داستانک/ چوپانی در مقام وزارت
یکی بود/ چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مىخاست و کلید بر مىداشت و درب خانه پیشین خود باز مىکرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مىگذراند. سپس از آنجا بیرون مىآمد و به نزد امیر مىرفت. شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتى مىرود و هیچ کس را از کار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید که پوستین چوپانى بر تن کرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست که مىبینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مىآیم تا ابتداى خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودى، اکنون امیرى!»
در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...»
یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»
نداشته هایمان میتوانند دلیل خوشبختی مان باشند!
باشگاه خبرنگاران/ اکثر انسانها خوش حالی را در خواستهها و داشتههای خود میبینند. در صورتی که گاهی باید برای نداشته هایمان شکرگزار باشیم.
آیا دوست دارید احساس خوشبختی بیشتری داشته باشید؟
هیلل اینهورن، استاد دانشگاه شیکاگو، اندکی قبل از مرگ نابهنگامش، در مصاحبهای به موضوع خوشبختی پرداخت. توصیه او این بود: روی آرزوهای خود کمتر تمرکز کنید و بیشتر حواس خود را متوجه چیزهایی که تجربه نکرده اید، بکنید.
استدلال اینهورن این است که احساس خوشبختی در اصل به "داشته ها" و "خواسته ها" فرد مربوط میشود. ما تمایل داریم در ذهنمان اینها را در سه گروه طبقه بندی کنیم.
دسته اول شامل مواردی است که ما میخواهیم داشته باشیم و آنها را داریم
خانواده دوست داشتنی، شغل خوب، خانه مناسب و بیشتر داراییهای ما در این گروه قرار میگیرند. اینها همیشه در اطراف ما هستند، به راحتی میتوانیم به آنها فکر و تجربه شان کنیم. ما از داشتن آنها احساس شکرگزاری میکنیم و آنها ما را خوشحال میکنند.
دسته دوم شامل مواردی است که داریم، اما نمیخواهیم داشته باشیم
اینها میتوانند بیماری ها، اضافه وزن، شغل نامطلوب، مشکلات مالی و برخی ویژگیهای شخصی دیگر باشد. حضور آنها ما را آزار میدهد و حالمان را بد میکند.
دسته سوم شامل مواردی است که ما دوست داریم داشته باشیم، اما نداریم
پول بیشتر، سلامتی بهتر، خانه بزرگتر و ماشین لوکس در این گروه قرار میگیرند. مانند موارد موجود در دسته قبلی، فکر کردن به این موارد دائما پیش میآید و به ما حس نارضایتی میدهد.
اینهورن میگوید ما آنقدر وقت و انرژی خود را صرف تفکر در مورد محتوای این سه دسته میکنیم که چهارمین و در عین حال سرنوشت سازترین مورد را فراموش میکنیم.
دسته چهارم شامل چیزهایی است که نمیخواهیم داشته باشیم و نداریم
این دسته شامل همه چیزهایی است که تا به حال آنها را تجربه نکرده ایم و واقعاً میلی به تجربه شان نیز نداریم. به عنوان مثال، بیماریها و چالشهای جسمی و روانی را در نظر بگیرید. ممکن است آنقدر خوش شانس باشیم که با آنها دست و پنجه نرم نکنیم.
همچنین، دردهایی که احساس نمیکنیم، مشکلاتی که نیازی به حل آنها نداریم و بدبختیهایی که ممکن است شانس آن را داشته باشیم که متحمل نشده باشیم؛ و این لیست ادامه دارد.
در واقع، دسته چهارم دارای سه ویژگی مهم است. اول، مانند دسته اول، فکر کردن در مورد آن ما را خوشحال میکند. دوم، میتوان گفت که شامل موارد بیشتری از سه دسته قبلی است و مواردی که در آن قرار میگیرند برای اکثر شهروندان یک کشور توسعه یافته تقریباً نامحدود است. سوم، برخلاف دستههای دیگر، به راحتی به ذهن نمیآید، زیرا بستگی به آن چه تجربه کرده ایم ندارد. چرا که ما این موارد را هیچ وقت تجربه نکرده ایم.
ناراضی بودن به دلیل تجربه
بسیاری از آنچه که احساس میکنیم و یاد میگیریم را تجربه شخصی ما هدایت میکند. تجربه معلم بزرگی محسوب میشود. با این حال، میتواند دیدگاه ما را محدود کند و شادی ما را کاهش دهد. همچنین، میتواند فکر کردن به اتفاقات بدی که تا به حال برایمان نیفتاده و از این بابت شکرگزاریم را برای ما دشوار کند؛ بنابراین با در نظر نگرفتن دسته چهارم، مردم معمولاً خود را کمتر از آنچه واقعاً شاد هستند در نظر میگیرند. برای ارزیابی شادی خود، باید در "شمردن نعمتهای خود" نه تنها از لحاظ آنچه که داریم، بلکه از لحاظ آنچه که نداریم نیز بهتر عمل کنیم.
یک روش آسان برای ایجاد این عادت میتواند شروع به تهیه فهرستی از مواردی باشد که به دسته چهارم تعلق دارد. لیست هر کس متفاوت خواهد بود. با این حال، این تمرین میتواند به شهود فرد درباره این موارد کمک کند.
درست است که به طور عمومی شادی را ناشی از ارتباط بین "خواسته ها" و "داشته ها" میدانند، اما ارزیابی دقیق نیاز به در نظر گرفتن هر چهار سلول جدول زیر که اینهورن برای یادآوری دسته چهارم ترسیم کرده است دارد.
با نگاه کردن به لیستتان و اندیشیدن به دسته چهارم، باید احساس خوشبختی بیشتری نسبت به این لحظه از زندگیتان داشته باشید.
تقویم تاریخ/ پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی
راسخون/ از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دورانهای استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب تودههای میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت. با وسعت یافتن دامنههای انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش رژیم پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعدازظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد. پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی(ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد. این درگیریها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هریک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابانها، سینه سپرکردن در برابر تانکها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت. هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرکت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیریها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بیطرفی خود را اعلام کرد. سرانجام روز سرنوشت فرارسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فروریخت و ریشههای فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی، کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.
حکمت/ برای آنچه دارید، شکرگزار باشید
آخرین خبر/امیرالمؤمنین علیه السلام: از کسانى نباش که... از آنچه به او رسید شکر گزار نیست، و از آنچه مانده زیاده طلب است
لا تَکُن مِمَّن . . . یَعجِزُ عَن شُکرِ ما اُوتِیَ ویَبتَغِی الزِّیادَةَ فی ما بَقِیَ
قسمتی از حکمت 150 نهج البلاغه
ویژگی های شخصیتی حضرت زینب که می شود الگوی زنان جامعه قرار بگیرد
حوزه/ زندگی و شخصیت حضرت زینب(ع) بهترین الگوی بانوان جامعه اسلامی است.
1 عبودیت و بندگی
حضرت زینب«س» در عبادت و پرستش مانند مادرش فاطمه زهرا«س» بود. هیچ گاه تهجّد و نماز شبش ترک نشد. آن چنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. او عاشق شب زنده داری و راز و نیاز با معبود خویش و پرورش یافته تهجدهای شبانه و آه نیمه شب بود. امام حسین«ع» بهتر از هر کسی به مقام والای زینب آگاه بود؛ و از این رو آن امام همام در آخرین وداع روز عاشورا به خواهرش مظلومه اش فرمود: «یا اُختاه لاتنسنی فی نافلة الّلیل؛ ای خواهر، مرا در نافله شب فراموش نکن».این سخن بیانگر عظمت مقام عبودیت زینب«س» است که امام معصوم«ع» از او چنین درخواستی می کند.
شب زنده داری ایشان حتّی در شب دهم و یازدهم محرّم هم ترک نشد. فاطمه بنت الحسین می گوید: «و امّا عمه ام زینب«س»، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه می کرد. در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.»
همچنین از امام سجاد«ع» نقل شده که فرمودند: «همانا عمه ام زینب همه نمازهای واجب و مستحبّ خود را در طول مسیر ما از کوفه به شام ایستاده می خواند و در بعضی از منازل نشسته نماز خواند و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او می دادند میان اطفال تقسیم می کرد. آن سنگدلان در هر شبانه روز بیش از یک قرص نان به ما نمی دادند».
2 صبر و استواری
از جمله ویژگی هایی که هر انسان مسلمان باید آن را زیبنده زندگی خود کند، صبر و استقامت است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر «ص» و یاران ایشان را این گونه به صبر و استقامت هدایت فرموده است: «فاستَقِم کما أُمرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ وَ لا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلُونَ بَصیرٌ؛ پس همان گونه که فرمان یافته ای، استقامت کن و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند(باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می دهید می بیند!»
بدون تردید زینب کبری«س» یکی از بارزترین و برجسته ترین اسوه های صبر و شکیبابی در مسیر پایبندی بر اصول و ارزش های دینی و اسلامی است. نمونه بارز صبر و استواری آن حضرت در مجلس ابن زیاد است، زمانی که با کینه و نیش زبان خطاب به او گفت: «کَیْفَ رَأَیتِ صنعَ اللَّه بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِک؛ کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟» حضرت زینب«س» با آرامش و متانت کامل فرمودند: «مَا رَأیْتُ إِلَّا جَمِیلًا؛ جز زیبایی چیزی ندیدم. » اینان (امام حسین«ع» و یارانش) گروهی بودند که خداوند شهادت را برای آنان مقرّر کرد و در قیامت خداوند بین تو و آنها قضاوت می کند.»
ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت ماند و از این همه صبر و استقامت در مقابل مصیبت ها متعجّب شد و قدرت محاجّه را از دست داد. قوّت صبوری این بانوی بزرگوار در شدائد کربلا چنان بود که آن حضرت تسلّی بخش دل امام سجاد«ع» بود و می گفت: «آنچه از سختی ها می بینی بر صبر و تحمّلت چیره نشود که شهادت و این نوع مصائب تعهدی است که رسول الله«ص» از جدّت علی«ع» و پدرت حسین «ع» و عمویت عباس«ع» گرفته است که ما سختی ها را به جان بخریم و مقاومتمان شکسته نشود.»
او صبر را از برادرش آموخت و از این جهت در اوج کمال قرار دارد. او مخصوصاً در ماجرای کربلا چنان صبر و رضا و تسلیمی از خود نشان داد، که صبر از روی او خجل گشت. حوادث تلخ و شکننده بسیار غمباری که برای زینب«س» در طول سال ها رخ دادند، غم فراق جدش رسول خدا«ص» و شهادت جانسوز مادرش زهرا«س»، شهادت جگر خراش پدرش امام علی«ع»، شهادت برادرش امام حسن«ع» به زهر و جفا و فاجعه کربلا و شهادت برادرش امام حسین«ع» و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا و به اسارت رفتن خاندان نبوت، هر کدام کافی بود تا زینب «س» را از پای درآورد، ازاین رو به او «اُمُّ المصائب »(مادر مصیبت ها) گفتند.
3 عفاف و پاکدامنی
از منظر اسلام یکی از مهم ترین وظایف بانوان پاسداری از حریم حجاب و عفّت است. در قرآن کریم در چند آیه به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده و در چهارده آیه، و در احادیث فراوان نیز هشدارهای مؤکد در این زمینه وجود دارند. عفت و پاکدامنی ارزنده ترین زینت زنان و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب«س» درس عفّت را در مکتب پدر آموخت. پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا از پاداش عفیف پاکدامنی که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی شود، بزرگ تر نیست. عفیف پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست.»
یحیی مازنی می گوید: «من در مدینه مدت زیادی همسایه حضرت علی«ع» بودم. سوگند به خداوند که در این مدت هرگز حضرت زینب«س» را ندیدم و صدایش را نشنیدم.» حجاب و عفاف حضرت زینب «س» به گونه ای بوده است که علّامه مامقانی در این باره می گوید: «زینب«س» در حجاب و عفاف، یگانه روزگار بوده. کسی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا اورا ندیده بود. »
4. شجاعت و شهامت
شجاعت آن نیروی قلبی است که موجب می گردد که انسان در برخورد با سختی ها و خطرها، دلی استوار و قوی داشته باشد. این نیروی قلبی و صلابت اراده و قوّت روح، سبب می شود که انسان با وجود زمینه های هراس نترسد و خود را نبازد و با غلبه بر مشکلات، تصمیم گیری درستی داشته باشد. آن بانوی باعظمت در مهد شجاعت رشد یافته و از شجاعت حیدری بهره مند بود. ازاین رو «لَبْوَةُ الْهاشِمیَّة؛ شیرزن هاشمی»لقب گرفت.
او از قدرت های اهریمنی و ستمگران ترسی به دل راه نمی داد و آزارها او را از اجرای وظایف هدایتی و تربیتی بازنمی داشت. در برابر دشمنان ددمنش، با شجاعت و شهامت، فریادها زد، توبیخ و تحقیرشان کرد و از شمشیر و تهدید و خون آشامی آدمکشان واهمه نداشت. وی در دو مجلس کوفه و شام این قدرت را به نمایش گذاشت. با وجود اسارت نه تنها در مقابل سربازان سفّاک و حیوان صفت ابن زیاد هیچ گاه سستی و ترس به خود راه نداد، بلکه در مجلس ابن زیاد با قدرت به او بی اعتنایی و تحقیرش می کند و او را «فاسق» و«فاجر» معرفی کرد و گفت: «سپاس خدای را که ما را با نبوّت پیامبر«ص» گرامی داشت و از پلیدی ها پاک کرد. همانا فقط فاسق رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او غیر ماست».
شجاعت و شهامت آن بانوی با عظمت در مقابل یزید و دهن کجی ها و بد زبانی های او، بار دیگر شجاعت حیدری را به نمایش گذاشت. فرمود: «اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته[بدان که] قدر و ارزش تو در نزد من ناچیز است، ولیکن سرزنش و توبیخ تو را بزرگ می دانم.»
آری، حضرت زینب«س» چنان یزید سرمست را به ذلت کشاند که او را پشیمان کرد و مردم نیز چهره پلید یزید را شناختند. یزید را دشنام دادند و لعن کردند و به اهل بیت«ع» روی کردند و یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین«ع» را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.
5 شاخص ولایتمداری
حضرت زینب«س» حضور هفت معصوم را درک کرد و در تمام ابعاد ولایتمداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و...) سر آمد بود. ولایتمداری یعنی تابع امر امام زمان خود بودن، به گونه ای که تمام اعمال و حرکات و تصمیمات فرد، مورد رضایت امام زمانش باشد. ازاین رو حضرت زینب«س»، خانه و زندگی راحت و فرزندانش را برای انجام رسالت عظیم ولایتمداری فدا کرد.
چون او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام زمان خویش(علی«ع») کرد و خطاب به ولی خود گفت: «علی جان! جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلاهای جان تو، یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکی به سر بری با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شوی، باز هم با تو خواهم بود.» و سرانجام جان عزیزش را در راه حمایت از امامت و ولایت امام علی«ع» فدا کرد و شهیده راه ولایت گردید. حضرت زینب«س» درس ولایتمداری را از مادر بزرگوارش آموخت و آن را به زیبایی در کربلای معلّی به منصه ظهور رساند.
آن بزرگوار چه در دوران امام حسین«ع» و چه در دوران امام سجاد«ع» سر تا پا تسلیم امامت بود. حتی در لحظه ای که خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد«ع» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: «ای یادگار گذشتگان... خیمه ها را آتش زدند ما چه کنیم؟» فرمود: «علیکن بالفرار؛ فرار کنید». از همه مهم تر اینکه آن بانوی بزرگوار در چندین مورد تا پای جان از امام سجاد«ع» حمایت و دفاع کرد.
6 ایثار و فداکاری
ایثار یعنی بذل کردن، دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن، قُوت لازم و مایحتاج خود را به دیگران بخشیدن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن. امام علی«ع» می فرمایند: «الایثار غایةُ الاِحسانِ؛ ایثار نهایت احسان است».
زینب«س» در این صفت نیز مانند دیگر صفات برجسته، گوی سبقت را از بسیاری ربود. ایثارهای او در نهضت بزرگ کربلا زبانزد تاریخ است. او برای حفظ جان دیگران، جان خود را به خطر انداخت و در تمام صحنه ها، دیگران را بر خود مقدم داشت. او در ماجرای کربلا حتّی از سهمیه آب خویش استفاده نکرد و آن را نیز به کودکان داد. در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را شرمنده ساخت.
اوج ایثار و فداکاری و گذشت آن بانوی بزرگوار در روز عاشورا به نمایش گذاشته شد. در منابع متعدد اسلامی نقل شده است که در صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین «ع» رسید و عرض کرد: «جدّم حضرت ابراهیم خلیل «ع» قربانی خدا را به جای قربانی شدن حضرت اسماعیل«ع» از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان! تو نیز امروز این دو قربانی مرا بپذیر. اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمی شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا می کردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت می شدم.» آن گاه فرمود: «دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند.»
وقتی که دو نوگل زینب«س» پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پیکرهای غرق به خون آنان را به کنارخیمه ها آوردند، همه بانوان از خیمه ها بیرون آمدند، امّا زینب کبری«س» برای این که مبادا اباعبدالله «ع» خجالت زده شوند، از خیمه خود بیرون نیامد. اگر تلاش بی نظیر و فداکاری کامل حضرت زینب«س» نبود، به یقین جریان کربلا را بنی امیه یا به فراموشی می سپردند یا از مسیر حیات بخش خود منحرف می کردند.
تقویم تاریخ/ میلاد پیشوای اول مسلمانان "امیرالمؤمنین امام علی"(ع)
راسخون/ امام علی(ع) امام اول شیعیان و خلیفه ی چهارم، در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل در دورن خانه ی کعبه به دنیا آمد. پدرش ابوطالب(عبدمناف) پسر عبدالمطلب و مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم است. ابوالحسن، ابوتراب، ابوالحسین، ابوالرَّیحانَتَین از جمله کنیه های آن امام و امیرالمؤمنین، ولی اللَّه، اسداللَّه، مرتضی، وصی، یعسوب الدین، حیدر، کرار و... از القاب آن سرور میباشد. حضرت علی(ع) از دوران کودکی، تحت تعلیم و تربیت حضرت محمد(ص) قرار گرفت و اولین مردی بود که اسلام آورد.
آن امام همام به جز غزوه ی تبوک، در تمامی غزوات و جنگهای پیامبر اکرم(ص) حضور داشت و همواره در رنجها و سختی ها، یاور و حامی پیامبر بزرگ اسلام بود. امام علی(ع) در هجدهم ذیحجّهی سال یازدهم هجری، در محلی به نام غدیر خُم، به امر خدا و از طرف پیامبر به رهبری امت اسلامی پس از رسول اکرم(ص) برگزیده شد و پس از بیعت مردم، امیرالمؤمنین لقب گرفت.
اماپس از رحلت پیامبر(ص) این امر مُهم اجرا نگردید و خلافت به دست ابوبکر افتاد. سی وسه سال از عمر مبارک امام علی در کنار رسول خدا(ص)، بیست و پنج سال پس از رحلت آن حضرت در خانه نشینی و در حدود پنج سال نیز در خلافت سپری شد.
گوناگون/ ماجرای عجیب نماز باران امام رضا(ع) در بیان جواد الائمه (ع)
تسنیم/ از جمله معجزات اهل بیت وحی مربوط به روایتی از امام جواد علیهالسلام درباره دعای پدر بزرگوارشان امام رضا برای بارش باران یا «نماز استسقاء» است.
در عصری که مظاهر دنیای مدرن بر زندگی بشر سایه انداخته و زمینههای غفلت از یاد خدا را بیشتر از گذشته مهیا کرده است، مرور معجزات، کرامات و فضائل خوبان بشر و در رأس آنها پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاک ایشان، تا حد زیادی میتواند نیاز روح و جان ما در راستای اتصال به قدرت بیمنتهای خداوند و دریای رحمت پروردگار را فراهم کند.
از جمله این معجزات، مربوط به روایتی از امام جواد علیهالسلام درباره دعای پدر بزرگوارشان برای بارش باران یا «نماز استسقاء» است. امام حسن عسکری از پدر بزرگوارش امام هادی و ایشان از امام جواد علیهمالسلام نقل میکند:
هنگامی که مأمون به زور پدرم امام رضا علیهالسلام را ولی عهد خویش کرد آسمان بخیل شد و باران نبارید مدتی در آن سال این گونه بود و خشکسالی در خراسان اتفاق افتاده پس بعضی از مردم و اطرافیان مأمون گفتند: این غضب خدا است که به ما غضب کرده و آن به خاطر این است که امام رضا ولیعهدی را پذیرفته است. وقتی این گفتهها به گوش مأمون رسید مأمون ناراحت شد و به امام رضا گفت: به راستی که باران از ما مدتی قطع شده و زمینهای ما خشک شده است اگر میتوانی دعا کن تا خداوند متعال برما منت بنهد و به برکت دعای تو باران به ما بفرستد. امام رضا علیهالسلام فرمود: این کار را میکنم. مأمون گفت: چه وقت این کار را میکنی؟ امام رضا فرمود: روز دوشنبه. امام جواد علیهالسلام فرمود: درخواست مأمون از پدرم در مورد دعا کردن برای باران روز جمعه بود. سپس امام رضا علیهالسلام فرمود: دیشب در رؤیای صادقه جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه جدم امیرالمؤمنین علیهالسلام نزدم آمدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای فرزند دلبندم، تا روز دوشنبه صبر کن پس به صحرا برو و در آنجا نماز استسقاء را اقامه کن، سپس دعا کن که خداوند متعال دعایت را مستجاب میکند و باران برای آنها میفرستد و همچنین از فضل و کرم و علوم خودت به آنها بگو و نیز به آنها بگو که در روز دوشنبه باران خواهد آمد تا به فضل و کرامت و نزد پروردگار جهانیان آگاهی پیدا کنند.
وقتی روز دوشنبه رسید پدرم به طرف صحرا حرکت کرد و خلایق نیز به صحرا رفتند. بعد از اقامه کردن نماز استسقاء ایشان بر فراز تپهای رفت و دستان مبارک خویش را به آسمان برد و ذکر ثنای خدای تبارک و تعالی و درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم گفت، سپس عرض کرد: خدایا، ای پروردگار من، به راستی که تو مقام و منزلت ما اهل بیت علیهمالسلام را نزد مردم بزرگ شمردی و به آنها فرمودی که به ما متوسل شوند تا برای آنها دعا کنیم. ای خدای من، به راستی که اکنون آنها همان گونه که به آنها امر فرمودی به ما متوسل شدهاند و آنها امید دارند که فضل و رحمت و بخشش تو به آنها برسد و نیز امیدوارند که از روی احسان و کرم و نعمت به آنها جواب بدهی، پس بر آنها باران بفرست باران سراسری نه باران همراه با طوفان یا باد شدید که ابرها را از هم دور میکند اما ابتدا بارش باران برای آنها بعد از اینکه آنها از اینجا رفتند و در منزلهای خود و قرارگاههای خود ساکن شدند.
امام جواد علیهالسلام میفرماید: به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری برگزید قسم، بعد از اتمام دعای ایشان بادی وزید و ابرها نمایان شدند و رعد و برق شدیدی ایجاد شد در آن وقت مردم خواستند به منازل خود برگردند یا از باران در جای امن باشند. امام رضا علیهالسلام به آنها فرمود: صبر کنید و آرام باشید، به راستی که این ابر بارانزا متعلق به شما نیست بلکه متعلق به فلان مکان است. و آن ابر میرفت و همچنان ابری میآمد و ایشان میفرمود: این متعلق به شما نیست؛ بلکه متعلق به فلان جا و مکان است تا وقتی که 10 ابر بارانزا از آنجا گذشتند وقتی ابر بارانزای یازدهم آمد امام رضا به مردم فرمود: این ابر متعلق به شما است که خداوند آن را برای شما فرستاده است، پس شکرگزار نعمت الهی باشید، بلند شوید و به منازل و قرارگاههای خود بروید؛ زیرا این باران شدید بوده و برای جسم شما ضرر دارد و این ابر بارانزا نمیبارد تا وقتی که شما در مساکن خود قرار بگیرید، سپس خیر و برکت بیپایان خداوند متعال بر شما نازل میشود. امام رضا علیهالسلام از فراز تپه پایین آمد و به منزل خویش بازگشت و همچنان آن ابر بارانزا نبارید تا وقتی که تمام مردم در منازل خویش استقرار کردند در آن وقت بود که باران شدیدی آمد و از آن باران تمام قناتها و چاهها و حوضچهها و رودها و رودخانهها و... پر شد. بعد از اتمام باران مردم گفتند: این باران به برکت حضرت امام رضا علیهالسلام فرزند رسول صلی الله علیه و آله و یکی از کرامات آن بزرگوار از طرف خدای تبارک و تعالی است. امام رضا علیهالسلام نزد آنها رفت و عده زیادی نیز نزد آن بزرگوار رفتند و در آنجا جمع شدند.
امام رضا علیهالسلام به آنها فرمود:
ای مردم، تقوای خداوند پیشه کنید به خاطر نعمتی که به شما داده است؛ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فِی نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ
و با ظلم و ستم و گناه نعمتهای خداوند را از خود دور نکنید؛ فَلَا تُنَفِّرُوهَا عَنْکُمْ بِمَعَاصِیهِ
بلکه با طاعت و شکرگزاری نعمتهای خدا را برای خود دائمی کنید؛ بَلِ اسْتَدِیمُوهَا بِطَاعَتِهِ وَ شُکْرِهِ عَلَى نِعَمِهِ وَ أَیَادِیهِ
و بدانید که شما شکر نمیکنید بعد از ایمان به خدا و پیامبرش و اعتراف به حقوق اولیاى خدا از آل محمد صلى الله علیه و آله به چیزى بهتر از کمک به برادران مؤمن خود در مسائل دنیا که راهى است بهسوى بهشت پروردگار آنها؛ هر که چنین کارى را بکند از اولیاى خاص خدا است؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَا تَشْکُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَیْءٍ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِکُمْ لِإِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى دُنْیَاهُمُ الَّتِی هِیَ مَعْبَرٌ لَهُمْ إِلَى جِنَانِ رَبِّهِمْ فَإِنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مِنْ خَاصَّةِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.
آنچه در این روایت جلب توجه میکند، رجوع به اهل بیت وحی در مواقع اضطراری و نیز توجه و توسل به آن انوار مقدس الهی است. امام رضا علیهالسلام نیز در ابتدای دعا به این نکته اینگونه توجه میدهند «ای پروردگار من، به راستی که تو مقام و منزلت ما اهل بیت علیهمالسلام را نزد مردم بزرگ شمردی و به آنها فرمودی که به ما متوسل شوند تا برای آنها دعا کنیم.» منتها هر اندازه این توسل با پیوست تقوای الهی همراه باشد، دعای انسان به اجابت نزدیکتر خواهد بود؛ شاید آیه35 سوره مائده گویای همین دو مسئله باشد، آنجا که فرمود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَة...» یعنی ای اهل ایمان، تقوای خدا داشته باشید و بهسوی او وسیله بجویید.
نکتهی دیگری که امام رضا علیهالسلام به آن اشاره داشتند، اهمیت تقوای الهی در قبال نعمتهای خداوند و جلب برکات و دوری از معصیتهاست؛ جامعهای که در آن تقوا کمرنگ و سایه گناه گسترده شده باشد، محکوم به محرومیت است، اما جامعهای که تقوا و ایمان را پیشه راه خود کند، موجب جلب نعمتهای خداوند میشود. این حقیقت را در آیه96 سوره اعراف اینگونه میخوانیم «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون» یعنی و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم ولى تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.»
انتهایپیام/
گوناگون/ حیوانات خارقالعادهای که به زودی منقرض میشوند!
فرادید/ در حال حاضر سالانه 81 میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه میشود، اما در آن سو جهان در حال از دست دادن گونههای جانوری و گیاهی خود است. طبق اعلام پژوهشگران با سرعت فعلی انقراض، 20 درصد از گونههای جهان در 30 سال آینده از بین خواهد رفت. جالب است بدانید که این میزان تخریب از زمان پایان حضور دایناسورها در 65 میلیون سال قبل، بی سابقه بوده است.
اگرچه عامل اصلی این فاجعه تخریب زیستگاه است، اما تجارت غیرقانونی حیوانات و شکار نیز تلفات سنگینی را به همراه آورده است. مثلا حیوانات شکارچی برای به دست آوردن غذا، گاه یک گونه را تا مرز انقراض پیش میبرند. علاوه بر این در برخی نقاط جهان نیز افراد محلی دست به شکار بی رویه میزنند که منجر به کاهش جمعیت قابل توجه یک گونه جانوری میشود.
با این حال ما در این مطلب 7 گونه جانوری که بیش از دیگر گونه در معرض انقراض قرار دارند را معرفی میکنیم.
1- لمورها
طبق گزارش ها، لمورها با 101 گونه فعلا در معرض خطرترین گروه پستانداران روی زمین هستند. یک مطالعه در سال 2014 هشدار داد که 94 درصد از 101 گونه لمور شناخته شده در ماداگاسکار در معرض انقراض قرار گرفته اند.
در حقیقت بحرانهای سیاسی این کشور در دهههای اخیر باعث شد تا 33 گونه لمور در معرض انقراض قرار بگیرند. علت هم این بود که مردم فقیر، لمورها را شکار میکردند و به رستورانهای لوکس میفروختند تا به اندک پولی برسند.
لمورها از طریق پراکنده کردن دانهها و گردهها در میان درختان به ماندگاری جنگلها تداوم میبخشند. جالبتر اینکه رفتار لمور در پراکنده کردن دانهها و گرده گلها منجر به فراهم آمدن زیستگاهی مناسب برای حشرات، مارها و حتی پستانداران بزرگتر مانند فوساها که شکارچی طبیعی لمورها هستند، میشود.
تلاشهای حفاظتی در سالهای اخیر بر ترویج اکوتوریسم برای تأمین درآمد مردم ماداگاسکار متمرکز شده است، تا از شکار گسترده لمورها جلوگیری کند. اما با این وجود خطر آنها را همچنان تهدید میکند.
2- گوریلها
گوریل برای قرنها از حفاظتی طبیعی برخوردار بودند. حفاظتی که طبیعت از طریق جنگلهای دست نخورده آفریقای مرکزی به آنها هدیه داد. اما با گسترش شهرها و نزدیک شدن انسان به حیات وحش، گوریلها به سرعت برای گوشت شان شکار شدند.
در واقع بسیاری از معدنچیانی که در طول سالهای اخیر به آفریقا رفتند تا مواد معدنی را استخراج کنند، به شکل قابل توجهی گوریل را شکار کردند تا غذای ارزان خود را تامین کنند. آنها همچنین بچه گوریلها را از آفریقا خارج کردند تا در کشورهای خودشان به حیوان خانگی به فروش برسانند، اما در نهایت بیشتر آنها به دلیل تغییر اقلیم جان خود را از دست دادند.
3- پلنگ برفی
هم اکنون تنها بین 2710 تا 3386 قلاده پلنگ برفی در زمین باقی مانده است و IUCN آنها را به عنوان گونههای آسیب پذیر فهرست بندی کرده است. طبق اعلام محققان تغییرات آب و هوایی با نرخهای فزاینده کنونی سبب شده است تا زیستگاه پلنگهای برفی تا 30 درصد کاهش پیدا کند. به نظر میرسد
علاوه بر آن، تقاضا برای خزهای زیبای پلنگهای برفی در طول سالهای اخیر افزایش یافته است و همین امر سبب شد تا شکارچیان دست به کشتن گسترده این گونه بزنند.
همچنین از آن جایی که جمعیت انسانی در حال گسترش است، آنها به به طور فزایندهای در حال شکار طعمههای سنتی پلنگ برفی هستند. از این رو عجیب نیست که پلنگ های برفی برای فراهم کردن غذای خود به دامها روی بیاورد و در نتیجه تعداد زیادی از آنها توسط کشاورزان به قتل برسند.
4- پانگولینها
شاید پنگولینها جذابیت چشم درشت لمور یا عظمت پلنگ برفی را نداشته باشند، اما مطمئناً آنها را با جذابیت ماقبل تاریخی خود جبران میکنند. هم اکنون هشت گونه پانگولین وجود دارد و همه آنها در فهرست قرمز IUCN قرار دارند.
مکانیسم دفاعی پانگولین به این شکل است که در زمان تهدید به شکل یک توپ زرهی در میآید. اما زمانی که این حیوان در معرض خطر انسانی قرار میگیرد، تمام عناصر دفاعی اش بی اثر میشود و به ناچار تسلیم میشود.
بررسیها نشان میدهد که پنگولینها اغلب به خاطر گوشت شان توسط شکارچیان کشته میشوند. در کشورهای آسیای شرقی نیز اعتقاد بر این است که آنها خاصیت دارویی دارند و از این رو فروش پنگولینها رونق دارد. این در حالی است که ادعای مردم شرق آسیا چندان استناد علمی ندارد.
با این حال، سالانه تعداد زیادی از پنگولینها به ایالات متحده قاچاق میشوند و در فروشگاههای مواد غذایی به عنوان "فلس مورچه خوار" فروخته میشوند. همچنین در فرهنگهای مختلف اجزای بدن این حیوان برای استفاده به عنوان طلسم خوش شانسی و اهداف آیینی استفاده میشود.
5- کرگدن
چه چیزی از نظر وزن از طلا یا الماس گرانتر است؟ متاسفانه پاسخ شاخ کرگدنها است. بیشتر تقاضای شاخ کرگدنها نیز از سوی افراد ثروتمند ارائه میشود. آنها سعی میکنند با نمایش و هدیه دادن کاسه ها، فنجان ها، خنجرهای تشریفاتی و سایر کالاهای لوکس حک شده از جنس شاخ کرگدن خودنمایی کنند.
نکته قابل توجه اینجاست که برخی دولتها این اجازه را به شکارچیان میدهند تا با پرداخت مبلغ 400 هزار دلار یک کرگدن بالغ را شکار کنند. این مجوزها در سال برای یک شکارچی به 5 زنجیر کرگدن هم میرسد.
در آن سو اقدامات حافظتی در طول سالهای اخیر افزایش یافته است و محیط بانان با برداشتن شاخ کرگدنها و تزریق رنگ برای بلا استفاده کردن آنها تلاش کرده اند از شکار آنها جلوگیری کنند. اما در همین مدت کرگدن سفید شمالی، کرگدن سیاه آفریقای غربی و کرگدن سوماترا همگی منقرض شده یا به شدت در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند.
6- ببرها
در طول یک قرن اخیر، ما 97 درصد ببرهای وحشی را از دست دادهایم. این در حالی است که زمانی 9 زیر گونه ببر شامل بنگالی، سیبری، هندوچینی، چینی جنوبی، سوماترایی، مالایی، خزری، جوانی و بالی وجود داشت. اما حالا فقط 6 زیر گونه از ببرها وجود دارد. سه مورد ببر خزری، جوانی و بالی منقرض شده اند.
طبق آمارها، در حال حاضر 3200 ببر در طبیعت وجود دارد و تقاضا برای آنها در بازار سیاه فوق العاده است. تقریباً تمام اعضای بدن آنها برای استفاده در طب آسیای شرقی فروخته میشود و از پوست آنها برای تزئین استفاده میشود. البته استفاده از استخوان ببر از سال 1993 در چین غیرقانونی اعلام شد و پزشکان معتبر پزشکی شرق آسیا استفاده از ببر در فرمولاسیون طب سنتی را محکوم کرده اند.
اما با این حال، یکی از هدیههای لوکس در برخی کشورها نوشیدنیهای الکی حاوی استخوان ببر است. برخی از این نوشیدنیها در سرتاسر جهان توزیع میشوند و با وجود قوانین بینالمللی علیه تجارت محصولات گونههای در معرض خطر، توسط فروشگاههای آنلاین به فروش میرسند.
7- لاک پشت پوزه عقابی
لاک پشت پوزه عقابی یک نقص کشنده دارد؛ آن هم پوسته طلایی و گاه قهوهای نفیس آن هاست که برای گروهی از ثروتمندان جذاب است. این مسئله باعث شده تا میلیونها لاکپشت پوزه عقابی در طول قرن گذشته شکار شوند تا در مد جواهرات لاکپشتی، عینک، زیور آلات، چوب گیتار و سایر اقلام مختلف استفاده شوند. علاوه بر این لاک پشت پوزه عقابی برای گوشت اش شکار میشود.
البته تجارت بین المللی لاک پشت از سال 1977 ممنوع شده است، اما همچنان بازار سیاه فروش این حیوان رونق دارد و ایالات متحده بازار این اقلام است. همچنین اقلامی که دارای قطعات لاک پشت باشند معمولاً توسط گمرک از گردشگرانی که از دریای کارائیب باز میگردند ضبط میشود.
همه این موضوعات باعث شده تا نوک عقابیها در فهرست قرمز IUCN در معرض خطر جدی قرار بگیرند. این مسئله اشاره میکند که جمعیت برخی لاک پشتهای دریایی حفاظتشده، پایدار است یا در حال افزایش هستند. اما زمانی که جمعیت آنها در طول 30 سال اخیر بررسی میشود، ماجرا حکایت از آن دارد که جمعیت لاک پشتهای دریایی به شدت رو به کاهش است.
در حال حاضر هر هفت گونه لاک پشت دریایی در خطر انقراض هستند.
جالب است بدانید که گاه 30 سال یا بیشتر طول میکشد تا. لاک پشتهای دریایی به سن تولید مثل برسند به همین دلیل بسیاری از آنها قبل از اینکه فرصتی برای تولید مثل داشته باشند، کشته میشوند.
گوناگون/ طبیعت را از نگاه «ونگوگ» تماشا کنید
ایسنا/ نامههای بین ون گوگ و برادرش تئو گنجینه ای واقعی درباره ذهن هنرمند و اهمیت طبیعت در هنر اوست. «ونگوگ» در نامهای به برادرش نوشته بود: «اگر عشقی به طبیعت و شغلم نداشتم، غمگین میبودم.»
آفتابگردان
ون گوگ شیفته گلهای آفتابگردان بود. این گلها برای او نمادی از وفاداری و فداکاری بودند و رنگ زرد رنگ شادی بود. او آنقدر با آنها همذات پنداری کرد که دوستانش برای مراسم خاکسپاری او گل آفتابگردان آوردند.
او چندین نسخه از آفتابگردان خلق کرد که مشهورترین آنها آفتابگردانهای داخل گلدان محسوب میشوند. حیرتانگیز است که ون گوگ توانست با سه طیف مختلف رنگ زرد و مقداری سبز چنین نقاشیهای زیبایی خلق کند.
زنبق
ون گوگ به دنبال وخامت سلامت روانش و ماجرای بریده شدن گوشش راهی آسایشگاهی در سنت رمی شد. او که امکان نقاشی کردن در فضای باز طبیعت را نداشت، به سراغ رنگ آمیزی گلهای باغ آسایشگاه رفت. با مشاهده نقاشی «زنبقها» میتوان تأثیر چاپ ژاپنی بر سبک او را مشاهده کرد. به رنگهای مسطح و زنبقهای بزرگی که کل بوم را پوشانده اند توجه کنید.
شکوفههای بادام
شکوفه های بادام یکی دیگر از سوژههای مورد علاقه ون گوگ بود. این هنرمند نمونههای زیادی از این سوژه، از یک شاخه کوچک داخل شیشه گرفته تا یک درخت شکوفه را خلق کرد. شاید مشهورترین نقاشیهای ون گوگ با موضوع طبیعت، شاخههای شکوفه بادام زیر آسمان آبی باشد. شکوفههای بادام اولین گلهای بهار هستند که نشان دهنده تولد دوباره طبیعت پس از زمستان طولانی است. ون گوگ این اثر هنری را در تولد برادرزادهاش خلق کرد.
گندمزار
ون گوگ در آخرین ماههای اقامت خود در «اور سور اواز» مجموعهای از مزارع گندم اطراف روستای کوچک را نقاشی کرد.
آسمان متلاطم و مسیری که به مقصدی نامعلوم منتهی میشود، احساس غم و تنهایی او را منتقل میکند.
ریشه درختان
اغلب مردم گمان میکنند که «گندمزار با کلاغها» آخرین نقاشی ون گوگ است، اما این درست نیست. در حقیقت، در زمان مرگ «ونگوگ» تابلو نقاشی «ریشه درختان» نیمه کاره روی سه پایه او باقی مانده بود.
داستانک/ به خدا توکل کن!
آخرین خبر/ در گفتوگو با یکی از تاجران مشهور در یکی از کشورهای اسلامی از شگفتترین خاطره زندگیاش سوال کردند.
مرد تاجر گفت: در یکی از شبها دچار دلتنگی عجیبی شدم و احساس کردم به هوای آزاد نیاز دارم.
هنگام پیادهروی در بازار، گذرم به مسجدی افتاد که درب آن باز بود. با خود گفتم: بروم و در این مسجد دو رکعت نماز بخوانم، شاید آرامشی بیابم!
با واردشدن به مسجد متوجه شخصی شدم که رو به قبله با دستان باز و بلند با جدیت و ملتمسانه خدا را فرامیخواند!
از التماس و و اصرارش متوجه درماندگی و نیازمندیاش شدم!
منتظر ماندم تا مناجاتش را به پایان رساند. به وی گفتم: ای برادر، به نظر میرسد مشکل و ناراحتی طاقتفرسایی داری! به من بگو؛ چه شده و مشکلت چیست؟!
گفت: ای برادر! به خدا سوگند بدهکارم و بدهی مرا نگران و اندوهگین کرده و چارهام را بریده است!
گفتم: بدهیات چند است؟
گفت: چهارهزار (پول رایج کشورش)
از جیبم چهارهزار بیرون آوردم و به او دادم. آنقدر خوشحال شد که نزدیک بود از خوشحالی پرواز کند. بسیار تشکر کرد و مرا دعا کرد! سپس کارت ویزیتی درآوردم که شماره تماس و آدرس محل کارم روی آن نوشته شده بود. کارت را به او دادم و گفتم:ای برادر! این کارت را بگیر و هرگاه نیازی داشتی، بدون درنگ و تردید تماس بگیر یا به دفتر کارم تشریف بیاور.
با خود گفتم از پیشنهاد و مردانگیام خیلی خوشحال میشود، اما در کمال ناباوری جواب داد: خدا پاداش نیکتان دهد، به کارت ویزیتتان نیازی ندارم و هرگاه محتاج و نیازمند شدم، نماز میخوانم و پروردگارم را میخوانم و دستم را بهسوی او دراز میکنم و حاجتم را از او میطلبم و خداوند به آسانی و خیلی زود حاجتم را برآورده میکند. همچنانکه این بار چنین کرد.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرماید: «اگر شما چنانکه شایسته است بر خدا توکل نمایید، روزی شما مانند پرندگان که صبحگاهان گرسنه از لانه خارج میشوند و شبانگاهان با شکم سیر به لانه برمیگردند، نصیبتان میشود.» خداوندا! نیک توکلکردن و نیک واگذارکردن نیازهایمان را به ما بنمایان.