سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

ماجرای جالب خانم معلم در سیستان و بلوچستان

 

فارس/ معلمی از اهالی شهرری است که سابقه‌ای 21 ساله در این عرصه دارد. سال‌های زیادی است برای مردم محروم و زنان سرپرست خانواده کار می‌کند و دلش می‌خواهد که این افراد هم زندگی شادی داشته باشند. خانم ترکان اعتقاد خاصی به دعای خیر این افراد دارد و خدمات خیرانه خود را نذر سلامتی پدرش کرده است. راضی کردن این خانم معلم برای مصاحبه کار راحتی نیست؛ می‌گوید:« ما برای خدا کار می‌کنیم»ما بااین‌حال وقتی دلایل ما را می‌شنود و احساس می‌کند که شاید این گفت‌وگو بتواند برای دیگران ایجاد انگیزه کرده و آن‌ها را نیز به این سمت بکشاند، درخواستمان را می‌پذیرد و امیدوار است که این مصاحبه سبب خیری شود برای مردم محروم بلوچستان.

زادگاه خورشید ایران

خانم ترکان دو سال پیش برای اولین بار راهی سراوان و روستای سب شد. جایی در شرقی‌ترین منطقه بلوچستان که به زادگاه خورشید ایران شهرت دارد.«آفتاب ایران از این شهر طلوع می‌کند و مردمش نیز همچون خورشید، گرم و آرامند.» این‌ها را خانم ترکان می‌گوید. بانویی که تخصصش در رشته معماری است و سال‌ها در همین رشته به دانش آموزان درس داده. حضور این خانم معلم در روستای سب، نه به سبب رسیدگی به مردم آنجا بوده و نه برای کارآموزشی. به‌واقع او با دغدغه دیگری به روستای سب می‌رود اما ازآنجایی‌که طی سال‌های گذشته همواره برای افراد محروم کارکرده، این بار هم مسیر متفاوتی برایش رقم می‌خورد.« برای بازدید از قلعه سب که مرتبط با رشته تخصصی‌ام بود، راهی این روستا شدم اما دیدن زندگی سخت مردم آنجا، بسیار ناراحت‌کننده بود و دلم می‌خواست برایشان کاری انجام دهم. وقتی از روستای سب حرف می‌زنیم منظورمان یک روستای مرزی به‌شدت گرم و دچار خشک‌سالی است. جایی که نخل‌های خرما خشک‌شده‌اند و مردم نه می‌توانند کشاورزی کنند و نه منبع درآمد دیگری داشته باشند. مردم این روستا بسیار قناعت پیشه هستند وکم توقع.  این‌ها، برای ما مسئولیت ایجاد می‌کند و امیدوارم بتوانیم در این مسیر به موفقیت‌هایی دست پیدا کنیم.»

مربی‌ها داوطلبانه به کودکان  روستای« سب» آموزش می‌دهند و تلاش می‌کنند فضای شادی را برای آنها مهیا کنند 

می‌خواهیم مردم بلوچ درآمدزا باشند نه دریافت‌کننده

این خانم معلم که طی دو سال گذشته، برای حمایت از مردم بلوچستان تلاش بسیاری کرده و توانسته با همراهی دوست و آشنا، دل بچه‌های بلوچ را شاد کند، شرح مختصری از اقدامات صورت گرفته می‌دهد:« زمانی که از روستای سب برگشتم، اطرافیان با دیدن عکس‌ها و اطلاع از اوضاع‌واحوال مردم آن منطقه، به شکل داوطلبانه برای حمایت از مردم بلوچ اعلام آمادگی کردند، بطوریکه به یار همیشگی ما تبدیل شدند و الآن هم به‌طور مداوم، پیگیر زمان ارسال کمک‌ها هستند. البته خیلی از ورزشکاران در این مسیر، ما را همراهی کردند و تابه‌حال توانسته‌ایم کمک‌های مالی زیادی برای معیشت این عزیزان داشته باشیم و برای بچه‌های بلوچ، چندین هزار کتانی و کوله با لوازم‌تحریر داخل آن تهیه کنیم. بچه‌های آنجا تا قبل از این، چنین هدایای نگرفته بودند و برایشان آن‌قدر تازگی داشت که حسابی خوشحال می‌شدند.»

 او ادامه می‌دهد:« البته باید بگویم که هدف اصلی ما، این نیست. هیچ‌وقت دوست نداشتم صرفاً به جمع کمک‌های مالی برای مردم سب و بلوچستان بپردازم، زیرا این نوع کمک‌ها که به‌مانند مسکنی موقت هستند، عادت گرفتن را در آن‌ها تقویت می‌کنند و این تصور برای مردمان منطقه به وجود می‌آید که فقط باید دریافت‌کننده باشند، بنابراین ما در کنار کمک‌های مالی باید برای رونق کسب و کار آن‌ها کاری انجام دهیم تا این مردم قدر خود را بدانند و با درآمدزایی درست بتوانند آینده خود و فرزندانشان را تضمین کنند.»

زنان  روستا را تشویق می کنند هنرهایی که دارند را به کار بگیرند و دست سازه های  آن ها را خریداری می‌کنند

زنان بلوچ را پای‌کار آوردیم

خانم ترکان و همراهانش تا به امروز کارهای مختلفی برای درآمدزایی مردم بلوچ کرده‌اند اما برنامه‌های دیگری هم دارند. « اولین و مهم‌ترین کاری که باید انجام دهیم، بحث فرهنگ‌سازی برای مردم بلوچستان است. ما برای آنکه مردم بلوچ، داشته‌های خود را باور کنند و بدانند که حتی درجایی مثل روستای سب هم می‌توان کارهای مؤثری انجام داد، با حمایت خیران، کاشت نهال‌های خرما و زیتون را آغاز کردیم؛ این درخت‌ها را در مسیری گودالی کاشته‌ایم تا درخت‌ها، آب بیشتری دریافت کنند و هریک از مردم هم گاهی به آن‌ها آب بدهند. به‌واقع، این درخت‌ها که پروژه کاشت آن‌ها همچنان تداوم دارد، در آینده می‌توانند منبع خوبی برای درآمدزایی مردم بلوچ باشند. البته در ابتدا با مشکلاتی مواجه بودیم، مثلاً گوسفندان همین مردم آمدند و سری اول نخل‌ها را خوردند اما آن‌ها باید آگاهی پیدا می‌کردند و فرهنگ نگهداری و حفاظت از داشته‌هایشان را یاد می‌گرفتند که کم‌کم این اتفاق افتاد.» یکی دیگر از اقدامات خوبی که توسط این خانم معلم در راستای درآمدزایی مردم بلوچ صورت گرفته، استفاده از ظرفیت زنان برای درآمدزایی است. خانم ترکان می‌گوید:« ما به خانم‌های بلوچ گفتیم که می‌توانیم برایتان کارگاه بزنیم تا بیایید و صنایع‌دستی خودتان را درست کنید اما به خاطر مسائل فرهنگی و مذهبی، بیرون آمدن از خانه برای آن‌ها ممکن نبود، بنابراین آن‌ها در خانه‌های خودکار سوزن‌دوزی را شروع کردند و ما نیز محصولات آن‌ها را خریداری کردیم. آن‌ها از این اتفاق خیلی راضی و خشنود هستند و دلشان می‌خواهد به‌عنوان یک سفیر، آن‌ها را معرفی و بازار فروش را برایشان فراهم کنیم که در این زمینه، کارهایی کرده و در حال رایزنی‌های بیشتر برای فروش محصولات این عزیزان در فروشگاه‌های معتبر هستیم.»

شادی کودکان  روستای سیستان و بلوچستان بعد از اینکه هدایای خود را تحویل گرفتند 

هدف اصلی؛ رونق گردشگری

یکی از راه‌هایی که می‌تواند برای درآمدزایی مردم بلوچ بسیارموثر باشد، بحث گردشگری است اما این هم، اماواگرهایی زیادی دارد. خانم ترکان و همراهانش می‌خواهند کاری کنند تا مردم به بلوچستان به‌ویژه روستای سب سفر کنند و منجر به درآمدزایی برای آن‌ها بشوند.« متأسفانه به علت برخی باورهای غلط، ترس مردم مانع از این می‌شود که به بلوچستان سفر کنند اما واقعاً مردم آنجا بسیار مهربان و مهمان‌نواز هستند و نباید تصورات غلطی نسبت به آن‌ها داشت. البته این تازه یک‌طرف قضیه است. طرف دیگر به عدم امکانات روستا برمی‌گردد. آنجا مکانی برای اقامت مسافران نیست و مردم روستا باید این شرایط را برای توریست فراهم کنند.ِ» خانم ترکان به رونق گردشگری در روستای سب طی مدتی نه‌چندان دور امیدوار است و می‌گوید:« در حال فرهنگ‌سازی در این زمینه هستیم تا بتوانیم چند نفر از اهالی روستا را که در نزدیکی قلعه سب زندگی می‌کنند را برای ساخت خانه مهمان آماده کنیم. در حال حاضر یکی از روستاییان راضی به چنین کاری شده و با نخل خرما، خانه‌ای آماده کرده تا بتواند از مهمانان پذیرایی کند. ما می‌خواهیم این کارها را گسترش دهیم تا این منطقه نیز مثل جاهایی چون قشم، هرمز، چابهار و ...، به منطقه‌ای گردشگری تبدیل‌شده و اقتصاد آن‌ها رونق بگیرد. کمک گرفتن از مردم سب در بحث میراث فرهنگی و مرمت قلعه تاریخی سب، عملاً می‌تواند برای آن‌ها درآمد ایجاد کند.»

دانش آموزان روستای سب  امسال با کیف های نو به مدرسه می روند

آموزش بچه‌های بلوچ، برکتی برای معلمان

آموزش بچه‌های محروم بلوچستان با بهترین کادر تدریس، یکی از اقدامات ارزشمندی است که سال گذشته باهمت خانم ترکان و همکارانش انجام شد.« پارسال تعدادی از بهترین معلمان خود را برای این کار جمع کردیم و در فضای شاد و اسکایروم، بچه‌های ضعیف منطقه را پای کلاس درس نشاندیم. همکاران ما یک ماه تمام برای بچه‌های بلوچ تدریس خصوصی داشتند و کاملاً دلی این کار را انجام دادند. قاعدتاً در ابتدای کار، دانش آموزان با مشکل نبود تبلت مواجه بودند که خودمان دو عدد تبلت برایشان فرستادیم و بعضی از آن‌ها هم با گوشی‌های اطرافیان و همسایه‌ها پای کلاس درس نشستند. به‌هرحال این کار با موفقیت انجام شد و امسال هم قطعاً چنین برنامه‌ای تکرار خواهد شد.» او از این تدریس به‌عنوان یک بهره‌مندی دوطرفه، هم برای بچه‌های سب و هم برای معلمان یادکرده و می‌گوید:« من معتقدم از هر دست بدهی از همان دست پس می‌گیری. خوشبختانه بعدازاین تدریس خیرخواهانه، برای معلمان ما اتفاقات کاری بسیار خوبی افتاد، به‌طوری‌که الآن پای صحبت هرکدامشان بنشینید حتماً می‌گویند که این اتفاق به برکت کار برای بچه‌های بلوچ بوده است.»


خدمت را نذر سلامتی پدرم کرده بودم

همیشه به این فکر می‌کرده که بتواند برای نیازمندان کاری انجام دهد. از درست کردن و فروش تخم‌مرغ رنگی برای خرید لباس شب عید دانش‌آموز نیازمند گرفته تا کشیدن نقشه ساختمان برای مردم محروم و حمایت از مادران سرپرست خانواده. نیازمندان برای او همیشه یکی از اولویت‌های زندگی بوده‌اند. این خانم معلم سال‌ها برای نیازمندان و محرومان کارکرده. تبریز، چابهار، سراوان، تهران و ...، اصلاً فرقی نمی‌کند کجا باشد، مهم این است که بتواند کار خیری انجام دهد و این کار خیر را نذر سلامتی خانواده‌اش کند.«گاهی آدم فکر می‌کند مادیات برایش مهم است و دنبال آن می‌رود اما گاهی مادیات در قبال سلامتی آن‌قدر رنگ می‌بازد که دلت می‌خواهد هر کاری انجام دهی تا ذره‌ای از سلامتی را به دست آوری. قدم گذاشتن درراه خیر نیز چنین دستاوردی به همراه دارد و وقتی وارد آن شوی، تازه می‌فهمی که ثمراتش خیلی بیشتر از مادیات است. من این مسئله را با تمام وجود لمس کرده و به آن ایمان‌دارم. پدرم سرطان بسیار بدی داشت و پزشکان گفته بودند که 6 ماه بیشتر زنده نمی‌ماند. در همان دوران تمام کمک‌های خود را نذر سلامتی پدرم کردم و نتیجه آن را هم دیدم، در عین ناباوری همه پزشکان، پدرم به برکت همین خدمات، 10 سال بدون درد زندگی کرد. به اعتقاد من، این‌ها نشانه‌های خداوند برای ماست تا بتوانیم در مسیری درست قدم برداریم.»

راه‌اندازی کارگاه خیاطی برای مادران سرپرست خانوار

امروز کارگاهی در مدرسه شهید غیوری شهرری مشغول به فعالیت است که زنان سرپرست خانوار می‌توانند از طریق این کارگاه، خرج زندگی خود را تأمین کنند. خانم ترکان که حدود دو سال پیش نقش قابل‌توجهی درراه اندازی این کارگاه خیاطی داشته، در این رابطه توضیح می‌دهد:« در این مدرسه مدیر مقطع متوسطه بودم. آن موقع با خود می‌گفتیم چه‌کاری می‌توانیم انجام دهیم تا برای مادران دانش‌آموزانی که سرپرست خانواده هستند، مؤثر باشد؟ راه‌اندازی کارگاه خیاطی، یکی از بهترین گزینه‌ها بود. خانم‌ها بسیار آسیب‌پذیرند و ما می‌خواستیم شرایطی را فراهم کنیم تا آن‌ها به‌جای کار کردن در مترو و خانه‌های مردم، در محیطی امن به فعالیت بپردازند، بنابراین کارگاه خیاطی را در مجتمع آموزشی شهید غیوری و با حمایت‌های دکتر غیوری راه انداختیم. تمام هزینه‌های اولیه همچون خرید چرخ‌های خیاطی پیشرفته و پارچه توسط ایشان و برخی از خیرین تأمین شد. آن موقع تازه کرونا آمده بود و کشورمان در تأمین ماسک مشکلات زیادی داشت، بنابراین خانم‌های خیاط ما دست‌به‌کار شدند و با تولید ماسک، هم به کمک مردم و کشور آمدند و هم خودشان به درآمد رسیدند.»

 او ادامه می‌دهد:« بعدتر که ماسک به میزان کافی در اختیار مردم قرار گرفت. کارهای دیگری در این کارگاه انجام شد. ازآنجایی‌که ما برای مردم بلوچستان کار می‌کردیم و خانم‌هایشان را به کار سوزن‌دوزی تشویق کرده بودیم، تعاملی بین کار آن‌ها و کارگاه به وجود آوردیم. آن‌ها نوارهای سوزن‌دوزی را به ما می‌فروختند و خانم‌های کارگاه با آن‌ها، شال، کیف، لباس و ... می‌دوختند. به‌واقع ما با چنین کاری ضمن خرید محصول دست خانم‌های بلوچ، توانستیم هنر آن‌ها را نیز به مردم معرفی کنیم.»

همسرم همیشه پای‌کار است

خانم ترکان علاوه بر نقش‌های اجتماعی خود چه به‌عنوان یک فرد خیر و چه به‌عنوان معلمی که ارتباط بسیار صمیمانه‌ای با شاگردانش دارد، خود را یک مادر و همسر می‌داند و در تمام این سال‌ها تلاش کرده تا در این نقش‌ها نیز موفق ظاهر شود. البته همسر و فرزند این خانم معلم، همواره در این مسیر خانم ترکان را همراهی کرده و مهم‌ترین حامی برای او بوده‌اند. «بعد از سفر من به بلوچستان، همسرم خودش پای‌کار آمد و حتی گاهی از من هم جلوتر زد. خوشبختانه او در تمام مواقع، شانه‌به‌شانه من حرکت کرده تا بتوانیم در مسیری هموارتر برای کمک به محرومان و نیازمندان قدم برداریم. مثلاً سال‌ها پیش، زمانی که در گروه مهندسین خیر اردبیل عضو بودم، همسرم دست‌به‌کار شد و دایی خود که از جراحان ساکن آلمان بود را به این گروه معرفی کرد که این پزشک حاذق، هرچند وقت یک‌بار به ایران می‌آمد و در اردبیل، جراحی‌های رایگان انجام می‌داد.» او اضافه می‌کند:« علاوه بر همسرم، دخترم هم علاقه زیادی به این کارها دارد. او الآن با بچه‌های بلوچ در ارتباط است و معمولاً این بچه‌ها اگر نیاز و درخواستی داشته باشند، به دخترم می‌گویند. به لطف خدا، فرصت خدمت برای تک‌تک اعضای خانواده فراهم‌شده و ما هم سعی می‌کنیم که قدر آن را بدانیم.»






تاریخ : یکشنبه 101/3/8 | 11:16 صبح | نویسنده : اسحق رنجبری | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.