنا Marcin Szancer هنرمند مشهور لهستانی و تصویرگر کتاب کودک است.
فواید و فضایل به پیشواز رفتن ماه میهمانی خدا
میزان/ حجت السلام والمسلمین مرتضی ادیب یزدی، درباره شان و منزلت ماه مبارک رمضان گفت: ماه مبارک رمضان ماه بسیار با اهمیتی است. این ماه بالاترین ماهها، ساعتش بالاترین ساعات و ایامش بالاترین ایام در طول سال به شهادت پیامبر اسلامحضرت «محمد مصطفی (ص)» است.
***به جا آوردن روزههای قضا
وی درباره اهمیت به جا آوردن روزههای قضای خود در ماه رمضان سال و یا سالهای گذشته بیان کرد: در روایت داریم که اگر رمضان از کسی بگذرد و خدا از او نگذرد وی از شقیترین مردمان است. به واسطه شدت اهمیتی که ماه مبارک رمضان دارد خداوند متعال دو ماه رجب و شعبان را به عنوان مقدمه وصول، حضور و ورود به این ماه مبارک قرار داده تا انسان در این دو ماه به روزههای قضای خود در این دو ماه بپرداز و احراز استعداد برای ورود به ماه مبارک رمضان را برای خود فراهم نماید.
این کارشناس علوم قرآنی تاثیر دو ماه رجب و شعبان بر ماه رمضان افزود: این اتفاقات به مناسبت اهمیت فراوان ماه رمضان و اهمیت ویژه روزه و روزه داری است. خداوند متعال به اهل ایمان مهلتی میدهد تا از فرصت این دو ماه استفاده کرده و شرایط ورود به ماه رمضان را پیدا کنند.
وی در همین راستا ادامه داد: یعنی اگر دینی دارند ادا کنند، اگر نماز قضایی دارند به جا آورند و روزهای بدهکار هستند آن را بگیرند، زیرا اگر در ماه رمضان آمرزیده نشوند وضعیتشان بسیار خطرناک خواهد بود. به همین دلیل خداوند متعال این فرصت دو ماهه را به اهل ایمان داده است؛ لذا اهل دقت و اهل ایمان نباید غافل باشند و باید از این دو ماه کمال استفاده را ببرند.
***فضایل و اهمیت ماه مبارک رمضان
ادیب ماه رمضان را ماه بندگی خدا دانست و اضافه کرد: ماه رجب و شعبان دو ماه مقدمه ورود به ماه رمضان هستند. ماه رمضان خودش حیثیت مستقل دارد و از ساعت اول این ماه مبارک تا آخر آن شرایط خاص خود را دارد. اگر کسی بخواهد هویت بندگی را تنها در ماه رمضان کسب کند بسیار دیر است. مثل ورزشکاری که در لحظه مسابقه بخواهد تمرین کند. بدون شک این فرد محکوم به شکست است، زیرا میدان مسابقه جای تمرین نیست و ماه رمضان میدا مسابقه است. ماه رجب و شعبان وقت تمرین برای رسیدن به ماه رمضان است.
***اهمیت به پیشواز رفتن ماه مبارک رمضان
وی مسئله به پیشواز رفتن ماه مبارک رمضان را بسیار مهم دانست و اظهار کرد: تمامی مسائلی که در بالا ذکر شد به عنوان مسئله پیشواز از ماه رمضان مطرح میشود. به طور معمول روز آخر ماه شعبان مردم به پیشواز ماه رمضان رفته و روزه میگیرند به جهت اینکه به استقبال رمضان رفته باشند و از سویی دیگر شاید به دلیل برخی اشتباهات روز آخر ماه شعبان همان روز اول ماه رمضان باشد و شرط احتیاط روزه داری در آن روز است که البته خالی از اجر نیست.
این کارشناس قرآنی درخصوص مبلغ و نحوه پرداخت کفاره تاکید کرد: کفاره مخصوص عزیزانی است که موفق به روزه داری در سال قبل نشده اند و طی یازده ماه میان ماه رمضان قبلی و جدید هم موفق به روزه داری نشده اند. اینها باید در قبال هر روز یک مد طعام کفاره بدهند.
وی در همین رابطه تصریح کرد: کفاره در وجوه و شرایط مختلفی تعلق میگیرد. اما کفاره به روزه تنها یکبار تعلق میگیرد. یعنی اگر ماه رمضان روزه نگرفته باشید و یک بار کفاره بدهید؛ اگر سال آینده هم روزه نگیرید دیگر کفاره بر گردن شما نیست، اما همچنان روزههای گرفته نشده را باید بگیرید.
***کفاره دادن به معنای ساقط شدن روزه از گردن فرد نیست
پیش نماز مسجد بلال صدا و سیما ادامه داد: نکته دیگر اینکه کفاره دادن به معنای ساقط شدن روزه از گردن فرد نیست. همچنین بعد از پرداخت کفاره همچنان روزهها بر گردن فرد است و تا روزهها را نگیرد از او ساقط نمیشود ولو اینکه کفاره را داده باشد.
ادیب توجه ویژه به ماه مبارک رمضان را وظیفه مومن دانست و خاطرنشان کرد: ماه رمضان ماه رحمت و عنایت ویژه پروردگار عالمیان است؛ لذا بزرگترین عنایت حق تعالی که نزول قرآن کریم است در این ماه اتفاق افتاده است. در شب با عظمت قدر خداوند متعال قرآن را بر قلب مبارک رسولش نازل فرمود. من از مردم استدعا دارم که این ماه به غفلت نگذرد، زیرا تمام اعمال این ماه شامل این ویژگی خواهد بود بلکه پروردگار عالیمان به ما توجه کند و ما شایستگی خود را احراز کنیم.
در قدیم وقتی یک نفر مال مظلومی را میدزدید، شخص ثالثی سر راه دزد را میگرفت و میگفت: «اگر میخواهی جان سالم به در بری، باید سهم مرا بدهی.» دزد هم وقتی سود خود را در همکاری با آن فرد میدید، سهم او را پرداخت میکرد و از این مخصمه به سلامت میگذشت. در سفرهای تجاری نیز گاهی اوقات یکی از کاروانیان خائن از آب در میآمد. وی دربارة دارایی همسفران، مسیر عبور و محل اسکان قافله اطلاعات دقیقی کسب می کرد و آن را در اختیار راهزنان قرار میداد. طبیعی بود که دزدان نیز پاداش این همکاری را به وی میدادند یا دست کم، کاری به اموال او نداشتند. به این شخص که در ظاهر دزد نبود؛ اما از دزدی بینصیب نمیماند، میگفتند: «شریک دزد و رفیق قافله» یا برعکس.
روزی روزگاری، در دورهای که مردم برای تجارت و رفت و آمد بین شهرها و کشورها از حیواناتی مثل شتر استفاده میکردند. خطر غارت اموالشان توسط راهزنان زیاد بود. این گروهها در کمینگاههایی در مسیر کاروانیان مخفی میشدند و در یک وقت مناسب بر سر راه کاروانهای تجاری قرار میگرفتند و تمامی اموال آنها را غارت میکردند. اگر کاروانیان مقاومت میکردند و به دستورات آنها گوش نمیکردند ممکن بود حتی آنها را بکُشند غارتگران اموال دزدی شده را بین خود و همدستانشان تقسیم میکردند و پولی به دست میآوردند.
یک روز کاروانی متشکل از چند تاجر از شهری به قصد تجارت حرکت کردند و با خود اجناسی که در شهرشان تولید شده بود میبردند تا در شهر دیگری بفروشند و اجناسی که لازم دارند از آن شهر بخرند و بیاورند آنها میخواستند با این خرید و فروش سود کنند. در میان این تجار، تاجر جوانی هم بود که برای اولین بار قصد سفر برای تجارت را داشت، او تا آن موقع غارتگران را که به کاروانیان حمله میکردند ندیده بود. ولی با حرفهایی که از همسفرانش شنیده بود به شدت از اینکه توسط غارتگران غافلگیر شود، اموالش به سرقت رود و حتی به خودش حمله شود میترسید.
ولی با همه شنیدههایش نمیتوانست از سودی که با این خرید و فروش نصیبش میشد چشم بپوشاند چند روزی کاروان به آسودگی حرکت کرد. تا اینکه به جادهای کوهستانی و پرپیچ و خم رسید. در جادههای کوهستانی به خاطر اینکه کمینگاههای بیشتری وجود داشت احتمال غافلگیر شدن توسط راهزنان بیشتر بود. با رسیدن به این مسیر ترس و دلشورهی جوان تاجر هم بیشتر شد.
غروب بود که به پایین جادهی کوهستانی رسیدند. کاروانیان تصمیم گرفتند شب را آنجا استراحت کنند تا فردا صبح زود با انرژی و توان بیشتری از پیچ و خم آن عبور کنند. آنها بارهایشان را از اسب و حیوانات دیگر پایین آوردند تا حیوان هم استراحتی کند. چون احتمال حضور راهزنان در آن جاده زیاد بود، تجار تصمیم گرفتند کالاهای ارزشمندشان را پنهان کنند تا اگر نیمه شب در خواب مورد حملهی غارتگران قرار گرفتند تمام اموالشان را از دست ندهند.
با تاریک شدن هوا تجار شروع به پنهان کردن کالاهای ارزشمندشان در اطراف محل اقامتشان کردند. هرکس مشغول کار خودش بود و حواسش به دیگری نبود. تاجر جوان که خیلی میترسید اموالش را ببرد فکری به ذهنش رسید و تصمیم گرفت به جای اینکه اموالش را پنهان کند، گشتی در کوهستان بزند و غارتگران را پیدا کند و با آنها صحبت کند. همین کار را هم کرد. به مخفی گاه آنها رفت و به رئیس آنها گفت آمدهام معاملهای با هم بکنیم. دزد گفت: گوش میکنم.
تاجر جوان گفت: ما یک کاروان تجاری هستیم که در پایین کوهپایه اطراق کردیم تا شب را در آنجا استراحت کنیم. دزد گفت: این را که خودم میدانم. از معاملهات بگو. جوان گفت: من میدانم که شما امشب یا فردا صبح به ما حمله میکنید. من جوان هستم و این اولین باری است که به قصد تجارت سفر میکنم همهی داراییام را هم با خود آوردهام، اگر شما اجناس مرا بدزدید من شکست بزرگی میخورم.
ولی همراهانم همه از تجار بزرگ شهر هستند آنها امشب از ترس حملهی غافلگیرانه شما همهی اموال و اجناس با ارزششان را پنهان کردند. من میروم جای اموال پنهان شده آنها را علامت میزنم شما نیمه شب به ما حمله کنید و آنها را بردارید. دزد گفت: خوب در ازاء این اطلاعات از ما چه میخواهی؟ تاجر جوان گفت: می خواهم اموال من را دست نزنید و اینکه من هم مثل یکی از افراد گروه شما از تقسیم اموال دزدیده شده یک سهم داشته باشم.
راهزن گفت: صبر کن باید با دوستانم مشورت کنم. آنها گفتند: خوب، خیلی راحت بدون درگیری و خونریزی اموال این کاروان را غارت میکنیم و یک سهم هم به این تاجر جوان میدهیم. راهزن نتیجهی مشورت با گروهش را به تاجر خبر داد و جوان با شادی رفت.
جوان به سراغ همراهانش رفت و جای تک تک اموالشان را پیدا کرد، حتی به برخی در پنهان کردن اموالشان کمک کرد ولی خودش خونسرد روکشی روی اموالش انداخت و کنار آنها خوابید.
نیمهی شب گذشته بود و نزدیک صبح بود که گروه راهزنان از فرصت استفاده کردند موقعی که کاروانیان خواب بودند به آنها نزدیک شدند و جاهایی که علامت گذاری شده بود گشتند اموال را برداشتند و بردند آنها تقریباً اموال همهی تجار را بردند.
تاجر جوان که بیدار شد همراهانش هنوز خواب بودند. سریع خود را به کمینگاه راهزنان رساند، سهم خود را گرفت و به سرعت پایین آمد و آنها را میان اموالش پنهان کرد. تجار دیگر کم کم بیدار شدند و خبردار شدند که دیشب غارتگران به آنها حمله کردند و اموال پنهان شدهشان را بردهاند.
در نهایت کاروانیان به راه افتادند. در طول مسیر همه از بلایی که بر سر اموالشان آمده بود، ناله میکردند. تاجر جوان گفت: شما من را عصبانی میکنید همهاش ناله میکنید. من حوصله شما را ندارم من سریعتر میروم به شهر بعدی شما را در کاروانسرای شهر میبینم. تاجر جوان به سرعت خود را به شهر بعدی رساند و اموالی که سهمش از غارت راهزنان بود را به بازار برد و فروخت.
چند ساعت بعد کاروانیان به شهر رسیدند بعضی از تجار که قبلاً به آن شهر آمده بودند و در بازار شناخته شده بودند. آمدند تا سری به بازار بزنند و ببینند چه طوری میشود پولی به دست آورند که بتوانند به شهر خودشان بازگردند.
یکی از این تجار وارد حجرهی یکی از دوستانش شد تا از او کمک بگیرد. همین طور که نشسته بود و از بلایی که بر سر او و همراهانش آمده بود تعریف میکرد. یک لحظه چشمش به پارچهها و ظروف خودش که دیشب پنهان کرده بود و توسط غارتگران دزدیده شده بود افتاد. رو کرد به دوستش و گفت: این پارچهها و ظروف را از کجا خریدی؟ مرد حجره دار گفت: جوانی غریبه امروز صبح آورد، قیمت خوبی پیشنهاد کرد من هم خریدم. تاجر که دیشب متوجه غیبت همراه جوانش شده بود و رفتار امروز جوان هم برایش عجیب بود. گفت: اگر دوباره او را ببینی میشناسی؟ حجرهدار گفت: بله امروز صبح او را دیدم.
تاجر به کاروانسرا بازگشت و ماجرا را برای تجار دیگر تعریف کرد. آنها تصمیم گرفتند همه با هم نزد قاضی شهر روند و از تاجر جوان به خاطر خیانتی که کرده شکایت کنند. قاضی دستور داد او را دستگیر کنند. سپس دادگاه او را محکوم به پرداخت غرامت به تک تک همراهانش کرد. تا تو باشی شریک دزد و رفیق قافله نشوی.
جوان که چارهای نداشت مجبور شد تمام اموال و اجناس خودش را بفروشد تا بتواند غرامت را پرداخت کند و از زندان رفتن نجات پیدا کند.
چند راهکار برای رشد اخلاقی در کودک
باشگاه خبرنگاران/ یک روانشناس گفت: رشد اخلاقی از دوره کودکی شروع و در ایام جوانی این فرآیند تکمیل میشود.
اخلاق، توانایی دیدن تفاوت بین درست و نادرست در افکار، اعمال و رفتار است.
آموزش این مفهوم به کودکان هدف اصلی پرورش فرزند است. توسعه اخلاقی با مفاهیم اخلاقی که کودک از نوجوانی تا بزرگسالی میآموزد، با مفاهیم اخلاقی برخورد میکند و نیز رشد اخلاقی در کودکان به تدریج از دوران کودکی تا نوجوانی و تا بزرگتر شدن رخ میدهد.
تحقیقات نشان داده است که کودکان اخلاق را از نزدیکترین افراد اطراف خود فرا میگیرند.
بهتر است فرزندتان را از طریق فعالیتهای فردی، گروهی و آموزشی تشویق کنید تا بتوانید بهترین تغییر را ایجاد کنید. بازیها میتوانند همکاری و برابری را برای کودکان آموزش دهند همچنین اصول اخلاقی را که فکر میکنید بسیار مهم است به فرزند خود توضیح دهید یعنی برای کودکان آموزش دهید چگونه رفتار بد بر دیگران و بر خودشان نیز تاثیر بد میگذارد مانند اینکه اگر دروغ میگویی، یک روز هیچ کس تو را باور نخواهد کرد یا آموزش دهید اخلاق خوب پیامدهای خوبی دارد.
اطمینان حاصل کنید که شما به عنوان یک پدر و مادر، تعهدات و وعدههای خود را حفظ و مهربانی را به فرزند خود نشان میدهید.
مژگان نیکنام روانشناس در گفتوگویی اظهار کرد: اخلاق قوانین و اصولی است که هرجامعه آن را متناسب با شرایطهای تعریف شده برای خود بصورت هنجار میپذیرد و برای سالم زیستن و داشتن یک الگوی زندگی سالم باید هر فرد این قواعد و قوانین را رعایت کند.
این روانشناس ادامه داد: در حقیقت قوانین اخلاقی مرز بین هنجارها و ناهنجاری ها را مشخص میکند و اصولی وجود دارد که فرد آنها را با توجه به فرهنگ، مذهب و عرف جامعه در خانواده یاد میگیرد.
وی با بیان اینکه عمدتا آموزش قواعد اخلاقی از دوره کودکی آغاز میشود، افزود: این فرآیند همزمان با رشد و تربیت کودک باید صورت پذیرد و این قوانین اخلاقی توسط والدین، محیطهای آموزشی و جامعه به ترتیب آموزش داده شود.
وی تصریح کرد: با توجه به تحقیقات صورت گرفته و الگوی تحولی، کودک از 6سالگی به بعد میتواند قواعد اخلاقی را بشناسد و بداند که هر رفتاری پشتوانه آن در واقع قوانینی است که آن را هنجار یا ناهنجار میکند بنابراین اولین محلی که کودک در آن پرورش مییابد خانواده است پس اولین افرادی که وظیفه دارند رشد اخلاقی کودک را به عهد بگیرند پدر و مادر هستند.
وی با اشاره به مثالی، ادامه داد: زمانی که کودک لیوانی را میشکند دو صورت دارد یا به عمد یا غیر عمد بوده است که تشخیص میان این دو را والدین یا با سیستم پاداشی یا تنبیهی مشخص می کنند. البته نه تنبیه مستقیم چرا که کودک باید انعکاس عملکرد خود را ببیند که آیا اخلاقی یا غیر اخلاقی است. این امر مهم است که مرز بین هنجار و ناهنجاری برای کودک مشخص شود و بعد از آن محیطهایی مانند مهد کودک و مدرسه این وظیفه را برعهده دارند.
وی افزود: اگر برای کودک در تعاملات خود با دیگر همسالانش مشکلی پیش بیاید این وظیفه آن مسئول آموزشی است که تذکر و آموزش بدهد الگوهای درست و نادرست را چرا که این آموزشها تا دوره نوجوانی ادامه پیدا میکند و در ایام جوانی به روایتی فرآیند رشد اخلاقی تکمیل میشود پس بنابراین این فرآیند طولانی و عمیق است و فرد آن را تا دراز مدت با خود به همراه دارد.
وی تصریح کرد: یک جوان باید الگوهای رفتاری را بشناسد که شروع یادگیری آن از دوره کودکی است و این الگوها را نسبت به همسالان خود در کودکی تا هم نوعان خود در بزرگسالی به جامعه ارائه دهد پس بنابراین همین الگوهای رفتاری هستند که یک فرد را اخلاق مدار میکنند و قطعا شخصی که به دوران جوانی و مستقل شدن میرسد اگر با این شیوه بزرگ شود طبعا یک فرد اخلاق مدار خواهد بود و این را هم به نسل بعد از خود منتقل میکند.
نیکنام گفت: در رشد اخلاقی کودک، خانواده و جامعه بسیار اهمیت دارند و درواقع خانواده پایه و اساس آن را بنیان گذاری میکند و جامعه نیز در محیطهای آموزشی،روابط و حضور فرد در مجموعههای مختلف اجتماعی را برعهد میگیرد که متناسب با فرهنگ و عرف الگوهای رفتاری را در فرد به وجود میآورد که طبعا برعکس آن یعنی بی اخلاقی عوارض جبران ناپذیری را در فرهنگ و بافت یک جامعه به وجود میآورد.
کرونا/ نه به دور همی ها، سلام به سلامتی
زندگی آنلاین/ هنوز هم خیلی از ما در برابر مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن یا عزا و عروسی دوست و آشنا نمیتوانیم مقاومت کنیم و به عبارتی «نه» بگوییم درحالیکه بخش اعظم چرخه ویروس کرونا از طریق همین ارتباطات نزدیک فامیلی و دوستانه منتقل میشود.«دقیقاً یادم میآید بعد از عید بود که خاله، خانواده ما و همینطور دیگر خالهها، دخترخالهها و پسرخالهها را برای تولدش دعوت کرد و اتفاقاً هم همه به خاطر اینکه نتوانسته بودند ایام عید به دیدن هم بروند و در قرنطینه بودند، با خوشحالی قبول کردند و در مهمانی شرکت کردند. آن شب همه عادی بودند اما احساس کردیم که شوهرخاله قدری سرماخوردگی دارد و البته خاله هم گفت که همسرش به خاطر کار زیاد دچار خستگی و بیخوابی است و اگرنه مشکل دیگری ندارد.یک هفته از آن مهمانی گذشت که متوجه شدیم مادر هم دچار تب و لرز زیاد شده و البته خودش اذعان میکرد که سرماخورده اما بعد از کشوقوس زیاد و تست کرونا متوجه شدیم که کرونا گرفته و چون ماههای اول شیوع کرونا هم بود همه ترسیدیم و شوکه شدیم، اما خانواده خاله هم شنیدیم که دچار سرماخوردگی سخت شدند که البته مطرح نمیکردند که همه دستهجمعی کرونا گرفتهاند و بعد از آن مهمانی و پس از گذشت ده روز دیگر خالهها را هم مبتلا کردند. پس از مدتی دخترخاله و شوهرخاله به خاطر وخامت اوضاع راهی بیمارستان شدند و ...»
شرایط اضطراری را جدی بگیریم!
یکی از مواردی که در این ایام شیوع ویروس کرونا ممکن است سلامتی ما، اعضای خانواده و دیگران را تهدید کند حضور در مجامع عمومی و خصوصی از جمله مهمانیهای خانوادگی، جشن و عزا و عروسی است. یک سالی میشود که در زمینه رعایت ارتباطات اجتماعی، فامیلی و خانوادگی از سوی وزارت بهداشت و دیگر مراکز مرتبط مبارزه با بیماری به مردم توصیههای لازم در این زمینه میشود اما نمیدانم چرا کمتر بدانها توجه میکنیم.هنوز هم خیلی از ما هستیم که در برابر مهمانی نرفتن، جشن یا عزای دوست و فامیل و آشنا مقاومت نمیکنیم و بهراحتی تا یک نفر ما را دعوت میکند آن را قبول میکنیم، البته شاید عدهای هم باشند که بگویند چارهای ندارند چرا که نمیتوانند و خجالت میکشند به دوست و آشناهایشان «نه» بگویند یا زمانی که فامیل و دوستانی قصد آمدن به منزلشان را دارند، نمیتوانند تعارف نزنند و میزبانیشان را قبول نکنند درحالیکه واقعاً استرس بیماری یا ناقل بودن از طرف خود یا آنها را دارند.در صلهرحم که از تأکیدات ائمه اطهار (ع) محسوب میشود، هیچ شکی وجود ندارد اما برای قطع رشته ادامه ویروس کرونا که این روزها هم از بین مردم عادی و هم کادر درمان ما تلفات زیادی میگیرد، میبایست مدتی در کنار ایجاد محدودیتهای تردد خیابانی، بازار گردی و خرید و مسائل دیگر این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که مدتی همدیگر را در فضای مجازی ببینیم و درست است که دلتنگ هم میشویم اما برای حفظ سلامتی خود و همان عزیزانی که دلتنگشان میشویم، بهتر است زنجیره رفتوآمد حضوری را قطع کنیم. یکی از عللی که مسئولان وزارت بهداشت در ارتباط با تعداد کشتههای موج سوم کرونا و افزایش بیماران بدحال در بیمارستانها اعلام میکنند،
دورهمیهای خانوادگی و مهمانیها است.دکتر حریرچی معاون وزیر بهداشت با بیان اینکه 30 درصد مبتلایان به کرونا در دورهمیهای خانوادگی و دوستانه به این ویروس مبتلا شدهاند، نتیجه تحقیقات علمی درباره نحوه ابتلا به کرونا در این دورهمیها را تشریح کرد. بر اساس این تحقیقات اگر 6 نفر در یک دورهمی در یک اتاق نسبتاً بزرگ باشند و فاصله را هم رعایت کنند ولی یک نفر از آنها به ویروس کووید 19 مبتلا باشد بعد از چهار ساعت پنج نفر دیگر هم به کرونا مبتلا میشوند. اگر ماسک زده باشند چهار نفر مبتلا میشوند و تنها یک نفر شانس سلامتی دارد.دکتر مجید صفارینیا رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در این باره میگوید: در حال حاضر رفتارهای پیشگیرانه باید بهعنوان مسئولیت اجتماعی به عادات فردی در زندگی روزمره تبدیل شوند، سهلانگاری در این رابطه مثل حضور پیدان کردن در دورهمیهای خانوادگی یا برگزار کردن آن و بیتوجهی به اصول بهداشت و درمان یک ضعف در پذیرش مسئولیت اجتماعی است. بنابراین نکته اساسی این است که این ایام میبایست اضطراب، ترس و رودربایستی را کنار بگذاریم چرا که از علل اصلی رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی با رفتار خردمندانه و ترویج این اصول در جامعه باید آن را کاهش داد.حال در این ایام شاید پیش بیاید که دوستان، فامیل و آشنایان برای تازه کردن دیدارهایی ما را دعوت کنند و ما هم اتفاقات خجالت بکشیم تا آن را «نه» بگوییم و پیش خود فکر کنیم که اگر نرویم حتماً باعث دلخوری و ناراحتی آنها میشود و شاید عزیزانمان تصور کنند ما وسواسی هستیم یا اینکه نمیخواهیم آنها را ببینیم!در ابتدای شیوع ویروس مطرح میشد که بهتر است دید و بازدیدهایمان را بهشدت محدود و به موارد ضروری ختم کنیم درحالیکه الآن با پروتکلهای بهداشتی و محدودیتهایی که به دلیل قرمز شدن اکثر شهرها فراهمشده میبایست کل رفتوآمدهای فامیلی و جمعهای زیاد را کنسل کنیم.