عجیب و غریبترین توطئههای تروریستی دنیا
باشگاه خبرنگاران/ وقتی به تروریسم فکر میکنیم ذهن ما فورا به سراغ مواردی از قبیل هواپیماربایی، بمب گذاریهای وحشتناک و تیراندازیهای گسترده میرود. بد نیست بدانید که تروریستها هم برای به هدف رساندن توطئه خود علیه انسانهای بیگناه لازم است روزها و بلکه هفتهها و ماهها زمان صرف کنند.
در این مطلب به مواردی عجیب و جالب توجه از روشهایی پرداخته میشود که تروریستها برای نیل به نیات شوم خود بکار بسته اند.
اشعه مرگ
گلندون اسکات کرافورد، از اهالی نیویورک مدتها برای ساخت دستگاهی با هدف کشتن مسلمانان تلاش کرد. کرافورد و یکی از همکارانش قصد داشتند نوعی دستگاه اشعه ایکس متحرک ایجاد کنند که بتوانند آن را جابجا کرده و از آن برای به دست آوردن مقادیر زیادی اشعه ایکس بهره بگیرند. اشعهای علیه "دشمنان اسرائیل" نامی بود که بر روی این دستگاه گذاشته شد. البته در زمان بازداشت، این دو نفر از مهارت و پول لازم برای ساخت چنین سلاح علمی تخیلی خارق العادهای برخوردار نبودند بلکه مشغول تلاش برای تامین مالی ساخت این سلاح تروریستی از طریق گروههای یهودی بودند.
تروریسم با خمیردندان
در دهه 1996 میلادی یکی از دادستانهای منطقهای سافولک به همراهی یک نماینده جمهوری خواه برنامهای را برای کشتن تعداد زیادی از نمایندگان مردم طرح ریزی کردند. طرح آنها شامل آلوده کردن خمیردندانها با گرد ناشی از مواد رادیواکتیو بود. این گروه موفق به بدست آوردن نمونه کوچکی از رادیوم شده و مشغول کار بر روی آن بودند. زمانیکه این طرح توسط اف بی آی لو رفت، آنها در یک قدمی توزیع خمیردندانهای آلوده بودند. این افراد همچنین برای افزایش احتمال مسمومیت افراد هدف قصد داشتند صندلیهای ماشین و وسایل دیگر این افراد را نیز با مواد سمی آلوده کنند.
پاراگلایدر انتحاری
برخلاف تروریستهای قبلی که در فهرست ما قرار داشتند، افراد درگیر در طرح پاراگلایدر هندی بسیار انسانهای بدذات و شروری هستند. آنها تا هفت حمله فاجعه بار تروریستی را در خاک هند انجام داده اند. از جمله آنها میتوان به حملات 2008 بمبئی که منجر به کشته شدن 166 نفر شد، اشاره کرد؛ بنابراین آنها یک تهدید واقعی برای جان انسانهای دیگر بوده و قادرند خشونتهای ترسناکی را صورت دهند. آنها حتی برنامههای عجیب و غریب مانند تلاش برای حمله انتحاری به یک کشور با استفاده از پاراگلایدرها را نیز در دستور کار خود داشته اند.
نوجوان تروریست
در سال 2009، کایل شاو تصمیم گرفت بمب گذاری را در نیویورک صورت دهد، بمب گذاری که شرکتهای بزرگ را هدف قرار میداد. این نوجوان مقدار زیادی مواد منفجره را در یک بطری پلاستیکی ترکیب کرد و معجون حاصل را خارج از استارباکس منفجر کرد. در اثر این انفجار چند پنجره خرد و یک نیمکت منفجر شد. او سپس ماجرا را برای یکی از دوستان خود بازگو کرد و پس از آن بود که به سرعت بازداشت شد.
بمبگذار الفبا
شاید چیزهایی درباره Muharem Kurbegovi? معروف به بمبگذار الفبا شنیده باشید. او مهاجری اهل یوگسلاوی بود که در 6 اوت 1974 در فرودگاه بین المللی لس آنجلس اقدام به بمب گذاری کرد. بمب گذاری که سه نفر را به کام مرگ کشاند و 8 نفر دیگر را راهی بیمارستان کرد. او به یک رسوایی اخلاقی متهم شد و پس از آن بود که برای این بمب گذاری انگیزه پیدا کرد. هر چند بعدها او در این اتهام رسوایی اخلاقی بیگناه شناخته شد، اما دیگر نتوانست برای گرفتن مجوز کسب و کار خود و نیز تابعیت آمریکا اقدام کند. این امر منجر به انتقام گیری شخصی او از قاضی و کمیسرهای پرونده اش شد.
نکته جالب توجه در طرح تروریستی این فرد، منفجر کردن 15 بمب با حروف جداگانه مشخص شده بر روی آنها بود تا عبارت Aliens of America (بیگانگان در آمریکا) را شکل دهد.
تروریسم برای ترسیم لبخند
لوکاس هلدر تروریستی است که توانست یک انگیزه دیوانه وار را با یک نقشه مخرب ترکیب کند و یکی از عجیبترین اخبار چند دهه اخیر را رقم بزند. هلدر دانشجوی موجهی بود که در رشته علوم سیاسی درس میخواند. اما همین دانشجوی به ظاهر سر به زیر در بهار سال 2002 نزدیک به 18 بمب لولهای را در مناطق مختلف جاگذاری و شش نفر را مجروح کرد. هنوز هم از انگیزه واقعی او برای این اقدام هولناک اطلاعی در دست نیست.
نامههایی که او در صحنههای جنایت بر جای گذاشته دربرگیرنده محتواهایی از جمله سرنگونی دولت، اثبات وجود ارواح و آموزش مردم در مورد پروژههای نجومی بود. اما پیش از همه اینها یک هدف مشخص برای اقدام او مطرح است. به گفته خود هلدر، هدف او این بود که بمبگذاریها را به نحوی هماهنگ کند تا هنگام انفجار آنها، اتصال نقاط بمب گذاری شده بر روی نقشه شبیه به یک لبخند عظیم باشد. این نقشه اصلی او بود: لبخند زدن در میانه آتش.
از آنجا که او بیمار روانی شناخته شده و امکان محاکمهاش وجود نداشت، احتمالاً هرگز استدلال او را درک نخواهیم کرد.
حمله پهپادی به پنتاگون و کنگره آمریکا
چند سال پیش بود که شخصی به نام رضوان فردوس تلاش کرد تا با استفاده از مواد منفجره پلاستیکی C-4 پنتاگون و کنگره آمریکا را منفجر کند. او به جای استفاده از یک خودروی بمب گذاری شده و پارک کردن آن نزدیک به محل هدفش یا بستن کمربند انتحاری رویکرد منحصر بفردی را در پیش گرفت.
او علیرغم اینکه دانش کمی از فناوری پهپادی داشت، طرحی را برای حمله به ساختمانهای پنتاگون و کنگره با استفاده از هواپیماهای اسباب بازی کنترل از راه دور ابداع کرد. احتمالا این روش کم تاثیرترین روش در دسترس او بود. اگر او قصد داشت این هواپیماهای کوچک حامل بمب را در میان انبوه جمعیت منفجر کند شاید طرحش جواب میداد، اما برای هدف قرار دادن ساختمانهای عظیمی چون پنتاگون و کنگره آمریکا بعید بود.
بازاریاب تروریست
مارک وارن سندز، مشاور بازاریابی بیکاری بود که رشته آتش سوزیهایی را در سال 2000 و 2001 به راه انداخت. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، هدف و انگیزه سندز این بود که ثابت کند هنوز هم میتواند مشاوره بازاریابی رابه نحوی موثر به نتیجه برساند. نتیجه این اقدام تروریستی او گذراندن بیش از یک دهه پشت میلههای زندان بود.
تروریستی با انگیزه عجیب
این تروریست هم همانند بمبگذار الفبا اقدام تروریستی جالب توجه صورت داد. او به مدت 17 سال از طریق پست بمبهای نامهای را به دانشگاه ها، خطوط هوایی، فروشگاههای رایانهای و مدیران تبلیغاتی ارسال میکرد که نتیجه آن کشته شدن 3 نفر و مجروح شدن 23 نفر دیگر بود. در فاصله سالهای 1979 تا 1995 اف بی آی از میلیونها نفر برای ردیابی او کمک گرفت. سرانجام برادرش او را تحویل پلیس داد.
تا قبل از بمب گذاری شهر اوکلاهما، او احتمالاً بدنامترین تروریست در تاریخ آمریکا بود.