میگوی سالم را از فاسد تشخیص دهید
بهداشت نیوز/ میگوی سالم دارای رنگ روشن است، در حالی که میگوی فاسد به ویژه در قسمت سرسینه، دم و پوست دارای سیاه شدگی است.
سینه و دم در میگوی سالم به طور کامل به هم متصل، بافت ها سخت و سالم و چشم ها به طور کامل روشن، براق و محکم است، در حالی که در ماهی فاسد اکثر چشم ها از بین رفته است و بوی شدید و تند آمونیاک استشمام می شود.
عمر نگهداری میگوی تازه بدون بسته بندی هفت روز ( در دمای صفر تا 2 درجه سانتی گراد)، میگوی تازه بسته بندی شده در بسته های معمولی سه روز (در دمای صفر تا 4 درجه سانتی گراد)، بسته بندی در خلاء پنج روز و بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده هفت روز است. اما میگوی منجمد بسته بندی شده را می توان به مدت 12 ماه در دمای 18- نگهداری کرد و باید به این نکته توجه داشته باشیم که عمر نگهداری از زمان صید محاسبه می شود.
در هنگام پخت، گوشت میگوی سالم و تازه به رنگ قرمز در می آید. در حالی که در میگوی فاسد ایجاد رنگ قرمز بستگی به درجه فساد میگو دارد؛ به این معنی که هر اندازه میگو بیشتر فاسد شده باشد، مقدار پیدایش رنگ قرمز کاهش می یابد.
انواع تقلب و تخلف بهداشتی در نگهداری و فروش میگو
· بهداشتی نبودن یخچال و وسایل مورد استفاده
· تغییر تاریخ تولید و انقضای میگوی بسته بندی شده
· تامین میگو از منابع غیر مجاز
· عرضه و فروش میگوی بسته بندی تاریخ گذشته
· نپوشاندن کامل میگوی تازه با یخ
· رعایت نکردن دمای یخچال و فریزر در زمان عرضه
· رعایت نکردن اصول بهداشت فردی از جمله نداشتن لباس کار مناسب، کارت بهداشت و گواهی سلامت
· رعایت نکردن اصول بهداشت محل کار، میز و وسایل مورد استفاده
· یخ زدایی میگوی منجمد و عرضه آن به صورت تازه
· استفاده از میگوی فاسد در تولید فرآورده های میگو
برای خرید محصول ایمن و با کیفیت و همچنین حفظ سلامت خود، خرید از مراکز معتبر و دارای پروانهی بهداشتی توصیه می شود.
تقویم تاریخ/ آغاز هفته دفاع مقدس
راسخون/ 31 شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت سال دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزّت و شرف این مرز و بوم، به مثابه یکی از حساسترین و بارزترین برهههای حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارَکِ تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان میدرخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخارآفرینی مبارزات حقطلبانه یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایتهای رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضتهای آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد. دفاع مقدس ما در زمینههای مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و... توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زَنَد و تحلیلهای مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بیشک در یاد ملت بزرگ ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسهآفرینی را در نسلهای بعد بر جای خواهد گذاشت. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 2887 روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که 793 روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوی ارتش متجاوز بعثی. در طول جنگ شمار 381 هزار و 680 نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و 72 هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام درآمدند. در این هشت سال 371 فروند هواپیما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانک و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران درآمد و پنج هزار و 758 دستگاه تانک و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
گوناگون/ 5 نکته مهم که باید در انفاق و کمک به دیگران بدانیم
همشهری آنلاین/ برای انفاق کردن لازم نیست مال و ثروتفراوان داشته باشید بلکه میتوانیم به هر جوانی یک مهارتی را هدیه کنیم.
انفاق و نیکوکاری یکی از موضوعات مهم در دین اسلام است که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده؛ دلیل تأکید و تشویق به انفاق در قرآن بیتفاوت نبودن نسبت به شرایط و مشکلات همنوعان و رسیدگی به آن است. انفاق مصادیق بسیاری دارد که از دادن وجه نقد به نیازمندان تا مثلا هزینهکردن برای آبرسانی به مناطق کمبرخوردار یا آموزش دادن حرفه به افراد نیازمند برای رسیدن به استقلال مالی و... را شامل میشود. برای انفاق کردن هیچ قید و شرطی جز آلوده نشدن به ریا عنوان نشده است. از منظر قرآنکریم انفاق در راه خدا، معاملهای پرسود و ارزشمند است که موجب جلب پاداشهای عظیم و رسیدن به بهشت الهی شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن کرده و موجب نجات از عذاب دردناک الهی میشود.
انفاق بدون ریا
در قرآنکریم تأکید زیادی به انفاق و صدقهدادن به نیازمندان شده است. در آیه 274 سوره بقره با اشاره به پنهانی بودن انفاق آمده است: «کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند گشت.» با وجود این میتوان انفاق را گاهی اوقات در ملأعام و برای تشویق دیگران به انجام این عمل مومنانه و گاهی مخفیانه انجام داد تا دچار ریا نشویم. مهمترین رکن انفاق تلاش برای جلب رضای خدا و نه رضایت خلق خداست. انفاق و احسان به نیازمندان زمانی ارزش پیدا میکند که جز رضای خدا هیچ توقعی از دیگران نداشته باشیم و انفاق را خالصانه و بدون ریا انجام دهیم. همانطور که خداوند متعال در آیات 8 و 9 سوره لقمان نیز اشاره کرده است: «و طعام را در حالیکه خود دوستش دارند به مسکین و یتیم و اسیر میخورانند. (و میگویند:) ما شما را بهخاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.»
انفاق از مالی که دوست داری
برخی افراد هم هستند که با دادن لباسها یا وسایل دستدوم و مستعمل به فقرا احساس میکنند با این کار خدمت بزرگی به این افراد کردهاند درحالیکه در آیه 92 سورهآلعمران به این موضوع هم اشاره شده که «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ یعنی چیزی را که ارزش دارد به دیگران بدهید نه چیزی را که میخواهی دور بیندازی.» اگر میخواهید به درجات بالا برسید چیزی را بدهید که مورد علاقه خودتان باشد و بتوانید از آن دل بکنید. چرا که هدف از انفاق تنها سیرشدن فرد فقیر نیست بلکه خوب شدن فرد انفاقکننده هم هست. بنابراین اگر وسیله مستعملی را به فقیری بخشیدی و او هم از سر ناچاری آن را قبول کرد این مسئله باعث رشد تو نمیشود.
انفاق در تنگدستی
اما اگر فردی از نظر اقتصادی در مضیقه بود و تمایل داشت تا انفاق کند باید چه کاری انجام دهد؟ افراد تنگدست نیز به مقدار توانایی میتوانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند و انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هرگونه موهبت خدادادی را شامل میشود؛ خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر، و به این ترتیب خداوند میخواهد روح گذشت و فداکاری و سخاوت را حتی در نفوس مستمندان جای دهد تا از رذائل اخلاقی فراوانی که از «بخل» سرچشمه میگیرد بر کنار بمانند. آنها که انفاقهای کوچک را در راه خدا ناچیز میشمارند برای این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار میدهند، وگرنه اگر همین کمکهای جزئی را در کنار هم قرار دهیم و مثلا اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنی هر کدام مبلغ ناچیزی برای کمک به بندگان خدا انفاق و برای پیشبرد اهداف اجتماعی مصرف کنند، کارهای بزرگی به وسیله آن میتوانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوی و اخلاقی انفاق بستگی به حجم انفاق و زیادی آن ندارد و در هر حال عاید انفاقکننده میشود.
انفاقهای حکیمانه
حجتالاسلام محسن قرائتی درخصوص برخی انفاقهای ساده و البته حکیمانهای که میتوان در زندگی انجام داد، معتقد است: یاد دادن هنر به دیگران یکی از انفاقهایی است که میتوان در زندگی انجام داد. ما باید یک عزم ملی داشته باشیم که به هر جوانی یک مهارتی را هدیه کنیم. چون وقتی فرد دیپلمه و لیسانسه ما بیمهارت هستند، طلبه ما مهارت نداشته باشد توفیقش کم است. مثلا یک طلبه اگر مهارت نداشته باشد، فقط میتواند پیشنماز شود. اما اگر مهارت کلاسداری داشته باشد، میتواند پای تخته سیاه برود و بچهها را جمع کند. برایشان کلاس بگذارد. مهارت خنداندن داشته باشد میتواند بچهها را با خندههای حکیمانه جذب کند. یا در پادگانها میتوان به سربازان حرفهای یاد داد. او با تأکید بر اینکه در انفاق باید معتدل بود، میگوید: «در زمان پیامبراکرم(ص) شخصی تمام اموالش را وقف کرد، پیغمبر فرمود: بسیار کار بدی کرده است. اگر به من میگفتید، اجازه نمیدادم او را در قبرستان مسلمانها دفن کنید. پدر حق ندارد همه اموالش را وقف کند.»
انفاق در سیره معصومین(ع)
امام علی(ع) در طول مدتی که ملبس به لباس امامت شدند، شبانه در کوچههای شهر به دنبال منازل فقرا میگشتند و کیسههایی از آرد و گندم به در خانه آنان میگذاشتند و بدون آنکه کسی متوجه شود، از آنجا دور میشدند. رسیدگی شبانه امام به فقرا وقتی معلوم شد که ایشان به شهادت رسیدند و مردم، دیگر کمکهای شبانهای را دریافت نمیکردند. ایشان بدون آنکه خود را معرفی کنند، وارد خانه یتیمان میشدند و به آنان خدمت میکردند. حتی همبازی یتیمان میشدند و در پخت نان و درست کردن آتش کمک میکردند.
در جلد 9 کتاب وسایلالشیعه درخصوص انفاق حضرتزهرا(س) آمده است: مرد گرسنهای در مسجد مدینه بهپاخاست و گفت:ای مسلمانان، از گرسنگی به تنگ آمدهام، مرا مهمان کنید. پیامبر اسلام(ص) فرمودند: چهکسی این مرد را امشب مهمان میکند؟ امامعلی(ع) فرمود: من یا رسولالله. آن حضرت کمی بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا (س) پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آوردهام. حضرت زهرا (س) ایثارگرانه فرمود: در خانه ما غذایی نیست، مگر به اندازه خوراک دختربچه، اما امشب ایثار میکنیم و گرسنگی را تحمل میکنیم و همین مقدار غذا را به مهمان میبخشیم. حضرت علی(ع) گفت: بچهها را بخوابان و من چراغ را برای مهمان خاموش میکنم. فاطمه(س) چنین کرد و به مهمان غذا دادند، چون صبح شد خداوند درباره آنان این آیه سوره حشر را نازل کرد: «و یوثرون علی أَنفسهم و لو کان بهم خصاصه؛ و آنان را بر خود ترجیح میدهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدی باشد.»
عاشورا در جزایر کارائیب!
باشگاه خبرنگاران/ از قرن چهارم هجری به بعد برگزاری مراسم بزرگداشت واقعه عاشورا در بین شیعیان باب شد و سنتهای ویژه ایام محرم بهتدریج در بسیاری از مناطق مرکزی و غربی آسیا از جمله ایران رواج یافت. پس از روی کار آمدن صفویان و تبدیل مذهب شیعه به مذهب رسمی کشور، برگزاری مراسم عاشورا رونق بیشتری در ایران گرفت و همزمان بدعتهایی نیز در برگزاری این مراسم پدید آمد. برپایی مراسم عزاداری ایام محرم در دوران قاجار نیز به شکل گسترده ادامه یافت و در عینحال شاخ و برگهای دیگری به آن اضافه شد که در مواردی ریشه در سلایق و علاقه حکمرانان زمانه داشت و گاهی با اصل واقعه کاملا بیارتباط بود. در متن پیشرو به شرح برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم در برخی نقاط غیرمشهور جهان خواهیم پرداخت؛ سرزمینهایی که شاید کمتر کسی تصور کند حتی نام عاشورا به گوش مردم آنجا خورده باشد. روایتی که میتواند سوژه فیلمهای مستند جذاب و فیلمهای سینمایی تماشایی شود.
زنگبار افسانهای
با ورود اسلام به سرزمینهای جدید تعدادی از مسلمانان نیز راهی این سرزمینها شدند که بخشی از آنها شیعیان بودند. این موضوع سبب شد برگزاری مراسم عاشورا در بعضی از این سرزمینها رواج یابد. یکی از مناطق شرقی آفریقا که هر سال شاهد برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم است، زنگبار نام دارد. این منطقه که از تعدادی جزیره تشکیل شده در روزگار گذشته بهشکل مستقل اداره میشد، اما امروز منطقهای نیمه خودمختار در کشور تانزانیاست. شیعیان زنگبار علاوه بر برگزاری سالانه مراسم عاشورا به شکل منظم در اربعین هر سال نیز به عزاداری میپردازند. قدمت این مراسم در زنگبار به قرنها قبل برمیگردد.
بوروندی همسایه
در بوروندی که همسایه غربی تانزانیا به شمار میرود، برگزاری مراسم عاشورا قدمت بسیار کمتری دارد و آغاز آن به حدود یک قرن قبل باز میگردد. در جنگ جهانی اول انگلستان حدود 400هزار سرباز هندی در اختیار داشت که برخی از آنها مسلمان بودند. یکی از جبهههای نبرد مناطق شرقی آفریقا بود که در آن سربازان ارتش انگلستان با آلمانیها درگیر شدند. تعدادی از سربازان مذکور پس از پایان جنگ در آفریقا ماندگار شدند و به مناطقی نظیر بوروندی رفتند. البته مسلمانان بوروندی در حال حاضر تنها حدود 5درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند که بخش اندکی از آنان شیعیان هستند. با اینحال به موجب حضور همین تعداد اندک از شیعیان در این منطقه، مراسم عاشورا اکنون حدود 100سال است که به طور منظم در بوروندی برگزار میشود.
لبنانی الاصلهای سنگال
یکی دیگر از کشورهای آفریقایی که مردم آن هر سال شاهد برگزاری مراسم عاشورا هستند، سنگال است. با اینکه تقریبا 92درصد مردم سنگال مسلمان هستند، اما تعداد شیعیان این کشور از حدود 300هزار نفر فراتر نمیرود. این افراد بازماندگان کسانیاند که در دورههای تاریخی مختلف از آسیا به آفریقا مهاجرت کردهاند و بخشی از آنها را لبنانیها تشکیل میدهند. وجود این تعداد شیعه موجب رواج مراسم عاشورا در برخی از نقاط سنگال شده است. شیعیان این کشور به گروههای مختلفی تقسیم میشوند که از میان آنها میتوان دو گروه تیجانیه و قادریه را نام برد. هرکدام از این گروهها مراسم خاص خود را برای گرامیداشت ایام محرم دارند که در مواردی با مراسم مرسومی که در ایران برگزار میشود، متفاوت است.
به عنوان مثال در سنگال مراسم سینهزنی برگزار نمیشود و عزاداران به شنیدن مرثیه و سخنرانیهای مرتبط با وقایع عاشورا بسنده میکنند. با اینحال مراسم اطعام عزاداران و صرف غذا بهخصوص شام تا حدی با موارد مشابه در ایران همسان است. البته در برخی مناطق سنگال رسمهایی وجود دارد که شاید برای سایر شیعیان جهان اندکی عجیب جلوه کند. به عنوان نمونه، برخی از شیعیان این کشور اعتقاد دارند پس از صرف شام در ایام محرم باید ظرف خالی غذا را روی سر نهاد. در مجموع برخی از آداب عاشورا در سنگال با باورها و رسوم بومی مردم این کشور عجین شده و مراسم سنتی متفاوتی را بهوجود آورده است که شاید در نظر سایر شیعیان نامرسوم جلوه کند.
عاشورا در جزایر کارائیب
برای تجربه کردن نمونهای کاملا متفاوت از مراسم گرامیداشت ایام محرم باید به آن سوی کره خاکی سفر کرد و سری به سواحل و جزایر کارائیب زد. جزایری که در متون تاریخ اسلامی بهعنوان غرائب ذکر شده است. یکی از متفاوتترین و حتی شاید بتوان گفت عجیبترین مراسم گرامیداشت عاشورا در ترینیداد و توباگو برگزار میشود. ترینیداد و توباگو نام دو جزیره جداگانه است که کشوری کوچک در آمریکای مرکزی در جنوب دریای کارائیب را تشکیل میدهند. سابقه ورود اسلام به این کشور به نیمه دوم قرن12 قمری (18میلادی) میرسد، اما مهمترین گروه مسلمان در اواسط قرن13 قمری (19میلادی) (بعد از 1254ق/1838م) به این کشور وارد شد. در میان این مهاجران مسلمان، شیعیانی وجود داشتهاند که در اوایل نیمه دوم قرن18 زمینه عزاداری امام حسین (ع) را در این کشور فراهم کردهاند.
جزیره ترینیداد مساحت بزرگتری دارد و جمعیت بیشتری را در دل خود جای داده است. بخش اعظم شیعیان این کشور نیز در همین جزیره سکونت دارند و در نقاط مختلف آن نظیر سنت جیمز، توناپونا، سدروس، سن فرناندو و کوا پراکنده شدهاند. حدود 5درصد مردم ترینیداد و توباگو را مسلمانان تشکیل دادهاند که عده قابل توجهی از آنان شیعیان هستند. مراسم ویژه گرامیداشت ایام محرم در ترینیداد با اینکه ریشه در باورهای شیعه دارد، اما مراسمی فرای مذهب با ریشههای هندی و آفریقایی است. از سالهای دور (و حتی همین امروز) مسیحیان و هندوها نیز در آن شرکت داشته و دارند.
کشتار توسط انگلیسیها
قدمت این مراسم به اواسط قرن 19میلادی برمیگردد. یعنی زمانی که انگلستان گروهی از کارگران قراردادی را از هند به ترینیداد آورد. به دلیل اینکه در آن زمان بردهداری لغو شده بود، انگلستان این افراد را برای کار در زمینهای کشاورزی تحت قراردادهایی با مدت معلوم به ترینیداد منتقل میکرد. با اینحال شرایط زندگی آنها تفاوت چندانی با زمان بردهداری نداشت و دستمزد اندکی برای کار خود دریافت میکردند. امری که گاهی اعتراضهای گستردهای را در پی داشت. در میان هندیانی که در سال 1845 تا 1847 توسط انگلیسیها به ترینیداد آورده شدند، شماری از مسلمان شیعه حضور داشتهاند، زیرا 9سال بعد سه خانواده شیعه تصمیم به برگزاری مراسم عاشورا گرفتند و این زمینه برپایی مراسم هوزیه یا هوسای یا حسی در این کشور شده است. شیعیان این کشور در مراسم هوسای متأثر از برخی مراسمهای آفریقاییاند، برگزاری مراسم هوسه در شهر سن جیمز در شمال و منطقه سدروس در جنوب غربی جزیرهترینیداد، نشانگر حضور شیعیان در این مناطق است. بیشتر مسلمانان این کشور مذهب حنفی دارند، همچنان که گفته شد شیعیان هندی پس از حضور در ترینیداد برای گرامیداشت ایام محرم مراسم سنتی خود را که چیزی شبیه تعزیه و نمایش بود، برگزار کردند.
مراسم «حسی» مخفف نام امام حسین (ع) است و خیلی زود مورد توجه هندوها و مسیحیان (بومیان ترینیداد) قرار گرفت و پس از مدتی براساس روح جاری در واقعه کربلا یعنی آزادگی و ظلم ستیزی به نوعی مراسم اعتراضی تبدیل شد که سیاستهای انگلستان در قبال کارگران مهاجر را مورد انتقاد قرار میداد. به این ترتیب بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم هندوها نیز با مراسم حسی ترکیب شد. در محرم سال 1884 میلادی اعتراض کارگران مهاجر در مراسم سنتی حسی به قدری بالا گرفت که با واکنش شدید انگلیسیها مواجه شد و تعداد زیادی از کارگران در منطقه سن فرناندو کشته شدند. در سال 1917 روند انتقال کارگران از هند به ترینیداد پس از نزدیک به هفت دهه متوقف شد و در سال 1962 با ترک خاک ترینیداد و توباگو از سوی انگلستان، این کشور استقلال خود را اعلام کرد.
تعزیه در ترینیداد
مراسم حسی از آن زمان تاکنون همچنان در ترینیداد برگزار میشود. در این مراسم ماکت بزرگی از جنس چوب، پارچه و مقوا که روی چرخ قرار دارد توسط مردم در خیابانها به حرکت درمیآید که شباهت فراوانی به گلدسته و گنبد مساجد و بناهای تاریخی هند نظیر تاج محل دارد. این ماکت که نماد مقبره امام حسین (ع) است و با نام تعزیه یا تجه شناخته میشود توسط دو نماد دیگر عَلَم مانند به نام ماه همراهی میشود. ماه سرخرنگ نماد امام حسین (ع) و ماه سبز رنگ نماد امام حسن (ع) است. عده قابل توجهی از همراهیکنندگان مراسم حسی با طبل و دمام دسته را همراهی میکنند و معمولا تماشاچیان زیادی گرد آنها جمع میشوند. بخش اصلی این مراسم در روز تاسوعا و عاشورا اجرا میشود. با این تفاوت که مراسم مذکور برخلاف اکثر مراسم مرسوم محرم در دیگر نقاط جهان به جای طول روز از نیمهشب آغاز شده و تا سپیدهدم ادامه مییابد. در پایان مراسم نیز دسته به سمت ساحل حرکت میکند و تعزیه یا تجه یا همان نماد یاد شده توسط مردم به آب سپرده میشود. در سالهای اخیر برگزاری مراسم حسی دشوار شده است.
یکی از دلایل این امر لزوم ساخته شدن تعزیه یا مقبره مینیاتوری جدید در هر سال است. با اینحال در طول زمان و در گذر نسلها سازندگان تعزیه یا نمادهای چوبی یاد شده رفته رفته کاهش یافته است و نسل جوان تمایلی به انجام این کار از خود نشان نمیدهد. در مجموع شکل ظاهری برگزاری مراسم حسی با مراسم عزاداری محرم در بسیاری از نقاط جهان متفاوت است و بیش از تمام آنها یک کارناوال خیابانی را تداعی میکند، اما شاید بتوان گفت روح این مراسم کم و بیش همسان با دیگر مراسم مشابه شیعیان در نقاط مختلف جهان است.
ضرب المثل/ اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد
بیتوته/ این مثل در مورد افرادی گفته می شود که متکی به غیراند و به خداوند توکل ندارند.
در زمان قدیم پادشاهی بوده به نام اکبر، این پادشاه افراد چاپلوس و متملق را همیشه دور خودش جمع می کرد تا از او تعریف کنند. در اطراف قصر اکبر شاه همیشه گدایان زیادی به حمد و ثنای اکبرشاه مشغول بودند. در میان این گداها دو گدای نابینا به نام های قاسم و بشیر بودند. بشیر به خاطر اینکه چاپلوسی کرده باشد و پادشاه به او چیزی بدهد مرتب می گفته است:«اکبر بدهد.» اما قاسم می گفته:«اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد.»
چون اکبر شاه افرادی را که از او تعریف می کردند و او را بخشنده می خواندند دوست می داشت، یک روز دستور داد یک مرغی بریان کنند و مقداری زر سرخ در شکم مرغ بگذارند و با مقداری برنج برای بشیر ببرند. بشیر که از همه جا بی خبر بود طمع بر او غالب شد و آن مرغ و برنج از گلویش پایین نرفت و آن را به دو ریال به قاسم فروخت. قاسم هم مرغ و پلو را برای زن و بچه اش به خانه برد. شب وقتی مشغول خوردن مرغ و پلو شدند زرهای سرخ را دیدند و شکر خدا را به جا آوردند.
به این منوال اکبر شاه چند روز پشت سر هم مرغی بریان همراه با زر سرخ برای بشیر می فرستاد و بشیر هم هر روز آن را به قیمت ناچیز به قاسم می فروخت. تا اینکه روزی باز گذار اکبر شاه به پشت قصر افتاد و دید بشیر این جمله معروف را تکرار می کند و می گوید: «اکبر بدهد.» قاسم هم می گوید: «اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد.» اکبر شاه تعجت می کند و بشیر را به قصر می طلبد و به او می گوید: « ای مرد، چند روز است که من برای تو مرغ بریان که شکمش پر از زر سرخ بوده فرستادم. آنها را چه کردی؟ تو دیگر محتاج نیستی.»
بشیر بیچاره که تازه می فهمد چگونه آن همه زر سرخ را از دست داده، آه از نهادش بلند می شود و می گوید: « ای قبله عالم، من آن مرغها را نخوردم و آنها را به قیمت ارزانی به قاسم فروختم.» اکبر می گوید: « ای احمق، قاسم درست می گوید. اکبر کیست که بدهد؟ خدای اکبر بدهد.» و او را از قصر بیرون می کند.
برگی از تاریخ/ نگاهی به زیارت امام حسین (ع) در طول تاریخ
مهر/ وقایع مختلفی در طول تاریخ سبب بسته شدن راه کربلا شده است. از حکومتهایی که قصد تخریب حرم امام حسین (ع) را داشتهاند تا وقایعی که باعث تعطیلی زیارت میشدند.
خبرش خیلی زودتر از اخبار مهم دیگر که با همین شیوه اول در خبرگزاریها و بعد در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، به دست مردم رسید. خبر دهان به دهان و گوشی به گوشی میچرخید و دلشوره میافتاد به جان کسانی که تمام برنامهریزیشان را کرده بودند که از راه زمینی خود را قبل اربعین به عتبات برسانند.
دیگر کلیدواژه «تحولات عراق»، «درگیریهای خیابانی بغداد» و چیزهایی از این دست برای کسانی که موارد مشابه این اتفاق در ماههای گذشته را رصد نمیکردند، مهم شده بود. کسانی که نه کاری به جناح چپ و راست عراق داشتند نه درگیریهای سیاسی، کولهشان را بسته بودند و پاسپورت به دست فقط به این فکر میکردند که اربعین باید کربلا باشند.
خبر بسته شدن مرزهای زمینی عراق که فقط یکی دو روز اعتبار داشت، چنان بین جامعه مخاطب وسیع خودش داغ شد که هنوز هم بحث بسته شدن یا نشدن راه کربلا در جمع زائران اربعین مطرح است. همچنین صحبت بر سر اینکه آیا التهاباتی که چند سالی است قبل از اربعین هر بار به بهانهای زبانه میکشد و امنیت عراق به هم میریزد از یک جرقه عمدی شعله میگیرد یا طبیعی است؟
هر چه که باشد، با نگاهی به تاریخ به نتیجه جالبی میرسیم. هدف قرار گرفتن زیارت امام حسین (علیه السلام) همیشه در ادوار مختلف تاریخ اتفاق افتاده، اما چیزی که بعد از سالها به جا مانده، همان حرم و همان زیارت است، نه جریانی که قصد داشته با هدف قرار دادن آن خود را تثبیت کند.
اولین بار کی به زیارت اباعبدالله (علیه السلام) تعرض شد؟
اگر بنا باشد تاریخی برای اولین زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) تعیین کرد، باید آن را تا لحظه خاکسپاری بدن مطهر توسط قبیله بنی اسد عقب برد و روستاییان اطراف دشت کربلا را اولین زائران قبر سیدالشهدا نامید. اما بنا بر نقلی اولین بقعه که سازه کوچکی بر قبر مطهر بود، توسط مختار ثقفی در سال 65 ه. ق بنا شد.
بعد از زمامداری کوتاهمدت مختار ثقفی بر شهر کوفه، وقتی دوباره این شهر به کشاکش آل امیه و آل زبیر گرفتار شد، هیچ وقت زیارت قبر سیدالشهدا بی دردسر نبود. علتش همان علتی بود که تا صدها سال بعد با همان علت به حرم و زیارت کربلا دست درازی میشد. حکومتهایی که بنا را بر ظلم میگذاشتند، زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) را قدم برداشتن در مسیر مبارزه با ظلم میدیدند و از نگاهی دیگر، زیارت کربلا یک جور اعتراض به حکومت تلقی میشد.
بعد از سختی زیارت در دوره امویان، عباسیان روی آل امیه را نیز سفید کردند. آنها که جلوگیری از زیارت را کافی نمیدیدند، برای اولین بار کمر به تخریب کامل این بارگاه بستند. حرم امام حسین (علیه السلام) در طول حکومت عباسیان سه بار به طور کامل تخریب و دوباره طی سالها توسط مردم ساخته شد.
زیارت کربلا در دوره عباسیان یکی از سختترین دورهها را به خود دید به طوری که مردمی که قصد زیارت داشتند باید خود را مسافر قادسیه یا روستاهای نزدیک به کربلا جا میزدند تا کسی از قصد زیارتشان بو نبرد. مأموران حکومت اگر مسافری که قصد زیارت کربلا داشت را دستگیر میکردند، ساده نمیگذشتند. زائران در این دوره در گروههایی با تعداد کم، مسافر و ساکن روستاهای اطراف کربلا میشدند و از آنجا شبانه خود را به قبر سید الشهدا (علیه السلام) میرساندند.
حوادثی که همیشه زیارت را در بیم و امید قرار میدهند
بعد از عباسیان، حکومتهای مختلفی در طول تاریخ زیارت کربلا را بر مردم سخت میگرفتند یا آن را ممنوع میکردند. اما نکته غریب اینجاست که همیشه حوادثی فارغ از حکومتها هم بودهاند که یک دفعه بساط زیارت را برای بازه زمانی کوتاه یا بلندی جمع میکردند. با نگاهی به این وقایع که کم هم نیستند میتوان پی برد که انگار زیارت کربلا همیشه بین خوف و رجا بوده و هیچ وقت در طول تاریخ زائران به یقین نمیدانستند که آیا میتوانند چند ماه بعد به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) بروند یا خیر.
حرم اباعبدالله (علیه السلام) چند بار در حکومتهایی که اجازه زیارت داده بودند، مورد تعرض کسانی غیر از مأموران حکومتی قرار گرفت که هر بار زیارت را برای مدت زمانی مختل کرد. از جمله این وقایع میشود به حمله غارتگران در دورههای مختلف اشاره کرد. غارتگرانی که به طمع طلاها و زیورآلات اهدایی به حرم به آن حمله میکردند و طوری قتل و غارت به راه میانداختند که زیارت برای مدتی تعطیل میشد و بعد از آن هم زائران از ترس غارت، کمتر و محتاطتر به زیارت میرفتند.
در این بین، نمیشود از ذکر یکی از خونبارترین کشتارهای کربلا گذشت. حمله وهابیان به کربلا در سال 1216 ه. ق بیش از 1000 تن بی گناه را در صحن و حرم کربلا به خون کشید. قبیله آل سعود پس از آنکه بیابان حجاز را زیر سلطه شمشیر خود در آوردند و حکومتی جامع از قبایل آن تشکیل دادند، در زمان عبدالعزیز دومین پادشاه خود، دست به جنایتی خونین در کربلا زدند. بعدها آل سعود این جنایت را پاسخی به حمله عدهای به کاروان حج در روز عاشورا یا عید غدیر اعلام کرد، اما این ادعایی بود که هیچ وقت صحت آن به درستی بررسی نشد.
هجدهم ذی الحجه آن سال شهر کربلا با هجوم وهابیهای منتسب به حکومت تازه تأسیس آل سعود به خاک و خون کشیده شد. 50 نفر دور ضریح و 500 نفر در صحن حرم کشته شدند، اما راویان شمار کشته شدهها را بیش از هزار نفر تخمین زدهاند. حرم اباعبدالله (علیه السلام) و شهر کربلا طی این حمله چنان غارت شد که حجازیها برای بردن اموال غارت شده از بیش از 4 هزار شتر استفاده کردند.
از این اتفاق گرفته تا درگیریهایی که در دوره عثمانی باعث بسته شدن حرم میشد و بعدتر در دوره بعثیها که کم و بیش زیارت برای زائران سخت بود. البته در این بین، «انتفاضه شعبانیه» را هم نباید از یاد برد که طی آن به دستور صدام حسین، حرم کربلا با زائرانش به گلوله بسته شد.
در سالهای اخیر هم با حمله آمریکاییها و بعد از آن نمود گروههای تکفیری مثل داعش و دلایلی دیگر زیارت کربلا همواره بین خوف و رجاء بسته شدن یا نشدن مسیر زیارت بوده است. با نگاه به تعداد دفعاتی که در طول تاریخ مسیر زیارت امام حسین به دلایل مختلف بسته شده است میتوان دریافت که به هر دلیل نامعلومی انگار امکان مشرف شدن به این آستان با زیارت دیگر اماکن مقدس شیعیان متفاوت است.
همه چیز درباره تاریخ انقضای داروها
برترین ها/ در خانه خیلی از ما داروهایی پیدا میشود که مدتهاست کسی از آنها استفاده نکرده است. معمولا ما عادت نداریم دوره درمان را کامل کنیم و همیشه داروها اضافه میماند. این داروها آنقدر در یخچال یا قفسه داروهای خانه ما میماند تا تاریخ مصرفش میگذرد. اما آیا میدانید تاریخ مصرف داروها را باید از کجا فهمید، باید با داروهای تاریخ گذشته چه کرد و مصرف داروی تاریخ گذشته چه تاثیری بر بدن دارد؟ در این مطلب به تمام این سؤالات پاسخ داده میشود.
تاریخ انقضای داروها کجا نوشته شده؟
اگر ورق آلومینیومی قرص را در دست بگیرید، انتهای آن عددهایی درج شده است؛ این عددها به روشهای مختلف تاریخ انقضای دارو را نشان میدهد. EXP مخفف Expiration یا همان تاریخ انقضاست. این تاریخ را با ماه و سال عنوان میکنند. برای کرمها و پمادهای تیوپی این تاریخ روی انتهای تیوپ و جایی که تیوپ بسته میشود نوشته شده است. این تاریخ معمولا روی در جعبه هم نوشته میشود. تاریخ انقضای شربت، قطره و داروهای مایع دیگر به صورت برجسته روی برچسب شیشه و روی در جعبه آن نوشته شده است.
برای آمپولها هم برای مطمئن شدن از تاریخ انقضای آنها میتوانید به برچسب دور آمپول نگاه کنید. روی آن تاریخ نوشته شده است. ممکن است روی قسمت سر آمپول یا شربت هم تاریخ انقضا را نوشته باشند. معمولا داروها بعد از گذشت 3 سال از زمان تولید منقضی میشوند. این زمان برای داروهای مختلف متفاوت است، اما بیشترین زمان برای انقضای داروها 5 سال بعد از تولید است و بعد از گذشت این زمان تمام داروها منقضی میشوند.
شرایط مناسب نگهداری دارو را بدانید
تاریخ مصرف هر دارو فقط وقتی درباره آن صدق میکند که در شرایط استاندارد نگهداری شود. شرایط استاندارد نگهداری هر دارو روی آن نوشته شده، اما برای بیشتر داروها شرایط مساعد، نگهداری در هوای خشک و خنک و اجتناب از یخزدگی آنهاست بنابر این بدترین جا برای نگهداری داروها حمام است که خیلی از خانوادهها از قفسهای در آن برای نگهداری از داروهایشان استفاده میکنند. اگر دارو زیر نور آفتاب ماند، در جریان رطوبت قرار گرفت، یخ زد یا بیش از حد داغ شد، بهتر است آن را دور بریزید حتی اگر تاریخ انقضای آن تمام نشده باشد.
تتراساکلینهای کشنده
بعضی از داروها با گذشت زمان انقضایشان مواد سمی از خود تولید میکنند و استفاده از آنها بسیار خطرناک است. در واقع فقط پزشکان و داروسازان میتوانند بگویند کدام دارو خواصش را از دست میدهد و کدام دارو سمی میشود و شما به عنوان مصرف کننده بهتر است داروهای تاریخ گذشته را دور بریزید.
برای مثال خانواده تتراساکلینها در صورت تاریخ گذشته بودن تبدیل به یک فرآورده شیمیایی جانبی سمی شده و مصرف آنها باعث پیدایش سندرم فانکونی میشود. این بیماری به لولههای پروکسیمال نفرونهای کلیوی حمله میکند و در آن گلوکز، اسیدهای آمینه، اسید اوریک، فسفات و بیکربنات به جای بازجذب، از طریق ادرار دفع میشوند. افراد مبتلا به این بیماری به پرادراری، عطش و کمآبی بدن، نرمی استخوان در بچهها و استئومالاسی در بزرگسالان دچار میشوند. این بیماری در کودکان باعث اختلال رشد هم میشود بنابر این بهتر است تاریخ داروها را قبل از مصرف حتما بررسی کنید تا اگر دارو جزو داروهای مشابه تتراساکلین بود به بیماری دچار نشوید.
داروهای 30ساله
سال گذشته شبکه یک تلویزیون فرانسه گزارشی درباره داروهایی منتشر کرد که بعد از گذشت 30 سال از تاریخ انقضای آنها همچنان خواص خود را حفظ کرده بودند. به گفته این گزارش حداکثر طول عمر داروها 5 سال ذکر شده، اما بعضی از داروها بسیار بیشتر از این زمان عمر میکنند. به مدتزمانی که دارو ماندگار است اصطلاحا Shelf Life یا عمر قفسهای میگویند.
بیشتر داروها با گذشتن عمر قفسهایشان خاصیت خود را از دست میدهند. البته نه به این معنی که با گذشت یک روز دارو کلا خواص خود را از دست بدهد. معمولا این تضعیف شدن خاصیت به مرور صورت میگیرد. برای مثال اگر از تاریخ انقضای دارویی که مصرف میکنید یک سال گذشته باشد، آن دارو ممکن است 20 درصد خواص خود را از دست داده باشد. این کاهش هرسال با یک ضریب خاص صورت میگیرد این قانون بیشتر مربوط به قرصهاست. داروهای مایع زودتر خراب میشوند. دیده شده که بعضی از قرصها بعد از گذشت مدت طولانی از تاریخ انقضای آنها همچنان خواص خود را حفظ کردهاند.
قطرهها را از دور بریزید تا فاسد نشود
قرصها بیشترین عمر را بین داروها دارند، اما عمر داروهای مختلف با هم فرق میکند. هر نوع دارو بسته به جامد یا مایع بودن و مواد نگهدارندهای که در آن وجود دارد، عمر خاصی دارد. برای مثال قطرههای چشم مواد نگهدارنده دارند و به شرطی که باز نشوند تا پایان تاریخ انقضا قابل استفادهاند، اما اگر در این قطرهها را باز کردید باید حداکثر ظرف 3 ماه دارو را تمام کنید، چون دارو در معرض باکتریها قرار میگیرد و آلوده میشود.
البته این در صورتی است که از فاصله قطره را داخل چشم بریزید. اگر نوک ظرف قطره با چشم تماس پیدا کرد باید بلافاصله آن را دور بریزید، چون استریل بودن خود را از دست میدهد و آلوده میشود. قطرههای اشک مصنوعی که برای یک بار مصرف طراحی شدهاند را هم باید بلافاصله بعد از مصرف دور بیندازید.
ترکیبیها خطرناکترند
داروهایی که به صورت ژل هستند به دلیل وجود آب در آنها زود فاسد میشوند. بهتر است آنها را 3 ماه بعد از باز کردن دور بیندازید. اسپریهایی که از طریق مخاط بینی جذب میشوند هم بعد از باز شدن فقط تا یک هفته قابل استفاده هستند و بعد از آن تاثیرگذاریشان از بین میرود و بهتر است آنها را دور بریزید.
در عین حال داروهای ترکیبی که در داروخانه ساخته میشوند کمترین طول عمر را بین داروها دارند. این داروها را باید حداکثر در مدت 3 تا 4 هفته مصرف کرد، اما بهتر است زمان ماندگاری آنها را از دکتر داروساز بپرسید، چون ممکن است عمر بعضی از این داروها کمتر از این مقدار باشد. این داروها مواد نگهدارنده ندارند به همین دلیل به شدت آمادگی آلودگی میکروبی و قارچی دارند.
اگر دارو طوری به شما تحویل داده شد که مجبور شدید برای مصرف انگشتتان را داخل آن بزنید مطمئن باشید که خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنید دارو فاسد میشود، چون یک کلونی جدید باکتری وارد آن میکنید که مستعد رشد باکتری است. کرمهای دستساز که برای پوست تجویز میشوند هم معمولا اینچنین هستند.
داروهای منقضی را چه باید کرد؟
داروهای تاریخ گذشته را باید دور بریزید. بهتر است این داروها را در پلاستیک بپیچید و دور بریزید. شربتها و قطرهها را اول در فاضلاب خالی کنید بعد شیشههای آنها را دور بریزید. البته دور ریختن داروها باید با احتیاط صورت بگیرد. بعضی از داروها وقتی تاریخ مصرف آنها میگذرد میتوانند برای محیط زیست خطرناک باشند. این داروها علاوه بر انسانها، میتوانند برای حیوانات و محیط زیست هم خطرناک باشند. مثلا میتوانند وارد جریان آب زیرزمینی شوند و منابع آب را آلوده کنند.
به علاوه ممکن است توسط حیواناتی مثل سگ، گربه یا حتی پرندگان خورده شوند و به آنها آسیب برسانند به همین دلیل بهتر است اگر داروی تاریخ گذشته در خانه دارید درباره آن با پزشک یا داروساز مشورت کنید. اگر دارو، جزو داروهایی بود که بعد از انقضا سمی میشوند بهتر است آنها را به مراکز درمانی تحویل دهید. هلال احمر هم این داروها را از شما تحویل میگیرد تا با شرایط درست و بدون آسیبرساندن به محیط از بین ببرد. برای آمپولها باید دقت بیشتری کنید.
اگر در درمانگاه تزریق انجام میدهید آنها خودشان طبق اصول ضایعات را دور میریزند، اما اگر در خانه تزریق میکنید و سرنگ با سوزن را دور میاندازید حتما آن را در کاغذ بپیچید تا باعث انتقال بیماری نشوند. یادتان باشد تهران پر از ضایعات جمعکن است و این ضایعات ممکن است به آنها آسیب برساند.
24 وسیلهای که فقط دهه شصتیها آن را میشناسند
خراسان/ سرعت تغییر و تحولات در تولید ابزارها و گجتها چنان بالاست که نسل جدید، بسیاری از وسایل مهم زندگی در 2 دهه قبل را نخواهند دید، مروری بر این وسایل نوستالژیک داریم
توصیفی تقریبی از شروع روز برای یک دهه شصتی، صبح که از خواب بیدار میشدم مادر در یک سماور برقی بزرگ چای درست میکرد. در یک شیرجوش قدیمی که تهش سیاه بود، شیر تازه را که از شیرفروش موتور سوار خریده بود ، داغ میکرد. قبل از صبحانه میرفتم سراغ پیچ تلویزیون، روشنش میکردم و کلی با آنتنش ور میرفتم تا بتوانم شبکه 2 را بگیرم و کمی کارتون ببینم. هربار که یک ماشین از داخل کوچه رد میشد تصویر میپرید و یک بخشی از برنامه کودک را از دست میدادم.
نان تازه را با پنیر لیقوان و شیر داغ میخوردم. برادر گرامی با واکمنش از راه میرسید و میگفت اگر به جایش برای ناهار نان بخرم اجازه میدهد با آتاریاش بازی کنم. آن موقعها برای هر وعده، نان تازه میخریدیم. مامان یک 5 ریالی میداد تا وقتی برای خرید نان رفتم سرکوچه از تلفن همگانی با منزل خاله تماس بگیرم و بگویم ما عصر به خانهشان میرویم. توی راه از جلوی کلوپ محل رد میشدم که همراه با فیلمهای مجاز، نسخه VHS رمبو را هم کرایه میداد. چند وقت پولهایم را جمع کرده بودم تا یک شب ویدئو را همراه چند تا فیلم بروسلی از این جا کرایه کنم.
صفهای طولانی نان با گپ زدن قابل تحمل بود. زنبیل که پر از نان میشد بخش تیز دسته زنبیل دستهای کوچک و کودکانهام را اذیت میکرد. توی راه یکی از رفقا میآمد جلو با دوچرخهای که پر بود از گلچرخهای رنگی و یک زنگ خوشگل هم روی دستهاش بود. میگفت: «لیزرم رو دیدی؟ داییم از بندر برام آورده». توی راه از کنار بچههایی رد میشدم که یک گوشه در حال تیلهبازی بودند. امروز تیله، فردا کارت و روز دیگر دریبل گل.
حالا امروز که به آن روزها فکر میکنم میبینم فقط حدود 30 سال گذشته اما انگار به اندازه 100 سال متفاوت از بچه های امروز زندگی کردیم، بچهای که با صدای قُلقُل چایساز بیدار میشود. از یخ ساز یخچال آب میخورد و اسم کُلمن برایش ناآشناست. خیلی که گرسنه شود کمی شکلات صبحانه را روی نان تُست بستهای بیمزهای که پدرش دیشب خریده میمالد چون میداند ساعت 11 بیدار شده و دو ساعت دیگر وقت ناهار است. کمی با گوشی مادرش بازی میکند. توی مجتمع آپارتمانیشان هیچ دوستی ندارد، به جای فوتبال و دوچرخهسواری در کوچه با پلیاستیشن بازی میکند؛ بدون این که بداند نسل پدرش چه سرگرمیهای جالب و دلخوشیهای لذت بخشی داشتند. این پرونده خاطره بازی با ابزارها و گجتهایی است که متولدان 1400 به بعد هیچ وقت از نزدیک آنها را تجربه نخواهند کرد.
شماره گیر تلفن؛ خستهکننده
فکر کنید بخواهیم با یک شهر دیگر یا تلفن همراه تماس بگیریم و تنها ابزارمان هم یک تلفنقدیمی با شمارهگیر باشد. برای هر عدد با تلفن آنالوگ باید کلی معطل میشدیم. اگر شمارهگیر تا ته برنمیگشت و برای گرفتن عدد بعدی عجله میکردیم کل فرایند را باید دوباره انجام میدادیم؛ ته ملال.
قاب کنترل؛ زندان آلکاتراز
یعنی میزان مراقبت والدین ما از کنترل تلویزیون چند برابر بچههایشان بود. خب از هر بچه چند ورژن بود اما کنترل همان یکی بود و برای همین برایش قاب میخریدند. رویش هم پلاستیک میکشیدند. حتی دیده شده بود اطرافش سیم خاردار و مین ضد تانک هم بگذارند که کسی به کنترل نزدیک نشود. اصولاً آن زمان همه چیز یک کاور و محافظ داشت. به طور مثال مبلها یک کاور و روکش پلاستیکی داشتند که در تابستان مثل لواشک چسبناک میشد.
تلفن سکهای؛ تلفنهای گرسنه
تلفن های سکهای و همگانی قدیمی با آن کیوسکهای همیشه داغ و بوگندو تنها راهی بودند که خیلی از خانوادهها با هم در تماس باشند. حیف تلفنها خیلی گرسنه بودند و بیمحابا سکهها را میخوردند. کیوسکها هم پر بودند از یادگاریهای شاعرانه و عاشقانه. گاهی هم تحلیلهای سیاسی و اجتماعی. همیشه هم یک نفر پشت کیوسک با 5 ریالی به شیشه میزد و میگفت: «بدو بابا عجله دارم، این لامصب رو گذاشتن برای کار واجب نه احوالپرسی».
دوربینهای مکه؛ مامان بزرگ ممنون
کلاً سوغاتی دادن مامانبزرگها بعد از سفر حج چهار حالت بیشتر نداشت، یا شما نوه بزرگ بودید که واکمن میگرفتید، یا نوه دوم که دوربین مکهای، یا نوه فسقلی که ماشین کنترلی، اگر هم دختر بودید عروسک یا یک قواره چادر رنگی. البته دوربین مکهای یک اسم من درآوردی است که به وسیلهای میگفتیم که اسلاید داخلش قرار میگرفت و تصاویرش رد میشد. همه تصاویر هم مربوط به مکه و مدینه بود. گاهی ممکن بود یکی خلاقیت بهخرج دهد و نگاتیو دوربین داخلش بگذارد که همان تصاویر سیاه را درشتتر میدید.
وسایل نجاری و بنایی؛ پدرهای همه کاره
هرپدری کلی اره، تبر، کلنگ، بیل و... داشت که هرکاری را در منزل لازم بود بدون نیاز به آوردن تعمیرکار انجام میداد. از برف پارو کردن تا کارهای برقی، نجاری و بنایی. البته این روحیه خودکفایی فقط در پدرها نبود. مادرها هم رب، خیارشور، ترشی، شوری و... را خودشان درست میکردند. لباسهای بچهها را هم با چرخهای قدیمی میدوختند. پیژامههایی راه راه که تا زیر چانه بالا میآمد.
ضبط چندکاره؛ خود کارآگاه گجت
یک نوع ضبطهای چند کاره بود که هم کاست میخورد، هم رادیو داشت، هم مهتابی و در نهایت چراغ قوه. راحت شارژ میشد. به مدت طولانی شارژ را حفظ میکرد و کارراهانداز بود.
آتاری دستی؛ تتریس و مار
یک کنسول جیبی ساده و محبوب که گفته میشد 10 هزار بازی دارد اما در حقیقت دو نوع بازی داشت که هر کدام را به 5 هزار مدل مختلف ارائه میکرد. مار (اسنک) و تتریس (خانهسازی) بازیهای اصلی این کنسولها بود. باتری میخورد و زودتر از حد معمول هم کسل کننده میشد.
کنسول های بازی؛ قارچ خور و رفقا
کنسولهای قدیمی، بازیهای ساده و با گرافیک پایین اما اعتیادآوری داشتند، از آتاری که بازی هواپیمایش هنوز جذاب است تا میکرو که قارچ خور و کنترل داشت، تا سگا که ته بازیها بود و یک فوتبال بسیار بیکیفیت داشت. البته بچه مایه دارها کومودور و پیاس وان داشتند.
واکمن؛ متخصص گیرکردن
واکمن شامل یک ضبط کوچک بود که یک هدفون سبک و کوچک به آن وصل بود و به کمر متصل میشد تا هنگام پیادهروی، ورزش و تفریح بتوانیم موزیک گوش کنیم. ولی یا نوار داخلش گیر میکرد یا ابرهای هدفون خراب میشد و گوش را آزار میداد یا همه اتفاقات با هم میافتاد. واکمنهایی که بچههای قدیم داشتند در بیشتر مواقع توسط مادربزرگها از مکه به عنوان سوغاتی خریداری میشد و مثل همه تولیدات چینی، کیفیت بسیار پایینی داشت.
نوار ویاچ اس؛ بیخیال کیفیت
ویاچ اس نسل طلایی بود اما پردردسر. اگر بخشی از یک فیلم را دوبار تماشا یا از روی فیلم رد میکردیم نوار آسیب میدید و پرشدار میشد. دستگاهها هم دردسرهای خودشان را داشتند. در بیشتر مواقع هر نوار مخصوص یک فیلم بود و برای داشتن یک آرشیو جذاب از سینمای جهان نیاز به یک اتاق بزرگ بود. اما حالا با یک هارد 2 ترابایتی میشود هرآن چیز با ارزشی را که در تاریخ سینما رخ داده ، داشت.
نوار کاست؛ رفیق صمیمی خودکار
نوار کاست نوستالژی محض بود. جمع شدنش داخل ضبط آغاز یک فرایند تخصصی و نفسگیر در حد خنثی کردن بمب بود. چون اگر هنگام جمع کردن نوار از داخل ضبط، یا پیچاندنش داخل خود حلقه اشتباهی میکردیم پاره میشد و دردسرها شروع میشد.
جاسوییچی موزیکال؛ تا میتونی پز بده
این جاسوییچیها هیچ قابلیتی به جز پخش یک موزیک ساده نداشت اما خوراک پُز دادن به صغیر و کبیر بود. علتش هم مشخص نیست. اما خیلی کیف میداد.
لیزر؛ تهِ فناوری فضایی
جاسوییچیهای لیزری هنوز هم در بازار هستند؛ اما آن موقع خیلی جدی یک پدیده علمی و در حد ماورایی محسوب میشدند که انگار از خود ناسا خریداری شدند.
پیجر؛ چی بود واقعاً؟
در دهه 80 که یک سیمکارت حدود یک میلیون تومان هزینه داشت و گوشیها هم تنوع امروز را نداشت یک وسیله ارتباطی آمد که نه سیمکارت گران لازم داشت نه گوشی. برای استفاده از پیجر، شما باید با شرکت مربوط تماس میگرفتید و پیغامتان را میگفتید تا آنها هم متن کوتاه شما را روی پیجر فرد مخابره کنند. پیجرها فقط دریافت کننده بودند و پیغامی با آنها ارسال نمیشد.
آب تصفیهکن؛ چی رو تصفیه میکرد دقیقا؟
آب تصفیه کن بیشتر در دهه 80 رونق داشت. یک دستگاه عجیب که موج زیادی ایجاد کرد. یکهو همه خانهها پر شد از وسایلی که پر از شن وماسه بود. مکانیزم مشخصی برای تصفیه نداشت. حتی معلوم نبود بخش تصفیه نشده را کجا هدایت میکند. ولی خب پرطرفدار بود و داشتنش در هر خانهای واجب. موجش هم که فروکش کرد نیست و نابود شد.
فلاپی؛ حجم ویرانگری از اطلاعات
امروز راحت روی فلشهای 128 گیگابایتی کلی فیلم رد و بدل میکنیم، اما اوایل دهه 80 تنها ابزار دستمان یک فلاپی بود که اگر خراب میشد کل اطلاعاتمان راحت میپرید. برای همین همیشه اطلاعاتی مثل پروژه درسی «مهارت های کامپیوتر» سوم دبیرستان را روی دو تا فلاپی میریختیم که دردسر نشود.
مودم دایل آپ؛ سلطان قیژ قیژ
هرچند این روزها اینترنت بدجوری روی اعصاب همه ماست، سرعت پایین و قیمت بالا، اما آن روزها سرعت اینترنت در حد سرعت لاک پشت بود. با قیژ قیژ وصل و اگر کسی با منزل تماس میگرفت قطع میشد.
ریشتراش دستی؛ گاز نگیر لعنتی
ریشتراشهای دستی مثل قیچی کوتاه کردن پشم بز زمخت و زشت بودند. بدجوری هم کله آدم را گاز میگرفتند. اما آن موقع آرایشگاه رفتن برای دانشآموز سوسول بازی بود. چند وقت یک بار پدر خانواده کچلت میکرد تا مدرسه گیر ندهد. اگر احیاناً عروسی خواهر یا خاله در میان بود کل محل باید استشهاد جمع میکردند تا مدرسه راضی شود یک ماه موهایت را نتراشی.
آفتابه مسی؛ وزنه 120 کیلویی
فکر کن شب تاریک، در یک حیاط بزرگ و پر از درخت مجبور شوی بروی دست شویی. تهش یک آفتابه را که به خودی خود سنگین است پر از آب کنی و نتوانی بلندش کنی. آخر چرا؟
خود سکه؛ واقعاً یادش بهخیر
سکه فقط وسیله خرید و فروش نبود. با آن کاردستی درست میکردیم. دایره میکشیدیم. زیرکاغذ میگذاشتیم و هنرنمایی میکردیم. هر بار یک سکه جدید میآمد با ولع به همدیگر نشان میدادیم و از داشتنش کلی کیف میکردیم. حتی خیلیها کلکسیون سکه داشتند. سکههای قدیمی و جدید. ولی الان یک بچه ته تهش بداند سکه طلا چیست که آن هم با این قیمت، تماشایش از نزدیک کار هر کسی نیست.
دفتر خاطرات و پاکت نامه؛ بنویس با چشمان خیس
قبلاً عادت داشتیم با نوشتن هم با خودمان صحبت کنیم هم با بقیه. احساساتمان را هنگام نوشتن کامل بیرون میریختیم. حرفها را بهتر میگفتیم و لحظات را در خاطرات ثبت میکردیم. الان عکس و استیکر جای خوب خاطرات قدیم را گرفته.
قفس مرغ و خروس در منزل؛ چه بوی بدی...
هر خانهای یک قفس برای مرغ و خروسها کنار حیاط داشت که بوی بد، سوسک، هزارپا و... از آنجا میزد بیرون. هر روز یک نفر باید چک میکرد ببیند خانواده تخم مرغی کاسب شده یا نه؟
ساعت زنگدار؛ نترسید ساعت بود...
ساعت های قدیمی یک چکش داشتند در حد چکش شخصیت ثور در فیلم «اونجرز» که بعد از برخورد آن با فلز گوشه ساعت با سرعت برق از جایت میپریدی و میفهمیدی هنوز توی کره زمین هستی و فقط ساعت زنگ زده.
دوربین آنالوگ؛ یک حلقه 36 تایی، اسمتو روش نوشتم
دوربین های آنالوگ با حلقههای فیلم 24 و 36 تایی که باید در یک سال همه خاطرات ریز و درشت یک خانواده را ثبت میکردند. از هر موقعیت فقط حق گرفتن یک عکس را داشتیم و بهترین ژست نگاه کردن به آینه بود. آن خاطرات ثبت میشد، هرچند ضعیف، هرچند بیکیفیت اما روح داشت. چون زندگی واقعی در آن جریان داشت. امروز شبکههای اجتماعی پر است از خاطرات ساختگی، از لحظاتی که شیرینیاش حس نشده اما تظاهر به خوب بودن آن داریم. آن روزها شیرین بود چون همه چیز خوب یا بد واقعی بود و برای دل خودمان زندگی میکردیم.
نویسنده : سیدمصطفی صابری روزنامهنگار
گردشگری/ زیباترین روستاهای ایران؛ سفر به طبیعتی بکر و دلانگیز
ایرنا/ بیشتر روستاهای زیبای ایران طبیعتی بکر و دست نخورده دارند، آب و هوایشان دل انگیز و سالم است، خوراکیهای جذاب و مخصوصی دارند، اهالی آن ها مهمان نواز هستند و آداب و رسوم جذابی دارند.
دهکده اورامانات تخت، کردستان
تعداد زیادی از زیباترین روستاهای ایران در دامنه کوههای بلند و روی زمینهای شیب دار ساخته شدهاند. دهکده اورامانات تخت نمونه جذابی از این نوع روستاهای زیبای ایرانی است. قدمت تمدن در برخی مناطق اورامانات تخت به 40هزار سال میرسد. این روستا در رشته کوه زاگرس واقع شده و خانههای سنگی آن مثل ماسوله به صورت پلکانی روی هم قرار گرفتهاند.
رودخانههای سیروان و لیله به این روستا سرزندگی میبخشند و جنگلهای اطراف آن با درختان گلابی وحشی، زالزالک و بلوط، طبیعت چشم نوازی خلق میکنند. اورامانات تخت 1450 متر از سطح دریا فاصله دارد و این موضوع باعث شده که در بهار و تابستان آب و هوای معتدل و دلنشینی در این منطقه حاکم باشد.
خوب است بدانید که اورامانات تخت از 2 قسمت کوچک و بزرگ تشکیل شده که قسمت کوچک آن متعلق به شهر حلبچه در عراق است و قسمت بزرگ آن، بخشی از استانهای کرمانشاه و کردستان محسوب میشود. دهکده اورامانات تخت از 3 قسمت هورامان تخت، ژاورو و لهون تشکیل شده است.
چطور به اورامانات تخت سفر کنیم؟
برای بازدید از این روستای تاریخی که یکی از زیباترین روستاهای ایران است، باید پس از عزیمت به استان کردستان 75 کیلومتر را به سمت جنوب شرقی شهرستان مریوان طی کنید.
روستای زیارت، گرگان
یکی از بقایای دوران قاجار و پهلوی روستای زیارت گرگان است که جنگلهای سرسبز، جادههای روستایی و یک آبشار کوچک حیرتانگیز در انتهای روستا آن را به یکی از زیباترین روستاهای ایران برای دوستداران طبیعت تبدیل کرده است. بهترین زمان برای سفر به این منطقه که 1000 متر از سطح دریا فاصله دارد اواسط بهار و اوایل تابستان است. در این زمان، هوا خیلی گرم نمیشود و میتوانید از باد خنکی که در صبح و شب میوزد لذت ببرید. مردم محلی روستای زیارت مهربان و مهماننواز هستند و امام زادهای که در روستا واقع شده برای آنها اهمیت بسیاری دارد.
روستای زیارت احتمالا برای هر کسی محلی آرام، آرامشبخش، سنتی و باستانی است که هیاهوی شهر را به باد فراموشی میسپارد. اگر قصد دارید به استان گلستان یا گرگان سفر کنید، این روستا میتواند محل مناسبی برای اقامت باشد.
چطور به زیارت سفر کنیم؟
روستای زیارت فاصلهای 20 دقیقهای از جنوب گرگان دارد و بخش اول مسیر آن، بلوار نهارخوران است که خود مکانی توریستی و جذاب است.
روستای میمند، کرمان
اگر درمورد روستاهای غاری و تاریخی ایران کنجکاو هستید، بهتر است روستای میمند مقصد بعدی شما باشد. میمند به عنوان یکی از تماشاییترین و زیباترین روستاهای ایران به خاطر خانههایش که در دل کوه کنده شدهاند، در سال 1394به ثبت میراث جهانی یونسکو رسید. این روستای صخرهای و دستکند با هزاران سال قدمت، یکی از اولین سکونتگاههای ایران به شمار میرود.
آب و هوای میمند معتدل کوهستانی است و برای بازدید از آن بهتر است در اواسط بهار اقدام به سفر کنید. پوشش گیاهی این منطقه را بیشتر بوتههای کوتاه و درختان جنگلی پراکنده تشکیل میدهند. مهمترین محصولات کشاورزی میمند گردو، بادام، انگور و گلابی است که در درههای سرسبز اطراف و در حاشیه چشمهها به چشم میخورند.
چطور به میمند سفر کنیم؟
این روستای زیبا با شهر بابک کرمان 38 کیلومتر فاصله دارد و در فاصله 266 کیلومتری از شهر کرمان قرارگرفته است که البته این فاصله، ارزش بازدید یکی از دیدنی ترین روستاهای ایران را دارد.
روستای کندوان، تبریز
یکی دیگر از روستاهای سنگی ایران در استان آذربایجان شرقی و در شمال شرق تبریز واقع شده است. مانند میمند، این روستا هم خانههایش در سنگ کنده شده با این تفاوت که این سنگها صدها سال پیش توسط فوران آتشفشان کوه سهند شکل یافتهاند. کندوان با تاریخچهای 800 ساله، حدود 670 نفر ساکن دارد. خانههای روستای کندوان مخروطی شکل هستند و با گشت و گذار در مغازههایش میتوانید با بررسی صنایع دستی، گیاهان و ادویههای محلی، نگاهی اجمالی به زندگی این غارنشینان عصر مدرن بیاندازید.
معماری منحصربهفرد، مناظر حیرت انگیز، غارهایی از سنگ آهک و هتل سنگی لاله، کندوان را به یکی از زیباترین روستاهای ایران تبدیل کرده است. همچنین، اهالی مهماننواز این روستا به توریستها اجازه میدهند تا وارد خانههایشان شوند و عکس بگیرند یا به ازای مبلغی مناسب، در خانههایشان اقامت کرده و تجربهای منحصر به فرد کسب کنند.
بهترین زمان برای سفر به این روستای زیبا، انتهای اسفند تا ابتدای آبان است.
چطور به کندوان سفر کنیم؟
برای رسیدن به کندوان، باید فاصله 30 کیلومتری میان تبریز و اسکو را طی کنید و از اسکو 18 کلیومتر به سمت جنوب حرکت کنید تا پس از پشت سر گذاشتن شهر اسفنجان و روستای کهنمو به این روستای دیدنی برسید.
روستای ابیانه، اصفهان
ابیانه به خاطر خانههای قرمز رنگش به روستای قرمز معروف است. این روستا در فاصله 4 کیلومتری از شهر نطنز اصفهان، در دامنه کوهی به نام کرکس واقع شده که یکی از مرتفعترین مناطق ایران و جاذبه های اصفهان به شمار میرود. حفاری باستان شناسان نشان میدهد که ابیانه حدود 1500 سال پیش بنا شده و آثار باستانی این روستای چشم نواز طی دورههای سلجوقیان، قاجاریه، ساسانیان و صفویه ساخته شدهاند.
در این روستای تاریخی که جزو زیباترین روستاهای ایران به شمار میرود، خانهها از آجر و خاک رس ساخته شدهاند و این خانهها پنجره و ایوانهای چوبی بسیار زیبایی دارند. محلیهای ابیانه نمای خارجی خانههایشان را با نوعی شن قرمز که از معدنی در نزدیکی این روستای دیدنی واقع شده است تزئین کردهاند. طی سالهای گذشته، تعداد ساکنان ابیانه به چند صد نفر کاهش یافته است اما این افراد همچنان به سبک سنتی زندگی میکنند. مردم در ابیانه هنوز لباس محلی میپوشند و در این روستا مغازهای وجود دارد که به شما هم اجازه میدهد تا پوشیدن لباس محلی را تجربه و عکاسی کنید.
چطور به ابیانه سفر کنیم؟
برای سفر به ابیانه باید از اصفهان به نطنز بروید و پس از طی مسافتی 4 کیلومتری، به ابیانه برسید.
روستای ماسوله، گیلان
روستای تاریخی و توریستی ماسوله یکی از زیباترین روستاهای ایران است که هوای مهآلود، تابستانهای خنک و زمستانهای برفیاش میتوانند خاطرات بسیار دلانگیزی را برای هر کسی ثبت کنند. این روستای پلکانی حدود 1000 سال پیش بنا شد و منظره بسیار جذابی را برای توریستها خلق کرده است. اگر به عکاسی علاقمند هستید، معماری این روستا می تواند سوژه فوق العادهای برای شما باشد.
خانههای ماسوله نزدیک به یکدیگر ساخته شدهاند و سقف هر خانه، حیاط خانه بالایی است. سقفها و حیاطهای این روستا به عنوان پیادهرو هم استفاده میشوند. هیچ ماشین و موتور سیکلتی اجازه تردد در ماسوله را ندارد که همین عامل موجب پاکیزگی هوای این روستا که یکی از دیدنی ترین روستاهای ایران به شمار میرود شده است. جالب است بدانید تفاوت ارتفاع میان پایینترین و بالاترین نقطه ماسوله 120 متر است. علاوه بر معماری خارقالعاده، این روستا با جنگلها و کوههای بسیار سرسبزی محاصره شده که مناظر خاصی را برای بازدید کنندگان رقم میزند.
چطور به ماسوله سفر کنیم؟
برای سفر به ماسوله باید خود را به شهر فومن که در استان گیلان قرار دارد برسانید و از مسیری بسیار زیبا و رویایی، به این روستای تماشایی برسید.
فیلبند، مازندران
این روستا بالاتر از ابرها واقع شده و همین موضوع فیلبند مازندران را به یکی از تماشاییترین و زیباترین روستاهای ایران تبدیل کرده است. شما میتوانید از تماشای عبور ابرها در ارتفاعی پایینتر از خودتان لذت ببرید. زمانی که هوا شفاف و آفتابی است، با حضور در این روستا که در بالاترین نقطه منطقه ساخته شده، منظره فوقالعادهای از زمینهای سرسبز و جنگلهای زیبای اطراف میبینید. تماشای طلوع و غروب و خورشید در فیلبند حتما تجربهای به یاد ماندنی برای شما خلق خواهد کرد. مخصوصا زمانی که خورشید از پایین به ابرها میتابد و آنها را با نوری چشم نواز رنگ آمیزی میکند.
آرامش موجود در فیلبند میتواند برای مدتی شما را از زندگی پر سرعت شهری دور کند. بهترین زمان برای سفر به این روستا بهار و تابستان است.
چطور به فیلبند سفر کنیم؟
برای رسیدن به فیلبند باید پس از طی کردن 140 کیلومتر در جاده هراز، وارد مسیر فرعی 30 کیلومتریای شوید که شما را به فیلبند میرساند. این روستا 86 کیلومتر با بابل و 56 کیلومتر با آمل فاصله دارد و مسیر منتهی به آن مناظر فوق العادهای را پیش رویتان قرار می دهد.
4 گوشه دنیا/ اولین مسلمانانی که اقیانوسپیما شدند
باشگاه خبرنگاران/ شهر باستانی و تاریخی سیراف بزرگترین و مهمترین بندر تجاری ایران و جهان اسلام در فاصله سقوط ساسانیان تا اواسط قرن پنجم هجری بهشمار میرود.تاریخ ارتباطات ایران و چین دانشمند بزرگ چین آقای جو جه چین Juje Cheen در تاریخ ژوئیه 1978 در شماره هفتم مجله تحقیقات تاریخی مقاله ارزندهی تحت عنوان دوستی دو هزار ساله روابط تاریخی میان چین و ایران منتشر کرده است.این مقاله اینچنین آغاز میگردد: سرآغاز برقراری روابط سیاسی دو کشور چین و ایران به اواسط قرن دوم قبل از میلاد کشیده میشود در آن زمان (141 - 88 قم) چین تحت حکومت امپراطوری لئوچه ملقب به "اوو" از دودمان هان بود؛ زمان حکومت او مقارن سلطنت دودمانی اشکانی در ایران بود از این جهت چینیها ایران آن زمان را اشکانی میخواندند.
این دانشمند ادامه میدهد: خط دریایی که از دریای چین به خلیجفارس میرسد از قدیم الایام این دو کشور را به یکدیگر پیوند داده بود و حتی بیش از دو هزار سال دوستی عمیق بین ملت چین و ایران برقرار گردید و فرستادگان از طرف دولتهای دو کشور بین این دو مملکت رفتوآمد میکردند.
سلیمان تاجر تاجر سیرافی نخستین بازرگانی است که در سال 237ق / 851م از بندر سیراف واقع در شمال خلیجفارس به مقصد تجارت با چین از طریق دریای عمان و خلیج بنگال (شمال اقیانوس هند) وارد تنگهی مالاکا (بین مالزی و سوماترا) شده از طریق دریای جنوب چین در شرق ویتنام به کانتون رفته و این دریانورد سیرافی سفرهای متعددی به چین نموده است.منابع چینی نیز درباره او نوشتهاند که: در اواسط قرن نهم میلادی بازرگانی به نام سلیمان که اهل سواحل خلیجفارس بود در بحبوحه رشد و تکامل روابط بازرگانی بین چین و ایران چندین مرتبه به چین آمده بود.بخش اول شامل اطلاعاتی در زمینههای تاریخ، جغرافیا و مردمشناسی چین و هندوستان میباشد که ابوزید اضافهای بر آن نوشته و بازنویسی کرده است.بخش دوم کتاب به تکمیل کتاب اول اختصاص داده شده دارای مطالبی است در مورد چین و هندوستان که نوشته خود ابوزید است.
مشخصات سفرنامه
سلیمان تاجر سیرافی در این کتاب درباره افول تجارت میان سیراف و چین در اواخر قرن چهارم با صراحت گفته است: با این اوصاف دست آنها بر ستم و تجاوز به بازرگانانی که روانه آنجا میشدند باز شد چون این آشفتگی و ستم در میان چینیان پدیدار گشت ستم و تجاوز در میان ناخدایان عرب و صاحبان کشتیها نیز آشکار شد و بازرگانان را بدانچه بر عهدهی ایشان نبود مجبور کردند و بر اموالشان چیره شدند و در رفتار با آنها برخلاف رسم معمول به تجاوز و ستم دست یازیدند آنگاه خداوند که یادش گرامی باد از همه ایشان برکت و نعمت را برید و دریا جانب وفا را رها کرد و خداوند نصیب و روزی ناخدایان و راهنمایان دریا را که در سیراف و عمان جاری بود نابود گردانید.به طور کلی ملوانان و دریانوردان سیرافی از قرنها قبل از ظهور اسلام با حوزه اقیانوس هند شمال و شرق آفریقا ارتباط مستمر تجاری و فرهنگی داشتند و پس از ظهور اسلام منادی توحید در مناطقی از چین و شرق آفریقا بودند.پس از خواندن این مطالب ذکر این نکته ضروری است که پژوهشگران تاریخ و فرهنگ کشور نباید از این همه مطالب مهم و ارزنده غافل شوند و با شناسایی آن به نسل جوان غرور ملی را پرورش دهند.