مجازات دنیوی و اخروی شایعه سازی و دروغ پراکنی
تبیان/ پخش اخبار دروغین و شایعهسازی، یکی از ابزارهای همیشگی دشمنان در طول تاریخ بوده است. قرآن، شایعهپردازی را گناهی بزرگ میداند و کسانی را که به انتشار اخبار دروغین در جامعه دامن میزنند به شدت نکوهش میکند.
پارهای از آسیبهای خطرناک پخش شایعات از منظر قرآن عبارتند از:
یک. ارتداد
در غزوه احد وقتی دشمنان جبهه اسلام را مقاوم و خلل ناپذیر دیدند، سعی کردند با انتشار خبر دروغینِ مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله، بین صفوف مسلمین، شکاف انداخته و مجاهدان را تضعیف و ناامید کنند. متاسفانه به رغم پیروزی اولیه مسلمانان، شایعه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله باعث پراکندگی سپاهیان اسلام و در نهایت شکست جبهه حق شد. بعد از این واقعه، آیاتی نازل شد و خداوند خطاب به رزمندگان جنگ احد فرمود:
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ ? أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى? أَعْقَابِکُمْ ? وَمَن یَنقَلِبْ عَلَى? عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا... (ال عمران:144)
محمّد جز فرستادهای از سوی خدا که پیش از او هم فرستادگانی [آمده و]گذشته اند، نیست. پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، [ایمان و عمل صالح را ترک میکنید و]به روش گذشتگان و نیاکان خود برمی گردید؟! و هر کس به روش گذشتگان خود برگردد، هیچ زیانی به خدا نمیرساند.
از آیه فوق برمی آید که توجه به شایعات و باورکردن آنها میتواند موجب ارتداد و واپسگرایی مسلمانان گردد.
دو. اضطراب و سلب آرامش
گاهی دشمن، اخباری را آگاهانه منتشر میکند تا در دلهای مردم، ترس، دلهره و تشویش خاطر ایجاد کند. دامن زدن به این اخبار تایید نشده از روی غفلت، کمک میکند تا هدف دشمن زودتر تامین شود؛ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ ... (نساء:83)
گاهی حتی رسانهای کردن اخبار محرمانه، هر چند راست، میتواند مردم را ناامید کند که باید از آن پرهیز کرد.
سه. مجازات اخروی شایعه سازی
در روایتی از امام باقر علیه السلام میخوانیم: بندهای در روز قیامت محشور شود و [با اینکه در دنیا]دستش به خونى آلوده نشده، اما یک ظرف شیشهای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟!
او (با تعجب) عرضه میدارد: پروردگارا! تو خود میدانى که جان مرا گرفتى [و تا آن لحظه]من خون کسى را نریخته بودم [و هیچ خونى بر گردنم نبود؟!]خداوند فرماید: آرى! تو خبرهای مختلفی از فلانى شنیده بودى و برای دیگران بازگو کردى، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به همین خبر، او را کُشت، و این بهره تو از خون اوست» (کافی، ص 370 – 371)
چهار. عذاب علاقمندان به شایعهسازی در همین دنیا (نور:19)
آیاتی از سوره نور درباره ماجرای تهمتی ناموسی است که عدهای نسبت به همسر پیامبر صلی الله علیه و آله روا داشتند و قرآن از آن به «افک» تعبیر کرده است.
قرآن، در ماجرای افک، کسانی را که پس از شنیدن این خبر دروغ، به جای سکوت یا حسن ظن، به انتشار آن دامن زدند، به شدت سرزنش میکند و نه فقط شایعه سازان را بلکه دوستدارن شیوع فحشاء در جامعه را علاوه بر وعید اخروی، وعده عذاب و مجازات در همین دنیا میدهد و میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت [مانند آن تهمت بزرگ]در میان اهل ایمان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت (نور:19)
پنج. دوری از رحمت خداوند
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگی شرکت میکرد، منافقان، بیماردلان و شایعهافکنان، شایعه میکردند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کشته شد یا آنکه اسیر گردید و... تا اضطراب، نگرانی، یأس و دلسردی در اجتماع مسلمانان پدید بیاید و هوسبازان و افراد ضعیفالایمان دیگر هم آن را ترویج میکنند. (المیزان، ج 4، ص 31)
قرآن از این افراد با تعبیر «ملعونین» یعنی دور شدگان از رحمت خدا، یاد میکند و میفرماید: لَّئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا * مَّلْعُونِینَ ...
اگر منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان]است و آنانکه در مدینه شایعههای دروغ و دلهره آور پخش میکنند [از رفتار زشتشان]باز نایستند، تو را بر ضد آنان برمی انگیزیم [که یا تبعیدشان کنی یا با آنان بجنگی]، آن گاه در این شهر جز اندکی [که خالص و پاک هستند]در کنار تو نخواهند ماند. (60) [این چند گروه به علت اعمال ناهنجارشان]طردشدگان [از رحمت خدای]اند. (احزاب:60 و 61)
حکایت/ سه استدلال بهلول
آخرین خبر/ روزی بهلول داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید: من در سه مورد با امام صادق(علیه السلام) مخالفم.
یک اینکه می گوید خدا دیده نمیشود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت
مجموعه شهرحکایات