سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسیج در شعر شاعران/مبدأ سِیری به سوی آسمان باشد بسیج...

 

بسیج همزاد انقلاب و از جنس خود انقلاب می‌باشد. اندیشه‌ای که توسط امام راحل محقق و منجر به بیمه شدن انقلاب، نظام و کشور گردید.
بسیج یعنی به صحنه آمدن و همیشه در میدان بودن است؛ به عبارتی:
1. آن وقتی که هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار می‌گیرد جای به میدان آمدن است.
2. آن وقتی که به فرهنگ و اعتقاذات و باور‌های ریشه دار یک ملت اهانت می‌شود و آن مورد تحقیر قرار می گیرد، جای به میدان آمدن است.
3. آن وقتی که برگزیده یک ملت احساس می‌کند از غافله دانش عقب مانده اند و باید علاجی کنند جای به میدان آمدن است.
4. آن وقتی که احساس شود پایه‌های یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش و ترمیم دارد جای به میدان آمدن است.
5. آن وقتی که جبهه‌های فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملت‌ها با ابزار‌های فوق مدرن می‌آیند تا ملتی را از ریشه خود جدا کنند، محل ظهور اندیشه بسیج است.

پایه‌های فکری بسیج چیست؟
مهمترین پایه‌های فکری بسیج در دو مولفه احساس مسئولیت و بصیرت خلاصه می‌شود و نباید از این دو اصل غفلت کرد؛ بنابراین مسیر بسیج مشخص است که هم احساس مسئولیت و تعهد الهی را داشته و هم آگاهی یعنی کجا هستیم و به کجا می‌رویم یا جای ما کجاست، دشمن کجاست و با چه سلاحی باید جنگید.

مسیر یک بسیجی:
بسیجی مسیرش مشخص است چرا که در آن بن بستی وجود ندارد؛ بخاطر این که بسیج نیروی نظامی نیست و بیشترین کار بسیج کار علمی، فکری و تلاش مجاهدانه است؛ و مهمترین چاشنی بسیج در این راه امید بسیج در پیمودن راه و کمک به انقلاب در هر شرایطی می‌باشد.

سطوح بسیج:
مهمترین مسئله‌ای که باید در همه سطوح بسیج جا انداخته شود از خود شروع کردن و مدل سبک زندگی اسلامی و قرآنی است.
بسیج از سطوح کارآمد و نیروی کارآمد کشور برای همه میدان‌ها است.
مقام معظم رهبری 12 توصیه کاربردی را در امر بسیج ارائه می فرمایند؛
1- مراقب باشید این تنومند دچار آفت نشود.
2- از غرور، غفلت و دنیا پرستی پرهیز کنید.
3- تقوا و طهارت از اولویت‌های درجه اول بسیج است.
4- خودتان را نسبت به آرمان‌ها باثبات نگه دارید.
5- مراقب باشید سایش اعتقادی پیدا نکنید.
6- در جهت دانستن و فهمیدن متکی به بصیرت پیش بروید.
7- در مقابل زیاده خواهی دشمنان بایستید.
8- بسیج، مظهر مردم سالاری دینی است.
9- از جناحی کردن بسیج پرهیز کنید.
10. مراقب برنامه نفوذ دشمن باشد.
11- بصیرت را روز به روز زیاد کنید.
12- مواضع منطقی جمهوری اسلامی ایران را به دیگران تفهیم کنید.
پوریاعبدالله زاده





تاریخ : چهارشنبه 99/11/22 | 12:6 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()
 آیا به‌راستی معنای هر شعر و یا ضرب‌المثلی به اندازه ظاهرش زیبا و شیرین است؟ با اندکی تأمل می‌توان دریافت که این‌گونه نیست، حتی اگر جمله‌ای باشد به شهرت ضرب‌المثلی مانند «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش» چرا که گاهی همرنگ جماعت شدن چیزی جز ضرر برای انسان ندارد.


خیلی‌ها معتقدند که با استفاده از شعر و ضرب المثل می‌توان بسیاری از مفاهیم را راحت‌تر و آسان‌تر منتقل کرد، چرا که جذابیت ادبیات به‌طور طبیعی افراد را به سمت خود می‌کشاند و از طرفی این زیبایی که از کنار هم چیدن واژه‌ها به وجود می‌آید موجب می‌شود که برخی از افراد به‌راحتی مفاهیم اشعار و ضرب‌المثل‌هایی که می‌شنود را بپذیرند.



اما آیا به‌راستی معنا و مفهوم هر شعر و یا ضرب‌المثلی به اندازه ظاهرش زیبا و شیرین است؟ به اندکی تأمل می‌توان دریافت که این‌گونه نیست، حتی اگر جمله‌ای باشد به شهرت ضرب‌المثلی مانند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش.



شهری را فرض کنید که خرافات و بدعت‌های زیادی در آن رواج یافته است و تنها چند نفرند که معتقدند رفتاری که مردم شهر به آن پایبندند چیزی جز رسوم غلط و خرافاتی خلاف عقل و دین نیست. آیا آین افراد باید در برابر این زشتی‌ها بایستند یا نه برحسب جمله خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، سکوت پیشه خود ساخته و مانند دیگر مردم شهر رنگ بدعت و خرافه به خود بگیرند.



اصولاً اگر اینگونه باشد که هر کسی بخواهد همیشه راه و روش مردم اطرافش را پیشه خود سازد، اعتراض به زشتی‌های جامعه و در نتیجه آن اصلاح روش زندگی در میان مردم تغییری نخواهد کرد، در حالی همه انبیاء و رسولان الهی هدفشان این بود هر کس به مقدار مسئولیش تلاش کند تا شرایط نادرست اطرافش را به سمت اخلاق و معنویت هموار سازد.



انسان عاقل برای هر کاری حساب سود و زیان را می‌کند



انسان عاقل برای هر کاری حساب سود و زیان را می‌کند و در این مقوله هم باید ببیند که به‌راستی به چه قیمت می‌توان خود را همرنگ ساخت، اگر در یک جامعه رشوه گرفتن یک امری عادی محسوب شد، زشتی روابط هوس آلود میان دو جنس مخالف کمرنگ شد و حیاء از میان رفت، اگر بی‌احترامی به پدر و  مادر به بهانه‌های مختلف دیگر نام منکر بر خود نداشت، باز هم باید همرنگ جماعت شد؟



ممکن است سخت باشد که انسان در یک اجتماع عکس مسیر غلطی که همه می‌خواهند حرکت کنند، راه برود حتی ممکن است او را تمسخر و یا تحقیر کنند و یا حتی ساده لوح بخوانند، اما برای انسانی که دل در گروه عشق به معبود دارد هیچ‌کدام از این مسائل حائز اهمیت نیست.



حرکت در مسیر انسانیت، اخلاق و دین پاداشی دارد به وسعت بهشتی نامنتها



معیار و میزان او برای ادامه مسیر زندگی نه تشویق مردم است و نه سرزنش آنان، چرا که می‌داند اگر مردم او را تشویق کنند نهایت جز یک احترام ظاهری برایش نخواهند گذاشت و اگر سرزنش کنند هم گذر زمان به طور طبیعی از شدت رفتار زشتشان کم خواهد کرد.



 اما حرکت در مسیر انسانیت، اخلاق و دین پاداشی دارد به وسعت بهشتی نامنتها و حال باید هر کس از خود بپرسد که آیا همرنگ جماعت شدن ارزش از دست دادن رضای معبود و بهشت موعود را دارد؟



حکیمه بهمن‌زاده/ خراسان جنوبی






تاریخ : سه شنبه 99/11/21 | 4:20 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

داستانک/ مشکل چاه آب روستا

 

یکی بود/ در زمان‌های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت: «چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟»
روستاییان گفتند: «نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!»
در حل مسائل و مشکلات، ابتدا علت اصلی و ریشه‌ای را کشف کرده و آن را از بین ببرید.
در تحلیل مسائل تصویر کلی از موضوع را ترسیم و تجسم کنید و رویکرد و تفکر سیستمی را دنبال کنید.

آخرین خبر






تاریخ : سه شنبه 99/11/21 | 3:46 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

همدلی مهارتی که می‌توان یاد گرفت

 

 همدلی به این معنا نیست که هر چه دیگران می‌خواهند قبول کنید بلکه، می‌توانید با خواسته‌های دیگران مخالفت کنید ولی باید نشان دهید که احساس آن‌ها را درک می‌کنید و برای‌شان ارزش قائل هستید.
سواد زندگی؛ توسعه توانمندی‌های فردی؛- این جملات تقریبا برای همه ما آشناست یا درجایی شنیده‌ایم: "مرا درک نمی‌کند"، "با هم تفاهم نداریم"، "حرف مرا نمی‌فهمد"، "احساس تنهایی می‌کنم".

زمانی که با مشکلی روبه‌رو شده‌ایم و دوست ما با دقت به سخنان‌مان گوش داده و ما را می‌فهمد، انرژی حاصل از این همدلی در وجودمان متجلی می‌گردد، در واقع این انرژی به ما توانی می‌دهد که خود را بهتر پذیرفته و با دیگران نیز ارتباط بهتر و خوشایندی برقرار کنیم.

یکی از مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط با دیگران، مهارت همدلی است.
همدلی یعنی درک کردن احساس طرف مقابل، خود را جای دیگران گذاشتن، این‌که دیگری چگونه فکر یا ادراک می‌کند، چه احساسی دارد و محیطش را چگونه می‌بیند. یعنی دنیا را از دریچه چشم دیگری ببینیم و این دیدن از چشم دیگران باید بدون هرگونه ارزشیابی و قضاوت درباره احساسات، افکار و رفتارهای طرف مقابل صورت گیرد.

چرا به همدلی نیاز داریم؟
اگر رفتارهای دیگران را براساس ملاک‌های ذهنی خودمان ارزیابی کنیم دچار سوء تفاهم می‌شویم. ریشه بسیاری از اختلافات، عدم توجه به این نکته و ارزیابی رفتار و گفتار دیگران بر اساس ملاک‌های ذهنی خودمان است. به عبارت دیگر ممکن است آن‌ها برای رفتارشان نیت دیگری داشته باشند، ولی ما آن‌ را جور دیگری استنباط کنیم.

همدلی با همدردی کاملا متفاوت است. در همدردی به جای درک احساسات طرف مقابل، با افکار و احساسات او موافقت می‌کنیم. یا دچار احساسات او می‌گردیم. مثلا با گریه او گریه می‌کنیم بدون آن‌که همدلش شویم و باری از روی احساساتش برداریم.
 
موانع همدلی
 انتقاد کردن، برچسب زدن، قضاوت کردن، طرد کردن، اغراق کردن یا بزرگ کردن مشکل، بی‌اهمیت کردن و کوچک کردن مشکل، به رخ کشیدن و مقایسه کردن، سرزنش کردن، نصیحت کردن، راهنمایی کردن و ارائه راه حل.
 
مراحل همدلی
 مقدمه‌سازی: فراهم‌سازی یک جو سالم و غیر تهدیدکننده که در آن افراد بتوانند افکار و احساساتی که برایشان اهمیت دارد را به راحتی بیان کنند.
• توجه کردن: ما آماده‌ایم و می‌خواهیم که گوش کنیم. این فرآیند ابتدا غیرکلامی بوده و بایستی به حریم فرد توجه شود.
• پذیرش: عمدتا مردم تمایل ندارند به دلیل ترس از مورد قضاوت واقع شدن صحبت کنند. به فرد مقابل به عنوان یک فرد احترام بگذارید. پذیرش به معنای همیشه موافق بودن نیست. اگر جایی مطمئنیم که اشتباهی در کار است، به طور منطقی به طرف مقابل می‌گوییم که موافق نبوده و با او به گفت‌وگو می‌پردازیم.
• تشویق به خود افشاگری: به احساسات فرد فراتر از افکار سطحی او پاسخ دهیم، این به او کمک می‌کند که در رابطه با صحبت در مورد خودش تشویق شود.
• دریافت کردن: درک افراد از منظر خود آن‌ها به جای تعبیر افکار و احساسات‌شان. این‌که آن‌ها چه حسی داشته و چگونه می‌اندیشند و هم‌چنین توجه به علائم غیرکلامی آن‌ها.

• پاسخ دادن: شما به دیگران چه می‌گویید که به آن‌ها نشان دهید چقدر آن‌ها را درک می‌کنید و این‌که چه مقدار به آن‌ها توجه داشته و می‌خواهید شنونده احساسات و اندیشه‌های آن‌ها باشید. در این‌جا شما بایستی احساسات آن‌ها را بازپردازی کرده و به آن‌ها انعکاس دهید، سپس معانی که درک کرده‌اید را کلامی کرده و برای روشن شدن بیشتر سئوال کنید.
 
مهم‌ترین شیوه های همدلی
گوش دادن فعال، انعکاس احساسات، انعکاس محتوی کلام، تاکید برجملات خاص در ارتباط کلامی، توجه به رفتارهای غیرکلامی 
 
راه‌های رسیدن به همدلی
• درک چارچوب ذهنی دیگران: درک هر یک از ما از یک موقعیت خاص با دیگری کاملا متفاوت است، زیرا هر یک از ما برحسب تجربیات خود، موضوعی را تفسیر می‌کنیم. باید بتوانیم چارچوب ذهنی دیگران را شناخته و بدانیم چه چیزی برای‌شان اهمیت دارد، آن‌گاه با برآوردن انتظارات‌شان می‌توانیم رابطه‌های گرم و صمیمی ایجاد کنیم. باید در حد امکان چارچوب ذهنی خود را به دیگری نزدیک کنیم تا زمینه سخن‌گفتن و ارتباط میسر شود.

• کنترل احساسات و هیجانات: افراد مختلف در برابر محرک‌های مشابه احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند. در برخورد با یک رویداد خاص، فردی ممکن است عصبانی شود، دیگری غمگین و یکی به راحتی از آن بگذرد. واکنش‌ها نیز متفاوت است. یکی عصبانیت خود را بروز می‌دهد و دیگری سکوت اختیار می‌کند. یکی از عوامل زیربنایی در دستیابی به همدلی، تسلط بر هیجانات و احساسات است. برای برقراری روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخته، کنترل آن را در دست گرفته و حتی الامکان اجازه ندهیم که احساسات به ما غلبه کند. افرادی که به خویشتن‌داری بیشتری دست یافته‌اند، احساسات دیگران را بهتر می‌شناسند.

• انعکاس رفتارهای طرف مقابل: به نحوی که وی بتواند در اعمال و گفته‌های شما، اعمال و گفته‌های خود را  بیابد. در این مرحله بایستی وارد جهان طرف مقابل شویم، به ترتیبی که با ما احساس یگانگی کند.

• گوش کردن: گوش کردن با شنیدن صرف تفاوت دارد. گوش کردن عملی ارادی است، در حالی‌که دقیق شنیدن یک مهارت اکتسابی است که مستلزم تلاش فراوان است. در این رابطه به غیر از گوش، از قلب و چشمان نیز باید یاری گرفت و به اصطلاح به سخنان گوینده باید گوش دل سپرد. واکنش‌های ما، سوالاتی که مطرح می‌کنیم، حالات و حرکات ما همگی در دقیق شنیدن موثر است. استباط خود را از بیانات و احساسات گوینده به او منتقل کنید خواه موافق، خواه مخالف. با بیان استنباط خود در واقع به گوینده نشان می‌دهید که به عمق مطلب او پی برده و از نقطه نظرهای او کاملا آگاهیم.

راهکارهای تقویت همدلی
1. در ارتباط با دیگران به آن‌ها فرصت دهیم تا احساسات خود را به راحتی بیان کنند.
2. چون همدلی بر پایه خودآگاهی است، هرچه بیشتر نسبت به احساسات خودمان آگاهی داشته باشیم بهتر می‌توانیم احساسات دیگران را درک نماییم.
3. تظاهر به همدلی نکنیم و به احساسات دیگران لطمه نزنیم.

4. در زمان همدلی به حالات چهره و حرکات طرف مقابل (زبان تن) توجه کنیم.
5. با درک احساسات طرف مقابل به او بفهمانیم که برایش اهمیت و ارزش و احترام قائل هستی
6. تجارب مشابه گذشته به ما کمک می‌کند تا موقعیت و احساسات طرف مقابل را بهتر درک کنیم.
7. در ارتباط با دیگران قبل از اقدام به هر عملی، لحظه‌ای هم که شده خود را به جای او قرار دهیم.

8. هنگام بروز مشکل، احساسات خود را با دیگران در میان بگذاریم
9. متوجه باشیم که همدلی از سوی دوستان دارای حد و اندازه‌ای است، افراط در آن امکان سوء استفاده را فراهم می‌آورد.
10. اطرافیان خود را به خاطر رفتارهای همدلانه‌شان تشویق کنیم.
11. در برابر افرادی که موجب دلسردی ما می‌شوند و یا احساسات همدلانه‌ی ما را جدی نمی‌گیرند تا حدی مقاومت کنیم.

12. در همدلی با دیگران از مقایسه کردن خودداری کنیم، چون ممکن است به احساسات پرامید آن‌ها لطمه وارد شود.
13. دستور دادن، قضاوت کردن، نصیحت کردن و سرزنش کردن احساس همدلی را از بین می‌برد، اکیدا از آن‌ها پرهیز کنیم.
14. هر قدر حس همدلی را در خود تقویت کنیم، به همان میزان اصول اخلاقی را رعایت نموده‌ایم
15. برای این که همدلی اعضای خانواده را تضعیف نکنیم بهتر است به ارتباط‌های عاطفی آن‌ها بیشتر توجه کنیم.

16. به دوران کودکی که پیشرفته‌ترین سطوح همدلی پدیدار می‌شود، بیشتر توجه کنیم.
17. برای پیشگیری از آسیب‌ها، حس همدلی را در دیگران تقویت کنیم.
18. هنگام همدلی، احساسات خود را شمرده بیان کنیم تا طرف مقابل احساس آرامش بیشتری نماید.
19. به سخنان طرف مقابل کاملا گوش داده و به او اطمینان دهیم که سعی داریم مانند او به مشکل نگاه کنیم.

20. با برقراری روابط صمیمانه در خانواده، روحیه همدلی اعضای خانواده را تقویت کنیم.
21. با یادآوری تجارب مشابهی که داشتیم، در درک احساسات همدلانه‌ی دیگران موفق‌تر عمل خواهیم کرد.
22. در همدلی دیگران، آن‌ها را مقصر ندانیم و سرزنش نکنیم. برای مثال (تقصیر خودت است همیشه از این نوع مشکل‌ها داری و …)
23. سعی کنیم در همدلی راه‌حل ارائه ندهیم چون طرف مقابل دلش می‌خواهد فقط ناراحتی خود را با کسی در میان بگذارد و از جانب او درک شود.

24. در همدلی برای طرف مقابل دلسوزی یا ترحم نکنیم. برای مثال (نگوییم وای بیچاره تو که چه قدر مصیبت کشیدی … و یا فکر نمی‌کردم چنین مشکل بزرگی داشته باشی ….).
25. مشکلات دیگران را کوچک و بی‌ارزش نپنداریم. برای مثال (ای بابا این که مشکلی نیست … اگر جای من بودی چه می‌کردی؟…).
26. مشکلات دیگران را بیش از حد بزرگ جلوه ندهیم. برای مثال (عجب بدبختی بزرگی! با این وجود می‌خواهی چه بکنی؟…).
27. در مشکلات جدی کمک حرفه‌ای بخواهید و متقابلا اگر فردی کمک نخواست چیزی ارائه ندهید.
 
تمرین
برای تسلط بیشتر در مهارت همدلی می‌توانید تمرینات زیر را انجام دهید:
• خود را در موقعیت‌هایی احساس کنید که احساس تنهایی می‌کنید. تمایل دارید اطرافیان چه اقدامی انجام دهند؟ چه کلماتی را به زبان بیاورند؟ موقعیت را بنویسید و سپس آن‌چه را فکر می‌کنید ثبت کنید.


• خود را در موقعیت‌هایی احساس کنید که احساس شکست می‌کنید. تمایل دارید اطرافیان چه اقدامی انجام دهند؟ چه کلماتی را به زبان بیاورند؟ موقعیت را بنویسید و سپس آن‌چه را فکر می‌کنید ثبت کنید.

عصرایران






تاریخ : سه شنبه 99/11/21 | 5:55 صبح | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

 

بیماری «عادی شدنِ نعمت»!

 

 

 ناتوانی در دیدن داشته‌ها و نکات مثبت زندگی می‌تواند ناشی از دلایل و عوامل مختلفی باشد

 بیشتر آن‌هایی که فقط به زندگی افراد پولدارتر از خودشان نگاه می‌کنند، مدام غر می‌زنند و حسرت نداشته‌هایشان را می‌خورند. آن‌ها مدام به داشتن خودروی بهتر، خانه بزرگ‌تر، تلفن‌همراه به روز‌تر و ... فکر می‌کنند و این اتفاق، همه احساس‌های خوب‌شان در زندگی بابت داشتن خیلی چیزها را کم‌رنگ می‌کند. یکی از بیماری‌های روانی خطرناک، مرضی بی‌صداست که هیچ‌گونه علامتی ندارد اما می‌تواند آسیب شدیدی به شما بزند. این بیماری، مرض «عادی شدنِ نعمت» است که در ادامه نکاتی درباره آن مطرح خواهد شد.

 نشانه‌های مرض «عادی شدنِ نعمت»
اگر نعمت‌های فراوانی داشته‌باشید اما آن‌ها را نعمت ندانید و در قبالش شکرگزاری نکنید، شما به این مرض مبتلا شدید. همچنین اگر وارد خانه شوید و همه اعضای خانواده در سلامتی به‌سر ببرند اما «شکر خدا» را به‌جا نیاورید، به بازار بروید، خرید کنید و به خانه برگردید، بی‌آن‌که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشید و آن را عادی و حق خودتان در زندگی بپندارید، هر روز در کمال صحت و سلامتی از خواب برخیزید و از چیزی نگران و ناراحت نباشید اما خدا را سپاس نگویید، به این بیماری مبتلا شده اید.
 چرا بعضی‌ها نمی‌توانند شکرگزار باشند؟
درهم آمیختگی ویژگی‌های شخصیتی انسان‌ها، باورها و ارزش‌های‌شان انکارناپذیر است. از سوی دیگر تجربیاتی که هر فرد در زندگی خود دارد می‌تواند باوری را در او شکل دهد یا باورهای پیشین‌اش را تحکیم کند، آن‌ها را یک‌باره تغییر دهد یا باوری جدید در او نهادینه کند. گاه این تجربیات افراد را به سمت‌وسوی خاصی سوق می‌دهد. ممکن است برای فردی به قدری برتری بر دیگران و بی‌نقص بودن حائز اهمیت باشد که او قادر نباشد در هیچ حالتی و در هیچ حدی از موفقیت، از خود و در نهایت زندگی‌اش احساس رضایت کند. کمال‌گرایی می‌تواند واکنشی به احساس فقدان درونی و خلأ ناشی از آن باشد. در واقع زمانی‌که افراد به‌صورت درونی فاقد احساس رضایت از خود هستند، تلاش می‌کنند با کسب کردن و صاحب شدن موقعیت‌های بیرونی چشم گیرتر و اشیای گران‌قیمت بیشتر، رضایت درونی به دست بیاورند و کمی شادتر باشند. غافل از این‌که هیچ اندازه‌ای از دستاوردهای بیرونی نمی‌تواند خلأ درونی‌شان را پر کند. وقتی فرد در چنین موقعیتی به لحاظ درون روانی قرار داشته‌باشد، قادر نیست از آن چه امروز متعلق به اوست لذت ببرد و بابت آن‌ها احساس رضایت درونی داشته و در نهایت شکرگزار باشد.
 درگیر معیار خوشبختی ظاهری نشوید 
گاهی افراد بیش از آن‌که دارای منابع ارزشی درونی باشند، از ارزش‌های اجتماعی و معیارهای خوشبختی پیروی می‌کنند که جامعه به آن‌ها عرضه می‌کند. ممکن است جامعه مدنظر فرد، حائز معیارهای صحیحی برای احساس رضایت نباشد یا معیارهای بی‌شمار یا دور از دسترسی را برای خوشبختی افراد در نظر بگیرد. افراد پیرو چنین اجتماعی صرف نظر از این‌که از چه میزان امکاناتی برخوردارند، نمی‌توانند به رضایت درونی برسند. در این صورت افراد همواره به دنبال انطباق خود با یک تصویر خیالی هستند که اجتماع آن را ارزشمند می‌داند. بدیهی است که در چنین حالتی فرد بابت آن چه از آن برخوردار است، احساس خشنودی و رضایت نمی‌کند.
 دلایل لذت نبردن از زندگی روزمره
گاهی افراد به دلیل اتفاقات پیش‌آمده در زندگی‌شان و نپرداختن به مسائل درونی که برای هر انسانی یک ضرورت است، دچار سردرگمی می‌شوند. میزان زیاد مسائل درونی حل‌نشده، افراد را درگیر یک نارضایتی عمیق می‌کند. در این حالت افراد رفته رفته احساساتی مانند حزن، اندوه و اضطراب را بیش از دیگر احساسات تجربه می‌کنند. این افراد قادر نیستند از زندگی روزمره و بودن در کنار خانواده احساس رضایت کنند. در چنین حالتی دید روان‌شناختی فرد کدر می‌شود و او ارزشی برای داشته‌های خود قائل نیست. گاه ممکن است حتی این مسئله به دلیل مشکلاتی باشد که جامعه فرد را با آن درگیر کرده‌است؛ برای مثال ناتوانی در کسب درآمد کافی یا داشتن تفریحات سالم از این قبیل مسائل هستند. حتی در چنین حالتی یک انسان برخوردار از سلامت روانی، می‌تواند تا حدی بر موقعیت پیش‌آمده فائق شود. او می‌تواند با افزایش قابلیت‌های درونی‌اش مانند سرسختی و واقع‌بینی به‌جای ناامیدی و استفاده از شبکه‌های حمایتی همچون خانواده و دوستان، شدت آسیب‌های وارد شده از شرایط اجتماعی بیرونی را کاهش دهد.
 مهارتی به نام توانایی دیدن داشته‌ها
شاید بتوان گفت در چنین موقعیتی پرورش توانایی دیدن داشته‌های ارزشمند شخصی، بیش از پیش حائز اهمیت است. در دیگر موارد ممکن است فرد درگیر یک نیاز درونی شود که بیش از هر نیازی در زندگی درون‌روانی او نقش بازی می‌کند؛ برای مثال درصورتی‌که فرد به شدت از تنهایی یا نبود رابطه عاشقانه رنج ببرد و این نیاز در او پررنگ باشد قادر نیست به دیگر داشته‌های خود در زندگی بیندیشد و بابت آن‌ها احساس خوشحالی کند. فردی که از موقعیت مالی و اجتماعی خوبی برخوردار است و دوستان حمایتگری دارد اما تمام نیازهای درونی‌اش مربوط به خواست یک رابطه عاشقانه است، لذتی از مصاحبت با دوستان یا اعضای خانواده‌اش نمی‌برد. چنین فردی نیاز به کمک تخصصی دارد تا بتواند دلیل چنین محوریتی را در روان خود دریابد، از سرمایه گذاری نامناسب درون‌روانی درباره چنین تمایلی اجتناب کند و در نهایت خواسته و نیاز خود را به‌طرز مناسبی پاسخ دهد. به‌طورکلی ناتوانی در دیدن داشته‌های شخصی می‌تواند ناشی از دلایل و عوامل مختلفی باشد. بسیاری از رفتارها و تظاهرات بیرونی رفتاری ممکن است در ظاهر یکسان جلوه کنند درحالی‌که از ایجادکننده‌های متفاوتی به لحاظ درون‌روانی شکل گرفته‌اند.
 حواس‌تان به نداشته‌ها هم باشد اما ...
افراط و تفریط در هر زمینه‌ای مشکل ساز خواهد بود. گاه افراد تمایل به انکار ناکامی‌های خود دارند، بنابراین به شکل کاملا اغراق‌شده‌ای به داشته‌های‌شان توجه می‌کنند. در این حالت پرداختن به نکات مثبت زندگی شخصی نه یک توانایی سالم که یک دفاع روان‌شناختی در مقابله با اضطراب و ناخرسندی درونی است. یک انسان سالم در عین حال که برای داشته‌های خود شکرگزار و خرسند است، از نداشته های خود نیز آگاه است. چنین فردی قادر است تمام احساساتش را بپذیرد و به نیازهای درونی‌اش بدون این‌که گرفتار انکار یا بزرگ نمایی شود پاسخ گو باشد.

خراسان

نویسنده : تینا امیری 






تاریخ : دوشنبه 99/11/20 | 12:26 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

 

 

لست سکند/ هگرا یا مدائن صالح منطقه‌ای  باستانی در شمال شرقی عربستان صعودی، بخشی از شهر العلا و از توابع مدینه است. هزاران سال پیش، هگرا، یکی از مراکز مهم داد و ستد در منطقه بوده و بخشی از تمدن نبطه به حساب می‌آمده. معماری صخره‌ای هگرا باعث شده آن را با شهر باستانی پترا در اردن مقایسه کنند.


گذشته‌ای نامعلوم
هگرا یکی از ناشناخته‌ترین محوطه‌های باستان‌شناسی در دنیا است. بر اساس روایتی از قرآن، می‌گویند که قوم ثمود بر آن حکومت می‌کرده. قومی که در دل سنگ برای خود خانه ساخته و کاخ برافراشته است. در این روایت می‌خوانیم که این قوم به بت‌پرستی رو کرده و ظلم و ستم میان آنها چنان رواج پیدا می‌کند که فردی به نام صالح، که نام منطقه از آن گرفته شده، به صدا درمی‌آید و از این قوم می‌خواهد که توبه کنند.

 فقط تعداد کمی از مردم طایفه، رسالت صالح را باور می­‌کنند و با او همراه می­‌شوند. صالح به مردم هشدار می‌دهد که اگر از خطاهای خود برنگردند تا سه روز آینده عذاب الهی بر آنها نازل می‌شود، اما باز هم کسی اهمیتی به حرف‌های او نمی‌دهد. صالح و پیروانش منطقه را ترک می‌کنند و قوم ثمود گرفتار زمین‌لرزه‌ای وحشتناک و رعدوبرق‌های مهیب می‌شوند. بر اساس همین روایت، بومیان هگرا را نفرین شده می‌دانستند.


از روایت قرآنی این قوم که بگذریم، این منطقه پر از سنگ‌نوشته‌هایی است که قدمت آنها از قرن 6 پیش از میلاد تا قرن 4 میلادی متغیر است. بیشترین چیزی که به جا مانده اما، به تمدن نبطه تعلق دارد. نبطه قومی عرب بوده که به مرور تبدیل به تمدنی باشکوه شده است. آنها را به داد و ستد و تجارتشان می‌شناسند. نبطیان با سرزمین‌های مختلف تجارت داشتند، از عربستان و اردن گرفته تا مصر، بین‌النهرین، سوریه و مدیترانه. در بازارهای این تمدن همه چیز دادوستد می‌شد خوراکی و غیرخوراکی، ادویه‌جات و عطرها، دانه‌ها و ریشه‌ها، هر چه می‌خواستید در این شهر پیدا می‌کردید. همین باعث می‌شد تمدن نبطه روز‌به‌روز ثروتمندتر شود.

از قرن چهارم پیش از میلاد تا قرن اول میلادی، که رومیان، منطقه را در دست گرفتند، نبطه یکی از پرنفوذترین شهرهای منطقه بود، اما چیز زیادی از آنها نمی‌­دانیم. هیچ منبع، کتاب یا نوشته­‌ای نیست که از راه و رسم زندگی مردم، باورها، اسطوره‌ها و آیین‌های مذهبی‌ و شرایط اجتماعی و سیاسی شهر به ما اطلاعاتی دهد. منابع غیرمستقیمی هست که به نبطه اشاره می‌کند، اما معمولا اطلاعات زیادی نمی‌توان از آنها به دست آورد. مثلا 7000 سنگ‌نوشته نبطی وجود دارد که فقط 100 عدد از آنها دارای تاریخ است و مابقی نام افراد، شجره‌شان یا درخواستی به خدایان را نشان می‌دهد. 

در هگرا چه پیدا می‌کنید
هگرا در واقع محوطه‌ای به مساحت 13.4 کیلومتر در کنار شهری تاریخی قرار گرفته. این محوطه باستانی با هدفی تقریبا مشابه با آنچه در نقش رستم و نقش رجب می‌بینیم، ساخته شده است. به این معنی که مجموعه‌ای از مقابر است که آن را با عنوان نکروپلیس هم می‌شناسند. از میان تمام مقابر ساخته شده در هگرا، 4 نکروپلیس با بیش از 100 مقبره، از گزند روزگار نجات پیدا کرده است. با اینکه تعداد مقبره‌های هگرا از پترا کمتر است، اما مقبره‌های هگرا در شرایط بهتری هستند.


تمدن نبطه، نشانی از زندگی پیشرفته ساکنانش دارد. مردمی که یاد گرفته بودند از جبرجغرافیا به نفع خود استفاده کنند. ساکنان این شهر، سبک معماری خاص خود را داشتند و از سیستم توزیع آب استفاده می‌کردند. در بررسی معماری، لوله‌های آبی اطراف مقبره‌ها پیدا شده است. مشخص شده نبطیان با این کار آب را در محوطه اطراف مقبره نگه می‌داشتند تا جلوی فرسایش آنها را بگیرند. به دلیل همین ساختار هوشمند است که هگرا هزاران سال دوام آورده است.

تأثیر معماری یونانی و رومی بر هگرا مشخص است. در بسیاری از مقبره‌ها، ستون‌هایی با سرستون را میبینید که پایه‌ای مثلثی روی آن قرار گرفته است. بر نمای مقبره هم پلکانی تاجی شکل دیده می‌شود که روح را به آسمان‌ها می‌رساند. نقوشی از اسفنکس، عقاب و شیردال در مقبره‌ها دیده می‌شود که یادآور تمدن‌های دیگر منطقه مانند یونان، روم، مصر و ایران هستند.


بعد از 2000 سال،گردشگران راهی هگرا می‌شوند
از سال 2016، دورنمایی برای عربستان ترسیم شد تا اتکا درآمد کشور را از نفت با سایر صنایع جایگزین کند. یکی از صنایعی که روی آن تمرکز شد، گردشگری است. تا سال 2019، عربستان ویزای گردشگری نداشت. بازدیدکنندگان یا با ویزای تجاری وارد کشور می‌شدند یا ویزای مذهبی. از سال 2019، عربستان صدور ویزای توریستی را  آغاز کرد، اما از آنجایی که این صنعت در عربستان نوپا است، هنوز جاذبه‌های گردشگری‌اش نیاز به معرفی و تبلیغات دارد.

قدم‌های اول
در مورد هگرا هم با مسأله مشابهی مواجه هستیم. شهر پترا در اردن هم بازمانده‌ای از تمدن نبطه است، اما برخلاف هگرا، در جهان شناخته شده است و سالانه یک میلیون بازدید کننده دارد. عربستان امیدوار است بتواند توجه دنیا را به تاریخ و جاذبه‌های گردشگری کشورش جلب کند. به علاوه، هگرا تا چند وقت پیش، اصلا جاذبه گردشگری به حساب نمی‌آمد و بازدید‌کننده‌ای نداشت. اگر شهروند عربستان نبودند، برای بازدید از هگرا باید از دولت مجوز دریافت می‌کردید. به همین دلیل، سالانه کمتر از 1000 خارجی از این مقابر دیدن می‌کردند. امسال دولت عربستان اجازه بازدید از هگرا را صادر کرده است.

برای بازدید از هگرا کافیست بلیت 25 دلاری آن را تهیه کنید تا اتوبوس‌های گردشگری شما را به تمام مقبره‌ها ببرند، آن هم  درحالی که راویان تمام مسیر شما را با داستان‌های منطقه و تاریخ هگرا آشنا می‌کنند.


هگرا جاذبه ناشناخته‌ای است که هنوز نیاز به مطالعات و تحقیقات بیشتر دارد. با اینکه سال‌هاست دولت عربستان با همکاری فرانسه در حال کاوش و تحقیق در منطقه هستند، اما هنوز چیز زیادی از این تمدن جذاب نمی‌دانیم. باید منتظر باشیم تا شاید تحقیقات بیشتر، تمدن نبطه را برای ما آشکار کند.

 






تاریخ : شنبه 99/11/18 | 3:17 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

http://www.smskade.ir/wp-content/uploads/2015/11/mareke-a94.jpg

 

این اصطلاح را معمولاً در مورد افرادی به کار می‌برند که در اصل ماجرا و دعوا دخالتی ندارد اما کارش همواره گرم نگه داشتن تنور و آتش اختلاف و مدام هیزم ریختن بر آن است.
در گذشته موسیقی رواج چندانی نداشت، البته به مانند امروز و البته کمی بیشتر مورد بی‌اعتنایی هم قرار می‌گرفت. با این حال در مجالس بزم، از ابزار موسیقی چون دف و ضرب برای ایجاد شرایط طرب و شادی استفاده می‌شد. همه افرادی که در گروه موسیقی قرار داشتند، اهل ساز و آواز بودند و سر رشته‌ای از آن داشتند الّا یک نفر.
«دایره نم‌کن» یا «آتش بیار» کسی بود که هیچ از آواز و ساز نمی‌دانست اما کارش بس مهم و اثرگذار بود. تا جایی که اگر نبود دستگاه مطربی هم بر چیده می‌شد. حتماً می‌پرسید چرا؟
دف و ضرب از چوب و پوست تشکیل شده است. در بهار و تابستان این دو ساز پوستشان خشک می‌شد و در پاییز و زمستان به خاطر باران و رطوبت، مرطوب بود و منبسط.
«دایره نم‌کن» فردی بود که در بهار و تابستان ظرف آبی را جلوی خود قرار می‌داد و پوست این دو ساز را که خشک و منقبض بود، نمناک می‌کرد تا صدای بهتری بدهد.
از سوی دیگر همین فرد در پاییز و زمستان می‌شد «آتش بیار»، باید این دو ساز را بر حرارت آتش می‌گرفت تا رطوبت آن خشک شود.
از همین رو بود که با اینکه این فرد هیچ از ساز و آواز و مطربی نمی‌دانست اما نقش مهمی را در دستگاه طرب ایفا می‌کرد. تا آنجا که دیگران همه چیز را از چشم او می‌دیدند و گناه اصلی را بر دوش آتش بیار می‌خواندند که اگر تو نبودی این بساط معرکه و طرب و انحراف پیش نمی‌آمد!
از همین روست که به کسی هم که در اصل دعوا و مشاجره نقشی ندارد ولی مدام با بدگویی‌کردن هیزم در آتش اختلافات این و آن می‌ریزد، می‌گویند «فلانی آتش بیار معرکه» است. 
منبع:باشگاه خبرنگاران





تاریخ : جمعه 99/11/17 | 7:32 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

 

کلاهش پس معرکه است

 

یکی بود/ معرکه‌گیری به عنوان یکی از روش‌ها و ابزارهای رسانه‌ای برای سرگرمی و اطلاع‌رسانی تا زمان‌های نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است. افرادی در نقش درویش، پهلوان یا شعبده‌باز در معابر عمومی سفره‌ای پهن می‌کردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصله‌ای از سفره، دایره‌وار می‌ایستادند و گفته‌ها و حرکات را می‌شنیدند و می‌دیدند. وقتی تعداد تماشاچیان زیاد می‌شد، معرکه‌گیر صف‌های جلویی از تماشاچیان را مجبور می‌کرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقب‌تر ایستاده‌اند، بتوانند بساط معرکه‌گیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می‌کرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب حواس‌پرتی معرکه‌گیر و اختلال نظم می‌شد. در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور دفع شر، کلاه (که در زمان‌های قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص مخل و مزاحم را که در صف اول نشسته بود بر می‌داشت و به خارج از دایره، یعنی پس معرکه پرتاب می‌کرد. شخص مزاحم که کلاهش پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به صف اول بازگردد.
«کلاهش پس معرکه است» از این رهگذر و بساط معرکه‌گیری به صورت ضرب المثل درآمد. این ضرب‌المثل ناظر بر شخصی است که در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت خستگی‌ناپذیر به مقصود نرسد و از مساعی و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته می‌شود «فلانی کلاهش پس معرکه است» یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمی‌رود.

منبع:آخرین خبر






تاریخ : جمعه 99/11/17 | 7:5 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

تکنینک‌هایی برای تقویت رابطه محبت‌آمیز بین زن و شوهر

 

یکی از راهکارهای اصلاح و ارتقای سبک زندگی، مطالعه در منابع دینی و روانشناسی است. این امر از این جهت دارای اهمیت است که انسان‌ها برای رشد و تعالی در تمام عرصه‌های زندگی نباید مدام آزمون و خطا کنند بلکه می‌توانند با استفاده از آموزه‌های دینی،  تجربیات علمی و بکارگیری از الگوهای موفق مسیر خود را به سرعت اصلاح کنند.

از مهم‌ترین عرصه‌های زندگی هر فرد، ازدواج است؛ اهمیت این موضوع به قدری است که  انسان‌ها باید خود را از مراحل اولیه آن یعنی قبل از ازدواج گرفته تا تمام فرآیندهای زندگی زناشویی، فرزندآوری و تربیت فرزند محتاج آموزش بدانند. همسرانی که در خانواده ای اینچنینی زندگی می کنند، از احساس رضایت و امنیت بالایی برخوردارند و کمتر دچار اضطراب و مشکلات روانی می شوند. در چنین خانواده هایی، هم نیازهای عاطفی و روحی فرزندان به خوبی تأمین می شود و هم مهارت های زندگی اجتماعی به خوبی در آنها شکل می گیرد.

حجت‌الاسلام علی روشن، کارشناس تبلیغ سطح عالی حوزه علمیه قم به برخی نکات آموزشی درباره زمینه‌های استحکام روابط زوجین اشاره کرد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* اکنون مشاهده می‌کنیم چالش‌هایی زیادی پیش روی زن و شوهر وجود دارد که عمده آن از روی نا آگاهی نسبت به وظایف زوجین در قبال یکدیگر است؛ مهم‌ترین عاملی که سبب استحکام روابط بین زوجین می‌شود چیست؟

مهمترین پایه زندگی مشترک، محبت زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. اهمیت عشق در زندگی مشترک تا به آنجاست که خداوند تبارک و تعالی علاقه زوجین به یکدیگر را از نشانه‌های قدرت خود دانسته و انسان‌ها را به تفکر در آن دعوت کرده و فرموده است «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‌هاى [قدرت و ربوبیت‏] او این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستى و مهربانى قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت‏‌انگیز] نشانه‏‌هایى است براى مردمى که مى‏‌اندیشند.»

بنابراین خدا به عنوان خالقی که تمام سیستم عالم و آدم را طراحی کرده است، نسخه‌ای به نام مودت را پایه و فلسفه زندگی مشترک معرفی می‌کند؛ ما نیز باید در جهت تقویت این امر نهایت تلاش را داشته باشیم.

* تلاش در جهت تقویت محبت و مودت با همسر چگونه ممکن است؟

به عنوان مثال هریک از زوجین توانایی‌ها و نقص‌هایی دارند و با کنار هم قرار گرفتن، به کمال می‌رسند. در این میان زنان از لحاظ عاطفی و لطافت روحی قابلیت‌های بسیار بهتر و قوی‌تری از مردان دارند؛ به این جهت زن، مکمل مرد در بُعد عاطفی است و از آنجا که عشق و محبت، مهم‌ترین رکن دوام و شیرینی زندگی مشترک است، نقش زنان در این زمینه حیاتی و بسیار تأثیرگذار است.

زنان می‌توانند با استفاده از تکنیک‌هایی بسیار ساده، پیوند عشق و محبت را با شوهران مستحکم کرده و در کنار همسر و فرزندان، از زندگی لذت برند.
* اگر امکان دارد به صورت مصداقی به جزئیات بیشتری درباره عوامل تحکیم رابطه زوجین اشاره کنید.

اگر پایه زندگی را محبت و مودت قرار دهیم، تمام تکنیک‌های خود را باید در راستای همین محبت کسب کنیم؛ مثلاً استفاده از کلمات محبت‌آمیز یکی از کارآمدترین روش‌های ابراز محبت است؛ چه اینکه صِرف محبت و احترام قلبی برای تداوم گرمی و نشاط خانواده کافی نیست، بلکه بیان خوبی‌ها و کمالات همسر تأثیر بسیار شایسته‌ای دارد. به طور طبیعی مردان در اظهار محبت ضعف دارند، چیزی که زنان در آن تبحر دارند. اگر زن در ابراز محبت پیش‌قدم شود و آن را مدیریت کند، به راحتی می‌تواند همسرش را به اظهار محبت تشویق کند.
 
صِرف محبت و احترام قلبی برای تداوم گرمی و نشاط خانواده کافی نیست، بلکه بیان خوبی‌ها و کمالات همسر تأثیر بسیار شایسته‌ای دارد. به طور طبیعی مردان در اظهار محبت ضعف دارند، چیزی که زنان در آن تبحر دارند. 
 
از نقل‌های تاریخی روشن می‌شود که این اصل مهم در زندگی زهرای اطهر سلام‌الله علیها همواره مورد توجه بوده است. این بانوی بزرگوار به گونه‌های مختلف به بیان محبت و احترام نسبت به همسرش می‌پرداخت. شاهد آن که امیرالمؤمنین علیه‌السلام خود فرموده است که زهرا (س) هیچ گاه مرا عصبی نکرد، مخالف امرم نکرد و هرگاه به او نگاه می‌کردم، غم و غصه‌ها از من جدا می‌شد؛ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْراً وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان.‏ همه می‌دانیم نگاه کردن به انسان ترشرو و بدزبان غم و غصه را دوچندان می‌کند و این سخن امیرالمؤمنین علیه‌السلام نشان‌دهنده آن است که فاطمه سلام الله علیها همواره با محبت و احترام در کنار او بوده است؛ همچنین این بانوی گرامی، همواره با احترام کامل همسرش را صدا می‌زد و غالباً او را با کنیه‌اش، ابا الحسن، خطاب می‌کرد.

مراعات شأن همسر در مقابل دیگران 

 از دیگر راهکارهای تحکیم روابط زوجین است. از مهم‌ترین ویژگی‌های حضرت زهرا سلام الله علیها این بود که نه تنها در خانه بلکه در حضور دیگران نیز به همسرش احترام می‌گذاشت و از او گلایه نمی‌کرد؛ از جمله در محضر پدرش، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را بهترین همسر می‌خواند. همچنین نقل شده که برخی زنان به حضرت زهرا سلام الله علیها، به خاطر اینکه با مردی تهیدست ازدواج کرده، طعنه می‌زدند. بسیاری زنان در چنین مواقعی سفره دل را باز می‌کنند و در گله‌گزاری از همسر، گوی سبقت را از همه می‌ربایند، اما زهرای مرضیه علیها‌السلام هیچ گاه با چنین زنانی همراهی نکرد و شکایت آنها را نزد پدر می‌برد.

روی همسر را زمین نزنید

* امروزه متأسفانه شاهد خود محوری در روابط همسران هستیم تا جایی که هرکسی دوست دارد طبق خواست و تمایلات خودش رفتار کند بدون آنکه به نیاز یا معذورات همسر توجه داشته باشد. در این باره توضیح می‌دهید؟

یکی از مهم ترین اصول زندگی زناشویی، احترام به خواست یکدیگر است؛ مخصوصاً اگر یکی از زوجین خواسته معقولی داشته باشد، حتی اگر طرف دیگر مایل به آن نباشد، پسندیده است که روی همسرش را زمین نزند. اگر هریک از همسران تنها تمایلات و خواسته‌های خود را مدنظر داشته باشد و به علایق و خواسته‌های همسرش بی‌اعتنایی کند، بی‌تردید ستون‌های زندگی مشترک آنها به لرزه درخواهد آمد. با کمی از خود گذشتگی و احترام به خواسته‌های شریک زندگی، قطعاً می‌توان زندگی پرآرامشی را تجربه کرد.

اگر هریک از همسران تنها تمایلات و خواسته‌های خود را مدنظر داشته باشد و به علایق و خواسته‌های همسرش بی‌اعتنایی کند، بی‌تردید ستون‌های زندگی مشترک آنها به لرزه درخواهد آمد. 
 
در این باره یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها را بازگو می‌کنیم. هنگامی که حادثه تلخ سقیفه اتفاق افتاد و حضرت زهرا سلام ‌الله علیها در اوج بیماری و ضعف بود و فرزندش را از دست داده بود، بانیان این فجایع اجازه ملاقات با حضرت زهرا علیها السلام را طلبیدند. حضرت برای ابراز ناراحتی خود، اجازه ملاقات نمی‌دادند تا مگر اینکه متنبه شوند. در نهایت آن مردمان به امیر المؤمنین علیه‌السلام متوسل شدند و درخواست کردند تا فاطمه زهرا علیها السلام را راضی کنند. امام علیه‌السلام بدون اینکه فشاری به همسرشان بیاورند و تنها در حد یک خواسته معمولی، قضیه را مطرح کردند. آن بانوی آسمانی در جملاتی که تا ابد بر پیشانی تاریخ ثبت خواهد بود، فرمودند:
«منزل، منزل شما و این آزادزن هم همسر توست. هر کار مایل هستید انجام دهید؛ الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ فَافْعَلْ مَا تَشَاء.»

در نهایت اینکه مراعات اصول زندگی مشترک نه هنگام راحتی و آسایش، بلکه در بحرانی‌ترین شرایط و رد نکردن خواسته همسر، از درس‌های بسی ار ارزشمند سبک زندگی فاطمی است که به جهانیان هدیه داده است.

منبع:تسنیم






تاریخ : جمعه 99/11/17 | 2:55 عصر | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()

 

تست های روانشناسی
اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت خودتان پیدا کنید به سوالات این تست های روانشناسی پاسخ دهید.

انواع و اقسام تست های روانشناسی معتبر وجود دارند که می توانند ته وتوی شخصیت شما را بریزند روی کاغذ و شما را در شناخت بهتر خودتان یاری دهند.

تست های روانشناسی بر اساس خطای دید امروزه بسیار رایج شده و کاربران اینترنت و روانشناسان از آن ها استفاده زیادی می برند. ما هم یک نمونه از این تست ها آورده ایم که میتوانید با انجام دادن آن برخی از جزئیات شخصیتی خودتان را بشناسید. البته به شما پیشنهاد می کنم که نتایج تست را زیاد هم جدی نگیرید.

نتایج جالب تست های روانشناسی شخصیت

1-

تست های روانشناسی
 
تست های روانشناسی
شیر:بیشتر دوست دارید به اصل هر چیزی پی ببرید و از مواجهه با ترس ها هیچ هراسی ندارید. شما انسان بسیار شجاعی هستید.


پرنده:بی فکر و گاهی اوقات مسئولیت ناپذیر هستید. شخصیت خلاقی دارید و دوست دارید دنیا را در جهت بهتر شدن تغییر دهید.

2-

تست های روانشناسی
 
اردک:زندگی شما پر از هیجان های احساسی است. روحیات تان دائم در حال تغییر است و تصمیمات ناگهانی می گیرید.

خرگوش:همیشه عواقب هر کاری را در نظر می گیرید. منطق اولین جایگاه را در زندگی تان دارد و البته این به این معنی نیست که شما انسان سرد و بی احساسی هستید.

3-

تست های روانشناسی
 
کروکدیل:همیشه دوست دارید شرایط را تحت کنترل داشته باشید و مسئولیت هر چیزی را به گردن بگیرید. شما یک مدیر، رهبر یا یک رئیس با دقت هستید.

پرنده:ترجیح می دهید که مسیرهای پرفراز و نشیب و ترسناک را در زندگی انتخاب نکنید. این به معنای نداشتن عقیده و نظر خاص خودتان نیست. شما با دیگران می سازید به همین دلیل بسیار رک و اجتماعی هستید.

4-

تست های روانشناسی
 
پوزه سگ:مشخص است که تصویر را در مسیر عادی یعنی از چپ به راست تحلیل کرده اید. این به این معنی نیست که شما انسانی عادی هستید بلکه به این معنی است که دیدگاهی کاملا منطقی دارید و زمانی که به سمت راست تصویر می رسید در مرحله دوم تصویر سمت راست را می بینید. 

پا و دم سگ:اگر تصویر را از راست به چپ تحلیل کرده باشید و یا این که فورا متوجه گنگی و ابهام آن شده باشید یعنی دوست دارید از روش ها و دیدگاه های خلاقانه برای حل مشکلات استفاده کنید.
منبع:نمناک





تاریخ : جمعه 99/11/17 | 11:52 صبح | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.